افسانه­‌ها، از اسب تک شاخ تا اولین گام بر مریخ

تا حالا به این فکر کرده‌­اید که شیر بال‌­دار تخت جمشید و اسب تک شاخ هری پاتر چه وجه اشتراکی با هم دارند؟ سیمرغ شاهنامه چه ارتباطی با پری دریایی دارد و یا دیو سپید هفت‌خان و اژدهای ارباب حلقه­‌ها چگونه به هم مربوط می‌­شوند؟ اگر نگاهی به عبارت‌­های جستجو شده در گوگل بیندازید متوجه خواهید شد که موضوعاتی مثل «آیا اسب شاخ ­دار وجود دارد؟» یا «اسب شاخ ­دار واقعی در ایران» بارها جستجو شده‌­اند. چه باور کنیم چه نه هنوز افرادی هستند که می‌­خواهند بدانند آیا واقعاً اژدها وجود دارد؟ یا آیا خون اسب تک ­شاخ خاصیت شفادهندگی دارد؟ چرا افسانه­‌ها هنوز تا این حد برای انسانی که در عصر ارتباطات زندگی می­‌کند و پایش به مریخ رسیده مهم‌­اند؟ چرا در عصر فناوری‌های دیجیتال هنوز اسباب بازی­ یک موجود افسانه­‌ای ساخته می‌­شود؟ چرا هنوز کارتون­‌ها و فیلم­‌های بی‌­شماری ماجرا­های آنها را نمایش می‌­دهند و صفحات کتاب‌­های کودک پر از تصاویر و قصه­‌های آنهاست؟ چرا موجودات افسانه‌ای دنیای سرگرمی، هنر و ادبیات را تسخیر کرده‌­اند؟

افسانه‌ها در زندگی امروز چه جایگاهی دارند؟

امروزه خیلی از افراد اژدها و اسب تک شاخ را افسانه می‌پندارند اما اگر بیشتر دقت کنید متوجه می‌­شوید این موجودات درست در مقابل چشمان شما قرار دارند و احتمالاً بدون آنکه متوجه باشید چند بار در هفته آنها را می‌­بینید. چه موقع؟ موقعی که فرزندتان در حال تماشای کارتون پونی کوچولوی من یا هری پاتر است. هنگامی که در نوروز از تخت جمشید باشکوه دیدن می‌­کنید. موقعی که کودک شما با عروسک اسب تک شاخ یا پری دریایی یا فیگور اژدهای شِرِک بازی می‌­کند… اسب تک شاخ هری پاتر همان ­قدر افسانه است که همای تخت جمشید. دیو سپید شاهنامه همان ­قدر زاییده‌ی تخیل است که اسماگ فیلم ارباب حلقه­‌ها. پس چرا با وجود اینکه همه‌ی ما می‌­دانیم که اسب تک شاخ افسانه است عروسکش در فهرست اسباب بازی‌های کودکانمان است و پوکمون و دیجی‌مون قهرمان‌های بازی‌های ویدیویی آنها هستند؟ چرا لوگوی بعضی برندهای معروف الهام گرفته از موجودات افسانه‌ایست؟ چرا هنوز این موجودات در معماری به حیات خود ادامه می‌دهند و کلی چرای دیگر… برای پاسخ به این چراها باید قدری در تاریخ به عقب برگردیم. حدود هشتاد هزار سال!

