ترجمه | سندرم استکهلم؛ علاقه به جای نفرت!

سندرم استکهلم معمولاً در آدم‌ربایی و گروگان گیری رخ می‌دهد. جدای از پرونده های جنایی معروف، افراد عادی نیز ممکن است در پاسخ به انواع ضربه های روحی دچار این وضعیت روانی شوند.

در این مقاله، به چیستیِ سندرم استکهلم، چگونگی نامگذاری آن، انواع موقعیت‌هایی که ممکن است منجر به ابتلای فردی به این سندرم شود، و اقداماتی که می‌توان برای درمان آن انجام داد، نگاهی دقیق‌تر خواهیم انداخت.

سندرم استکهلم چیست؟

سندرم استکهلم یک پاسخ روانی است. این پاسخ زمانی اتفاق می‌افتد که گروگان‌ها یا قربانیان آزار و اذیت با گروگان‌گیران یا متجاوزان خود پیوندی روانی یا عاطفی برقرار می‌کنند. این ارتباط روانی در طول روزها، هفته ها، ماه ها یا حتی سال های اسارت یا آزار ایجاد می شود.

با این سندرم، گروگان‌ها یا قربانیان آزار ممکن است با ربایندگان خود همدردی کنند. این دقیقا نقطه‌ی مقابل ترس، وحشت، و تحقیریست که ممکن است از قربانیان در این شرایط انتظار رود.

در طول زمان، برخی از قربانیان احساسات مثبتی نسبت به اسیرکنندگان خود پیدا می کنند. حتی ممکن است احساس کنند که اهداف و علل مشترکی دارند. قربانی ممکن است شروع به ایجاد احساسات منفی نسبت به پلیس یا مقامات کند. آنها ممکن است از هر کسی که ممکن است سعی کند به آنها کمک کند تا از موقعیت خطرناکی که در آن قرار دارند فرار کنند، ناراحت شوند.

این پارادوکس با هر گروگان یا قربانی اتفاق نمی‌افتد، و مشخص نیست که چرا در زمان وقوع رخ می‌دهد.

بسیاری از روانشناسان و متخصصان پزشکی سندرم استکهلم را مکانیزمی در بدن برای مقابله یا راهی برای کمک به قربانیان برای مقابله با آسیب های ناشی از یک موقعیت وحشتناک می دانند. سابقه این سندرم ممکن است به توضیح علت این امر کمک کند.

سندرم استکلهم و علت نامگذاری

مواردی از آنچه به عنوان سندرم استکهلم شناخته می شود احتمالاً برای چندین دهه و حتی قرن ها رخ داده است. اما تا سال 1973 این پاسخ به به دام افتادن یا سوء استفاده نامگذاری نشده بود.

زمانی که دو مرد پس از سرقت از بانکی در استکهلم سوئد، چهار نفر را به مدت 6 روز گروگان گرفتند. پس از آزادی گروگان ها، آنها از شهادت علیه ربایندگان خودداری کردند و حتی شروع به جمع آوری پول برای دفاع از خود کردند!

پس از آن، روانشناسان و کارشناسان بهداشتِ روان، اصطلاح "سندرم استکهلم" را به وضعیتی اختصاص دادند که زمانی رخ می دهد که گروگان‌ها با افرادی که آنها را در اسارت نگه داشته‌اند، ارتباط عاطفی یا روانی ایجاد می‌کنند.

با وجود اینکه سندرم استکهلم به خوبی شناخته شده است، در نسخه‌ی جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به رسمیت شناخته نشده است. این راهنما توسط کارشناسان بهداشت روان و سایر متخصصان برای تشخیص اختلالات سلامت روان استفاده می‌شود.

علائم سندروم استکهلم

سندرم استکهلم با سه رویداد یا "علامت" مشخص می شود:

۱. در قربانی احساسات مثبتی نسبت به فردی که او را اسیر می‌کند یا از او سوء استفاده می‌کند، ایجاد می‌شود.
۲. در قربانی احساسات منفی‌ای نسبت به پلیس، مقامات یا هرکسی که ممکن است در تلاش باشد به آنها کمک کند تا از اسیر کننده خود دور شوند، ایجاد می‌شود. آنها حتی ممکن است از همکاری علیه اسیرکننده خود امتناع کنند.
۳. قربانی شروع به درک انسانیت اسیرکننده خود می کند و معتقد است که آنها اهداف و ارزش های یکسانی دارند.

