برنامه نویس، طراح | https://matnnegar.ir
کامیکازه
تو جنگ جهانی دوم، با پیشروی ناوگان دریایی امریکا بهسمت ژاپن، نیروی دریایی ژاپن دیگه توان مقابله با هواپیماهای جدیدتر امریکایی رو نداشت. بههمین خاطر تصمیم گرفتن که 250 کیلوگرم مواد منفجره سوار جنگدههاشون کنن و این جنگندهها رو به ناوهای هواپیمابر امریکا بکوبن.
کامیکازه به معنی باد الهیه و خلبانان کامیکازه در اصل عوامل انتحاریای بودن که باید جنگندهشون رو به ناوهای امریکا میزدن.
این خلبانها هر روز صبح مطلع میشدن که امروز نوبتشون شده که در این عملیات انتحاری شرکت کنن یا نه.
حسی که داشتن قطعا خیلی عجیب بوده.
هر روز صبح ممکنه روز آخر زندگیت باشه. و اگر نه باید منتظر فردا بمونی.
بهنظرم این احساس آشناست. درست مثل یک عشق یکطرفه.
بزرگترین عیب عشق یکطرفه اینه که تو بیش از حد به تمام جزییات دقت میکنی. کوچکترین اتفاق منفی میتونه برات پایان زندگیت باشه و کوچکترین اتفاق مثبت امید دوباره.
اهمیت طرف مقابل باعث میشه تو همه چیز رو ببینی، مثلا؛
اینکه در هنگام قدم زدن با تو چند متر فاصله میگیره اما با یکی دیگه دوشادوش قدم میزنه،
اینکه توجهی که بهش میکنی کلافهش کرده اما بیتوجهی یکی دیگه دلگیرش میکنه،
یا اینکه گلی که تازه خریده با ذوق به یکی غیر از تو نشون میده،
و اینکه در هنگام حرف زدن به تو اصلا نگاه نمیکنه اما تو متوجه نگاه محبتآمیزش به یکی دیگه میشی،
و حتی اینکه راجعبه اتفاقات روزمرهش با هرکسی حرف میزنه بهجز تو.
اینها تو رو تبدیل میکنه به یک خلبان کامیکازه که هر لحظه منتظر یک خبر ناخوشاینده.
اما خوشبحال خلبانان کامیکازه که حداقل 24 ساعت فرصت داشتن تا روز بعد اما تو در روز ممکنه هزار بار بمیری و زنده شی.
همه همیشه میگن بجنگ، تلاش کن براش. اما تو این شرایط بهتره نجنگی. بجنگ که فراموشش کنی وگرنه پر میشی از کلی سوال که اتفاقا جوابشون رو خودت درست متوجه شدی.
هیچ عشق یکطرفهای،
در هیچ کجای جهان،
هیچوقت،
ارزش جنگیدن نداره.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ساکن مترو
مطلبی دیگر از این انتشارات
به چه میاندیشم؛ وقتی به تو میاندیشم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتهای برای هیچ!