تاریخ از افسانه شروع می‌شود

نگاهی به جوامع باستانی نشان می‌­دهد از حدود هشتاد هزار سال پیش که انقلاب شناختی در انسان خردمند (ساپینس) ظهور کرد آنها برای ساده کردن جهان پیچیده‌­ی پیرامونشان و نیز برای توجیه برخی پدیده­‌های طبیعی مثل خشکسالی یا طوفان از داستان سرایی و روایت استفاده می‌­کرده‌­اند. این موضوع هنوز برای دانشمندان ناشناخته است که چرا این موارد برای گونه­‌ی ما مورد سؤال بوده­‌اند در حالی که هیچ کلاغی نمی‌­خواسته سر از علت طوفان دربیاورد یا برای هیچ خرس قطبی‌­ای این پرسش مطرح نبوده که چرا رعد و برق در آسمان ظاهر می‌­شود. گونه­‌ی ما یعنی انسان خردمند نه تنها نسبت به این پدیده­‌های به ظاهر عادی کنجکاوی کرده بلکه با استفاده از قوه­‌ی تخیل خود، ویژگی‌ای که در هیچ جاندار دیگری وجود ندارد، برای این سؤال­‌ها جواب خلق کرده‌است. این، نقطه­‌ی شروع افسانه­‌ها در تاریخ بشر است. برخی مورخان معتقدند تاریخ از افسانه شروع می­‌شود. این نظر می‌­تواند درست باشد. داستان­‌هایی که انسان­‌های نخستین برای هم نقل کرده‌­اند شیوه­‌ی بسیار قدرتمندی از ارتباط را فرارویشان قرارداده‌است که به آنها محل گله‌­های شکار، وقوع طوفان یا نزدیک شدن قبیله­‌ی مهاجم را خبر می‌­داده‌است. دیواره­‌ی غارهای باستانی مثل غار لاسکو در فرانسه یا آلتامیرا در اسپانیا برای انسان­‌های اولیه حکم اینستاگرام و توییتر را داشته‌­اند که به وسیله­‌ی آنها پیام­‌های اجتماعی را بین خود رد و بدل می ­کرده‌­اند. به نظر می‌­رسد کِنِت برک به درستی گفته «داستان­ها ابزار زندگی بشرند.» اما این تازه شروع ماجراست. در ادامه خواهیم دید چگونه افسانه‌­ها تعیین کننده­‌ترین نقش را نه تنها در تاریخ تمدن بلکه در سرنوشت کل سیاره­‌ی زمین رقم زده‌­اند.

افسانه­‌ها و بر هم خوردن توازن قدرت

چرا انسان­‌ها گونه­‌ی چیره­‌ی موجودات زمین شدند؟ زیرا آنها موجوداتی به شدت اجتماعی هستند و این اصلِ زیربنایی باعث قدرت گرفتن آنها شده‌ است. اما پنگوئن‌­ها و شامپانزه‌­ها هم زندگی اجتماعی دارند. پس چه عاملی باعث برتری اجتماع انسانی بر اجتماع شامپانزه­‌ها شده است؟ پاسخ آشکار است: افسانه‌­ها! همانطور که اشاره شد انسان خردمند قدرت سؤال کردن و جواب دادن یافت که این امر موجب به وجود آمدن افسانه­‌های اولیه شد. تا چند ده هزار سال بعد و به خصوص با ظهور انقلاب دوم، انقلاب کشاورزی، هر قبیله‌­ای افسانه‌­های خودش را داشت. مردم یونان باستان شکار و باروری را به ایزدبانوی آرتمیس نسبت می‌دادند و مردم اسکاندیناوی نور و روشنی را از آن بالدر می‌­دانستند.

هر افسانه­ عامل پیوندهای قوی و ناگسستنی بین مردم معتقد به آن افسانه بود. این افسانه­‌های مشترک باعث شدند موجودی که از قبل توانایی پرسش‌گری و خلق مفاهیمی ورای طبیعت یافته بود حالا صاحب اجتماعات قوی‌تری نسبت به گونه‌های اجتماعی دیگر شود. اگر افسانه‌ها نبودند احتمالاً اجتماعات اولیه انسانی به دست اجتماعات شامپانزه‌­ها یا شیرها خورده می‌شدند، نسل انسان خردمند منقرض می‌شد و ما هیچوقت به دنیا نمی‌آمدیم!

