فردای آتش‌بس

دیروز به گیجی و منگی و ملغمه‌ای از احساسات مختلف گذشت؛ آسودگی برای احتمال پایان جنگ، اندوه برای آنچه که از دست رفته -چه جان عزیزی!-، ترس برای آینده و ابهامی که به عقیدۀ من شاید بیشتر هم شده باشد. دیروز دلم می‌خواست فقط با دوستان به‌جان‌نزدیکی در تماس باشم که در بحبوحۀ تجاوز اسرائیل غاصب کودک‌کش، رفاقت‌هایمان لایۀ دیگری پیدا کردند و در یکدیگر خصایصی را دیدیم که شاید نمی‌دانستیم وجود دارند یا فقط حدس می‌زدیم. زنده باد همۀ دوستی‌ها و عشق‌ها و احترام‌هایی که در عشق به ایران جلا گرفتند.

در میانۀ کابوسی که از سر گذراندیم، به این اولین یادداشت پس از جنگ خیلی اندیشیده بودم و خیلی چیزها بود که می‌خواستم بنویسم. از جمله، می‌خواستم فهرستی از «من انتظار دارم»ها خطاب به حاکمیت بنویسم؛ در پاسخ به «من انتظار دارم»هایی که در این مدت، با لحن متکبر و خودصاحب‌پندار همیشگی، خطاب به ملت زخم‌خوردۀ ایران گفتند. می‌خواستم خیلی چیزها را یادآوری کنم. امروز توان آن همه نوشتن در من نیست؛ اما خیال دارم از این پس حاکمیت را هم با همان شجاعتی خطاب قرار بدهم که به واسطۀ تهدید وطن، این سر سرمایه‌ها، در من بیدار شد.

چیزی تمام نشده، بلکه چیزهایی آغاز شده. کارهای خیلی زیادی هست و فکر می‌کنم بسیاری از ما، همچون روز اول حملۀ دشمن، به «چه باید کرد»ها فکر می‌کنیم. مشخصا برای خود، فعالیتم به عنوان روانشناس از امروز بیشتر می‌شود؛ چون سازمان‌یابی‌های داوطلبانه تازه به سرانجام رسیده‌اند و آدم‌ها تازه از حالاست که برای درمان روانزخم جنگ مراجعه می‌کنند. برای حرفۀ خودم خوشحالم که این فاجعه، ظرفیت‌هایش را فعال کرد. امیدوارم بتوانیم این تجربه را حفظ کنیم و سپس با دنیا و به خصوص با همسایگانمان در منطقۀ همواره‌ملتهب‌مان به اشتراک بگذاریم. به عقیدۀ من این جنگ نشان داد که مهم‌ترین روابط بین‌الملل ما، ارتباط با همسایگان‌مان است.

نمیدانم یادداشت‌های این کانال به چه روالی بیفتند. راستش این است که از قبل از جنگ، به طور جدی به متوقف کردن کانال فکر می‌کردم. در خلال جنگ، مدام به خودم و عزیزانم یادآوری می‌کردم که زندگی‌های ما مثل سابق نخواهد ماند. حالا انگار نیاز دارم به یک وقفۀ تامل‌آمیز تا عمیقا درک کنم که چه چیزهایی و به شکلی برای من تغییر کرده‌اند. نوشتن را که رها نمی‌کنم چون با گِل من سرشته است؛ اما دربارۀ چندوچونش نیاز دارم با خودم خلوت کنم. در هر حال، یادداشت‌نویسی‌های هرروزۀ این مدت را ادامه نخواهم داد.

حالا که جنگ تمام شده، زود است که بوقچی‌های دشمن زبان بازکنند به کوچک شمردن ایستادگی مردم ایران یا تحریف معنای این ایستادگی. بیایید از یاد نبریم که چه کرده‌ایم. ای همۀ کسانی که بی‌لکنت این جنگ را تجاوز اسرائیل نامیدید؛ ای کسانی که از حق دفاع مشروع کشورتان گفتید؛ ای کسانی که از خودتان پرسیدید «چه باید کرد» و خواستید که سهمی داشته باشید؛ ای کسانی که واقع‌بین بودید و خودفریبی نکردید؛ ای کسانی که زبان به توهین نگشودید؛ مبارک‌تان باشد. آنچه شما کردید را کسانی با نام‌های بزرگ و ادعاهای فلک‌کرکن از عهده برنیامدند. پایبنده باشید و پایبنده باشد ایران.

به تاریخ 4 تیر 1404، یک روز پس از آتش‌بس جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران