تار نَما

تار نَمای من :

یه روز که خیلی خوشحال بودم از یکی که خیلی دوستِ‌ش داشتم، یه پیام طولانی دریافت کردم.

جمله‌هایی که خوندم منُ خیلی متعجب کرد و بعد گرفتار بُهت کرد.

حجم نِفرتی که توی جملاتِ‌ش موج میزد فقط منُ به یه جمله رسوند:

برو به دَرَک !


یه روز که خیلی خوشحال بودم از یکی که خیلی دوستِ‌ش داشتم یه پیام طولانی دریافت کردم که خیلی حالَ‌مُ بد کرد.

خنده‌های وحشی، اَشک‌های خودسَر و فکر‌های تکراری ..

همه ی اون روزِ من بود.




تار نَمای شما چیه ؟!