یک آدم معمولی!
چرا ویرگول نویس شدم؟
شاید ویرگول همان جایی باشد که دنبالش میگشتم، جایی که بتوانم تراوشات ذهن نچندان خلاقم را تخلیه کنم.
پیش از این به چندین بستر دیگر پناه برده بودم، ولی فهمیدم هیچکدام نمیتواند جای مناسبی برای خواندن و نوشتن باشد.
من میخواهم در دنیایی بخوانم و بنویسم که نه به اندازه آنچه در اینستاگرام میبینیم زیبا و بی نقص است ، نه به اندازه آنچه در توییتر میخوانیم سیاه و کثیف.
دنیای خودمان
دنیایی که به عنوان یک آدم معمولی در آن وجود دارم.
من نمیخواهم به دیگران ثابت کنم زندگی بینقص و آرامی دارم ،نیازی هم ندارم کسی دلش برایم بسوزد.
مینویسم تا بفهمم در ذهنم چه میگذرد، به اشتراک میگذارم تا نقد شوم،تحسین شوم ، و حتی توهین شوم تا بفهمم اشتباه میکنم.
این منم
فائزه . یک آدم معمولی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
از ما بهترون بهتر
مطلبی دیگر از این انتشارات
من هنوز هم منتظرم بیایی با اینکه چای سرد شده!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دردِ طرد شدن: دنیایی که دیگر شگفتانگیز نیست. علوم اعصاب چه میگوید؟