یه ENFP و دانشجوی تغذیه که دوس داره همه جوره از زندگی لذت ببره?
کافکا در کرانه
امتحانات ترم دانشگاه تموم شده و من از خوابگاه به خونه برگشتم، دو روز از آغاز خوشیم نگذشته بود که سرماخوردم. ??♀️
الان بهترم تو تختم دراز کشیدم و دارم برای این دو هفتهی جدید تو ذهنم برنامه میچینم، مثلا چطوره دوستام رو دعوت کنم؟ تا از این دوران یه لذتی ببریم. از طرفی میتونم تو آرامش زندگیم رو بگذرونم فیلم ببینم و کتاب بخونم.
البته خوندن کتاب رو شروع کردم، کتاب کافکا در کرانه نوشتهی هاروکی موراکامی، کتاب خوب و جالبیه. من از ۵۰۰ ص تقریبا ۲۰۰ ص رو خوندم و فعلا خط داستان داره از چندین جهت دنبال میشه مثل پسری که خونه فرار کرده، مردی که با گربهها حرف میزنه و ....
زندگی در خوابگاه باعث شده به نظرم خونهی شلوغ پلوغمون آروم و بدون دردسر به نظر برسه. فعلا زندگی خوبه ترم ۱ گذشته و خوش هم گذشته. هیچی مثل این نیس که خونه پیش کسایی که دوست دارن باشی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
جادو یا واقعیت؟ داستان زندگی...
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمستان!
مطلبی دیگر از این انتشارات
من یه دختر معمولیم !