بهامیدِ ظهور مولایمان که صد البته نزدیک است ان شاالله .
فعالیت انتخاباتی اصلاح طلبان
فعاليت انتخاباتي اصلاح طلبان
قسمت دوم
از جمله مؤلفههاي عدم اجماع براي اين جريان نيز ميتوان به مواردي ديگر نيز اشاره کرد که از آن جمله:
- کاهش مشارکت حداکثري در انتخابات 1400
- احتمال دوقطبي نشدن فضاي انتخاباتي بر مبناي گفتمان اصلاحي
- بالا بودن رأي منفي نامزدهاي شاخص اصلاحطلبان و ميانهروها
- ضعف توان اجرايي نامزدهاي محبوب
- حذف نامزدهاي کاريزماتيک
- مورد اجماع نبودن کانديداهاي تکنوکرات
کاهش مشارکت حداکثري در انتخابات 1400 به سه دليل مهم و مؤثر شامل:
الف) افول موقعيت اصلاحطلبان و نيروهاي ميانهرو و فراتر از آن، کاهش اعتبار گفتمان اصلاحطلبي در بدنه اجتماعي.
ب) شرايط خاص رأيگيري در اين دوره که ناشي از موقعيت کرونايي است و احتمالاً بر درصد مشارکت، الگوي رقابتهاي انتخاباتي و ميزان شور و هيجان عمومي حتي در دوهفته آخر مانده به انتخابات اثر منفي خواهد داشت گرچه درعينحال، اين مسئله ممکن است. به تقويت کمپينهاي مجازي منجر شود و اتفاقاً، مشارکت ناگهاني نيروهاي خاموش را در روز انتخابات بالا ببرد. بااينحال، موقعيت ضعيف اصلاحطلبان در فضاي مجازي و حجم بالاي امکانات سازماني دو گفتمان رقيب، احتمال مؤثر بودن کمپينهاي مجازي براي اصلاحطلبان را با ترديد مواجه ميکند.
ج) با وجود کنار رفتن مصوبه مجلس يازدهم درباره شرايط نامزدهاي رياستجمهوري، همچنان اين تحليل که بخش قدرتمند و مؤثر ساخت سياسي در پي انتخاباتي با نتيجه مطمئن، حتي با مشارکت کمتر هستند ميرود.
احتمال دوقطبي نشدن فضاي انتخاباتي بر مبناي گفتمان اصلاحي
الف) هرچند در تحليل کلان، همچنان آرايش نيروهاي سياسي در ايران بر دوگانه است : «اقتدارگرايي (آمريت) و دموکراسي خواهي» مبتني است. اما به نظرمي رسد تضعيف شرايط اقتصادي و اجتماعي بخش مهمي از جامعه بهويژه طبقه متوسط، اولويتهاي آنان را به سطوح پايينتري از هرم نيازهاي مازلو، متوجه کرده است.
ب)" دموکراسي خواهان و دموکراسي خواهي" در سطح نظري جايگاه خود را همچنان دارا است؛ اما براي پيروزي انتخاباتي، ناچار به آرايش حول موضوعاتي عينيتر و گاهي کوتاهمدتتر است . شايد تکرار دوگانه انتخاباتي92 حول بحث "مذاکره _ مقاومت" در قياس با ساير دوگانه ها ، همچنان جدي تر و شدني ترمي باشد .
ج) کژ کارکرديهاي مجلس يازدهم که هر روز براي جامعه آشکارتر ميشود و بر هراس و نگراني نيروهاي خاکستري و اکثريت خاموش ميافزايد؛ ميتواند عقلانيت مبنايي براي شکلدادن دوگانههايي حول "ثبات _ بي ثباتي سياسي " يا حتي" ميانه روي_ تندروي" باشد.
د) عملکرد مجلس يازدهم گاه چنان براي جامعه و حتي مخالفان جدي شرکت در انتخابات هراسآور است که ميتواند درصد مشارکت در انتخابات را هم بالا ببرد و طبعاً، آراي خاموش به سبد ميانهروها و اصلاحطلبان بريزد.
ه) ستاد اصلي انتخاباتي اصلاحطلبان نه درون احزاب يا نهاد اجماع ساز و حتي کمپينهاي مجازي که در کميسيونها و فراکسيونهاي مجلس يازدهم شکلگرفته است و آنها هستند که نقش اصلي را براي فعالکردن بدنه اجتماعي را به سود اصلاحطلبان بازي خواهند کرد.
و) صرف انتساب يک نامزد به اردوگاه اصلاحات و حتي حمايت خاتمي و چهرههاي شاخص دموکراسي خواه از او، نميتواند جامعه را به سود آن نامزد بسيج کن . چراکه خود راهبرد اصلاح طلبي و پيگيري دموکراسي از درون سيستم، دچار بي اعتباري جدي نظري و عملي شده است.
ز) نگرانيها و هراسهاي عيني و کوتاهمدت بخش زيادي از جامعه از شرايط اقتصادي، سياست خارجي و نقشآفريني و قدرتمندتر شدن تندروها چنان جدي است که ميتواند اسب زين کردهاي را در اختيار نامزد اصلاحطلبان قرارداد تا با آن در ميدان بتازد و حتي رقيبي به قدرتمندي آيتالله رئيسي از او ببازد.
محمد حسن دهقاني
مطلبی دیگر از این انتشارات
جواب سوالات شما در مورد افغانستان با استاد علی اکبر رائفی پور
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر امثال روحانی باز بیایند!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاوه مدنی در مناظرات