این احساسات معمولاً به دلیل موقعیت عاطفی و پر باری است که در طول یک گروگان گیری یا چرخه سوء استفاده رخ می دهد.

برای مثال، افرادی که ربوده می شوند یا به گروگان گرفته می شوند، اغلب از سوی اسیرکننده خود احساس خطر می کنند، اما برای بقا نیز به شدت به آنها وابسته هستند. اگر آدم ربا یا آزارگر مقداری مهربانی به آنها نشان دهد، ممکن است به خاطر این «شفقت» نسبت به اسیرکننده خود احساسات مثبتی را احساس کنند.

با گذشت زمان، این ادراک شروع به تغییر شکل می‌کند و نحوه نگرش آن‌ها به فردی که او را گروگان نگه می‌دارد یا از او سوءاستفاده می‌کند، تغییر می‌دهد.

نمونه هایی از سندرم استکهلم

چندین آدم ربایی معروف که منجر به سندرم استکهلم شده است :

  • پتی هرست: شاید مشهورترین آنها، نوه تاجر و ناشر روزنامه ویلیام راندولف هرست در سال 1974 توسط ارتش آزادی‌بخش سیمبیونز (SLA) ربوده شد. در طول اسارت، او خانواده خود را کنار گذاشت، نام جدیدی برای خود انتخاب کرد و حتی به SLA در سرقت از بانک‌ها پیوست. بعدها، هرست دستگیر شد. او از سندرم استکهلم به عنوان دفاع در محاکمه خود استفاده کرد. این دفاع کارساز نشد و او به 35 سال زندان محکوم شد.
  • ناتاشا کامپوش: در سال 1998، ناتاشای 10 ساله ربوده شد و در یک اتاق تاریک و عایق در زیرزمین نگه‌داری می‌شد. رباینده او، ولفگانگ پریکلوپیل، او را بیش از 8 سال در این حبس نگه داشت. در این مدت به او محبت می‌کرد، اما او را کتک زد و تهدید به کشتن کرد. ناتاشا توانست فرار کند و پریکلوپیل خودکشی کرد. حساب‌های خبری در آن زمان گزارش می‌دادند که ناتاشا «بی‌آرامش گریه می‌کرد».
  • مری مک الروی: در سال 1933، چهار مرد مری 25 ساله را زیر اسلحه گرفتند، او را در یک خانه کشاورزی متروک به دیوارها زنجیر کردند و از خانواده اش باج خواستند. هنگامی که او آزاد شد، او تحت تاثیر سندرم استکهلم به سختی راضی شد تا نام اسرای خود را در محاکمه بعدی آنها بیان کند. او همچنین علناً با آنها ابراز همدردی کرد.

سندرم استکهلم در جامعه امروزی

در حالی که سندرم استکهلم معمولاً با وضعیت گروگانگیری یا آدم ربایی همراه است، در واقع می تواند در چندین شرایط و روابط دیگر نیز صدق کند:

روابط توهین آمیز: منبع معتبر تحقیقات نشان داده است که افراد مورد آزار و اذیت ممکن است وابستگی عاطفی به سوء استفاده کننده خود ایجاد کنند. آزار جنسی، جسمی و عاطفی و همچنین تجاوز از طریق خانواده، می تواند سال‌ها ادامه داشته باشد. در طول این مدت، ممکن است یک فرد احساسات مثبت یا همدردی با فردی که از آنها سوء استفاده می کند، ایجاد کند.
کودک آزاری: سوء استفاده کنندگان اغلب قربانیان خود را به آسیب و یا حتی مرگ تهدید می کنند. قربانیان ممکن است سعی کنند با رعایت موارد دستوری از ناراحت کردن آزارگر خود جلوگیری کنند. سوء استفاده‌کنندگان همچنین ممکن است مهربانی نشان دهند که می‌تواند به عنوان یک احساس واقعی در ذهن کودک تلقی شود. این ممکن است بیشتر کودک را گیج کند و باعث شود که او ماهیت منفی رابطه را درک نکند.
قاچاق جنسی: افرادی که قاچاق می شوند اغلب برای مایحتاج خود مانند غذا و آب به سوء استفاده کنندگان خود متکی هستند. هنگامی که سوء استفاده کنندگان آن را ارائه می دهند، قربانی ممکن است شروع به ایجاد احساسات مثبت نسبت به آزارگر خود کند. آنها همچنین ممکن است از ترس انتقام‌جویی در برابر همکاری با پلیس مقاومت کنند یا فکر کنند برای محافظت از خود باید از آزارگران خود محافظت کنند.
مربیگری ورزشی: درگیر شدن در ورزش یک راه عالی برای افراد برای ایجاد مهارت ها و روابط است. متأسفانه، برخی از این روابط ممکن است در نهایت منفی باشند. تکنیک‌های سخت کوچینگ حتی می‌توانند توهین‌آمیز شوند. ورزشکار ممکن است به خود بگوید که رفتار مربی‌شان به نفع خودشان است و این، طبق یک مطالعه در سال 2018، در نهایت می‌تواند به نوعی از سندرم استکهلم تبدیل شود.
و ...