قدرت افسانه‌ها به جهان باستان و تاریخ اولیه بشر محدود نمی‌­شود. پس از انقلاب کشاورزی در حدود دوازده هزار سال پیش و به وجود آمدن روستاها و شهرها، امپراتوری‌­ها شروع به شکل گرفتن کردند. نقش افسانه­‌های مشترک در این دوره پا را فراتر از بقای جوامع انسانی گذاشت و به شکل‌گیری مفاهیم خیالی‌­ای همچون ملت و وطن انجامید. آیا تا به حال از خود پرسیده‌­اید فرق کشورها با یکدیگر چیست و چه چیزی آنها را از هم جدا می‌­کند؟ مرز؟ قدرت سیاسی؟ پیشینه­‌ی فرهنگی؟ قدرت نظامی؟ خیر. جواب را تیریون در آخرین قسمت سریال بازی تاج و تخت به زیبایی بیان می‌­کند: «قوی­‌ترین چیز در دنیا نه کشور است نه پرچم. نه تعداد سپاهیان است و نه ملت. قوی‌­ترین چیز در دنیا داستان­‌ها هستند.» تنها اختلاف واقعی بین کشورها افسانه­‌های متفاوت است. تمام جنگ‌­ها و کشتارهای انسان‌­ها در تاریخ به خاطر تفاوت افسانه­‌های آنها بوده است. اگر بخواهیم بدون تعصب قضاوت کنیم مفاهیمی چون ملت و کشور نسبت به پدیده‌های طبیعی و واقعی، مفاهیم خیالی و تعاریف نظری‌­ای بیش نیستند. سیاستمداران از قدیم به این تأثیر و نفوذ افسانه­‌ها در جوامع پی برده‌­اند و از آنها به عنوان ابزاری قوی برای مشروعیت بخشیدن به خود و منافعشان سوء استفاده کرده‌­اند. افسانه‌هایی نظیر آزادی، امنیت، عدالت، صلح و وطن. اما مگر غیر از این است که تمام جنگ‌­های تاریخ بر سر همین مفاهیم و به دست همان سیاستمداران رخ داده است؟!

افسانه­‌ها در عصر مدرن

از نظر آمار و ارقام میانگین جنگ‌­ها از نیمه‌ی دوم قرن بیستم تا این لحظه از قرن بیست و یکم که ما در آن به سر می‌­بریم نسبت به تمام دوره­‌های تاریخ کاهش داشته است. کشورها و ملت‌­ها به صلح نسبی رسیده‌اند و رفاه، بهداشت و آموزش برای عده­‌ی بیشتری از جمعیت زمین فراهم شده‌است. پس آیا می‌­توان نتیجه گرفت افسانه­‌ها کارکرد خود را از دست داده‌­اند و دیگر به درد نمی‌­خورند؟ پاسخ سریع به این سؤال خیر است. یکی از مفاهیم خیالی‌­ای که از دل افسانه‌­های مشترک بیرون آمده بازار است. قدرتمندترین مفهوم در دوران مدرن. تمام برندهای تجاری معروف، از کوکاکولا گرفته تا گوگل و اپل، همگی تعاریف خیالی‌­ای هستند که ریشه در افسانه‌­ها دارند. منظور این نیست که گوگل وجود خارجی ندارد. اما گوگل چیست؟ یک شرکت در عرصه­‌ی فناوری. اما خود شرکت چیست؟ تا به حال به عمق معنا و مفهوم این واژه توجه کرده‌­اید؟ آیا شرکت چیزی بیش از یک توافق ذهنی بین افرادی است که آن را می‌شناسند؟ تمام برندها و شرکت­‌ها مفاهیم خیالی‌­اند که از همان افسانه‌­های مشترک سرچشمه گرفته‌­اند. نمود دیگر افسانه­‌ها در زندگی مدرن پیشرفت‌­های علمی بسیار سریع در قرن بیست و یکم و دست‌یابی انسان به فناوری بسیار پیشرفته در عرصه ارتباطات است. به گوگل اشاره کردیم اما اگر بخواهیم پا را فراتر بگذاریم باید بگوییم هنگامی که سفینه­‌ی آپولو ۱۱ برای اولین بار بر سطح ماه فرود آمد و نیل آرمسترانگ اولین انسانی شد که پا بر خاک سیاره‌ای به جز زمین گذاشت یک افسانه­‌ی قدیمی دیگر محقق شد. افسانه‌­ای که شاید قرن‌­ها قبل سومریان آن را به عنوان گیلگمش، یونانی­‌ها ایکاروس و ایرانی‌­ها کیکاووس شاه نقل کرده بودند.

