دانشجو، علاقمند به هوش مصنوعی
روزهای قبل از جواب اولیه کنکور
خورشید همچنان به سوزان ترین شکل ممکن میدرخشد، روی نشان میدهد و به ما سلام و خداحافظ میگوید.
روزهایی که میگذرد در نوع خود یکتا و بی همتا هستند. این روزها، همین روزهای عادی، هیچوقت دیگر تکرار نمیشوند و هرروز، روزی یکتاست و وقتی تمام میشود، برای همیشه میرود و خاطراتش هم، در گذر زمان محو میشوند.
روزهای قبل از جواب اولیه کنکور است و همچنان منتظریم، منتظر سرنوشتمان. حتما این موضوع به گوشتان خورده که جواب کنکور هرچه شود، فارغ از خوب یا بد بودنش، نباید غم خورد. آه بله! میدانم. مهم نیست که چه میشود، هرچه میشود کنکور بادی است و ما مسافر آن. باد مارا به هرسمت که صلاح ببیند میبرد. خوب یا بد، تلخ یا شیرین، تنها کاری از مای بی چیز بر می آید خیره ماندن به تصمیمی است که برایمان میگیرند، عددی که برایمان میگذارند و تا ابد، این عدد در پیشانیمان نوشته خواهد شد.
ای مسافران! بدانید و آگاه باشید که ما، در باغ وحشی که برایمان ساخته اند، با سالیان جنگیدن برای سرنوشتمان به جایی نمیرسیم! سراب است. سراب.
اما این سراب تنها چیزی است که داریم. تنها راهی است رو به جلو، تنها روزنه ایست میان اینهمه بن بست، تنها روزنه نوری میان تاریکی که همه مان را در بر گرفته و بلعیده، تنها طناب پوسیده ای که برایمان میگذارند تا بالا برویم، از ته چاه ناامیدی به جایی بریم جز اینجا! بله مسافران! جایی جز اینجا!
مطلبی دیگر از این انتشارات
شماره صندلی"177"
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرسشنامه کنکوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
دختر روانی