درمان

اگر فکر می کنید که شما یا شخصی که می شناسید به سندرم استکهلم مبتلا شده است، می توانید کمک بگیرید. در کوتاه مدت، مشاوره یا درمان روانشناختی برای اختلال استرس پس از سانحه می تواند به کاهش مشکلات فوری مرتبط با بهبودی مانند اضطراب و افسردگی کمک کند.

روان درمانی طولانی مدت می تواند به شما یا یکی از نزدیکانتان در بهبودی کمک کند.

روانشناسان و روان درمانگران می توانند مکانیسم‌های مقابله‌ای سالم و ابزارهای پاسخ را به شما آموزش دهند تا به شما کمک کنند تا بفهمید چه اتفاقی افتاده، چرا اتفاق افتاده است و چگونه می‌توانید به جلو حرکت کنید. تخصیص مجدد احساسات مثبت می تواند به شما کمک کند متوجه شوید که اتفاقی که افتاده تقصیر شما نبوده است.

جمع بندی

سندرم استکهلم یک استراتژی مقابله ای است. افرادی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند یا ربوده می شوند ممکن است به آن مبتلا شوند.

ترس یا وحشت ممکن است در این موقعیت‌ها رایج‌تر باشد، اما برخی از افراد شروع به ایجاد احساسات مثبت نسبت به اسیرکننده یا سوءاستفاده‌گر خود می‌کنند. آنها ممکن است نخواهند با پلیس کار کنند یا با پلیس تماس بگیرند. آنها حتی ممکن است در مواجهه با متجاوز یا رباینده خود مردد باشند.

سندرم استکهلم یک تشخیص رسمی سلامت روان نیست. در عوض، تصور می شود که یک مکانیسم مقابله‌ای است. افرادی که مورد آزار و اذیت یا قاچاق قرار می‌گیرند یا قربانی تجاوز یا ترور می‌شوند ممکن است به آن مبتلا شوند. درمان مناسب می تواند کمک زیادی به بهبودی کند.



متنی که خوندین ترجمه‌ای از نوشته زیر با نام «?What is Stockholm Syndrome and Who Does it Affect» در سایت healthline بود که توسط Kimberly Holland تحت نظارت علمی دکتر Timothy J. Legg نوشته شده است.

https://www.healthline.com/health/mental-health/stockholm-syndrome

لطفا پس از مطالعه‌ی متن، نظرتون رو بنویسین و اگه دوست داشتید لایک کنید.


در این دوران متن‌هایی مثل این که به تصمیم گیری و درک بهتر از شرایط و ...کمک می‌کنن و شاید مفید باشن رو سعی میکنم تهیه و منتشر کنم. اگر پیشنهادی در این باره دارین خوشحال می‌شم در نظرات بنویسین.
همچینن خیلی زود سعی میکنم تا (‌شاید پست بعد) شروع کنیم با هم یک کتاب خوب درباره تفکر انتقادی رو بخونیم و من به طور خلاصه و تعریف وار اون چه خوندم با شما به اشتراک می‌ذارم و حتما خوشحال میشم توی بخش نظرات همراهی کنید تا بیشتر یاد بگیریم. ( عنوان کتاب : راهنمای تفکر نقادانه از ام. نیل براون، استیورات ام.کیلی با ترجمه‌ی کورش کامیاب انتشارات مینوی خرد )

ارادتمند شما