موضوع افسانه­ و شکل‌­گیری روایت عمری به قدمت خود بشر دارد. داستان‌­ها که اولین بار در قالب افسانه­‌ها سینه به سینه و شفاهی بین افراد نقل می‌­شدند اولین اختراع بشر هستند که تا امروز باقی مانده و هنوز کاربرد وسیعی دارند. البته تعریف افسانه، اسطوره، حماسه، قصه و داستان با هم متفاوت است اما در اینجا منظور از داستان اشاره‌­ای کلی به همه­‌ی این­هاست. داستان­‌ها از قرن­‌ها پیش ابزار ارتباطی بسیار مهم و تأثیرگذاری بوده‌­اند. چه هشتاد هزار سال قبل که به صورت پیام­‌هایی بر دیواره‌ی غارها جای گله‌های شکار را نشان می‌دادند چه امروز که در قالب بازاریابی محتوایی منجر به رشد فروش چندین درصدی کوکاکولا می‌­شوند. این درهم تنیدگی زندگی انسان با داستان‌­ها و افسانه­‌ها به قدری درونی و بدیهی شده که ما متوجه آن نمی‌­شویم اما در تمام جنبه­‌های زندگی، ناخودآگاه تحت تأثیر آنها هستیم. شرکتی دانش بنیان که وسیله‌ای را اختراع می­‌کند، استودیوی فیلمسازی‌­ای که با آن ابزار فیلمی تولید می‌­کند و بیننده‌­ای که آن فیلم را برای تماشا انتخاب می­‌کند و می­‌خرد همه و همه بر اساس افسانه­‌هایی که در تار و پود ناخودآگاه جمعی ما بارگذاری شده‌­اند عمل می‌­کنند. ما از طریق افسانه­‌های مشترک دوست و دشمن خود را تعیین می‌­کنیم، وقتی عاشق می‌شویم در واقع عاشق داستان‌های معشوق می‌شویم، به واسطه‌ی داستان­‌ها با هم ارتباط برقرار می­‌کنیم و پیچیدگی دنیای واقعی را با آنها برای خود قابل درک و واجد معنا و مفهوم می‌­نماییم.

اگر امروز کودکتان از تماشای کارتون اسب تک شاخ لذت می‌­برد یا عروسک آن را در آغوش می‌­فشارد، شاید به خاطر افسانه‌­ایست که چند هزار سال پیش یک انسان خردمند با دیدن اولین کرگدن آسیایی آن را ساخته‌است. افسانه‌­ها نه تنها گونه­‌ی ما را در بین سایر موجودات به قدرت رساندند بلکه پای ما را به کرات و سیارات دیگر باز کردند. استیون هاوکینگ بزرگ قبل از مرگش به این نتیجه رسیده بود که برای ادامه­‌ی نسل انسان، دستیابی به فضا و تشکیل زندگی در سیارات دیگر ضروری به نظر می‌­رسد. به احتمال زیاد این دستاورد در دهه‌­ها یا نهایتاً قرن بعد حاصل می‌شود. آیا ممکن است آن روز انسانی که از طبقه­‌ی صد و بیستم یک برج شیشه‌­ای در مریخ به غروب آبی خیره شده و قهوه­‌ی گرم می‌­نوشد به این فکر کند که کل این بازی از افسانه‌­ای شروع شد که قرن‌­ها پیش چند غارنشین که ممکن بود خوراک ببرهای دندان خنجری شوند آن را ساخته بودند؟

فروشگاه آنلاین اسباب بازی

https://okhtapus.com/