خیانت در زمانه هوش مصنوعی

خیانت در زمانه هوش مصنوعی
خیانت در زمانه هوش مصنوعی

خیانت مجازی چیست و چه بویی می‌دهد؟ (این نوشتار را کسانی بخوانند که کسی را در زندگی دوست دارند، یا خیال می کنند که دوست دارند، یا می خواهند که دوست داشته باشند)

احتمالا بوی گس و نمور، و کمی هم شور، شبیه خون. تا حالا شده لجن را بو کنید؟ منظورم همونه که تو جوب سبز میشه... اتفاقا اونها همچین هم بوی بد نمیدن. ولی خیانت اینقدر بوش زیاده که هرچی مسواک بزنی یا دهانشونیه قرقره کنی بوش پاک نمیشه. انگار سیر خوردی. ولی فرقش اینه که بو سیر را خود آدم نمیفهمه و بقیه ازش خفه میشن، اما خیانت را فقط خودت میفهمی... حتی وقتی خوابی!

هوس داشتم اسم این نوشته را میگذاشتم "خیانت در عصر چت‌جی‌پی‌تی(ChatGPT)، اما خیلی به اون بدبخت ربطی نداشت، به هر صورت خواستم بگم یک سولاخ جدیدی باز شده که این خیانت، هرکوفتی که هست، با ربات‌های ای‌آی(ai chatbot) بیشتر حال بهم زن میشه. عجب! خیلی ها الان از این میوه‌های نوبر ماشین‌لرنینگ(Machine Learning | ML) ذوق زده شدن و دارن باهاش بازی میکنن، اما پس من دارم از چی میگم !؟ از جدیدترین امکان غیرانسان‌تر شدن. دقیق‌تر بخوام بگم، منظورم کورتانای ویندوز(Cortana) یا این چت‌جی‌پی‌تی نیست، منظورم یک ربات هست که از هوش مصنوعی+ماشین‌لرنینگ بهره می‌بره. بنظر من اوج داستان، در یادگیری(البته ادعای یادگیری) این محصولاته که در مکالمات انسان‌وار خودش را نشون میده(مثل هیومن‌اوید Humanoid). مثلا اینکه شما از چت‌جی‌پی‌تی بپرسی الان فلانی چه لباس زیری پوشیده و اون سه نقطه پایین، بالا پایین بپرند و بعد جواب بیاد فلان، و من و تو خوشحال بشیم، همچین باحال نیست که... اینها یک ربات هستن(چیزی که بجای تو کار میکند؛ میره سرچ میزنه و از یک ایندکس گنده(Big Data Indexing)، داده‌ها را استخراج میکنه). اینها قبلا هم بودن، مثل پروژه ناموفق کورتانا، یا همین گوگل، وقتی شما دکمه جستجو را میزنی در حقیقت یک ربات اون پشت همین کار را داره میکنه.

اما... وقتی بازی جذاب میشه که شکل و فرم مکالمه انسان‌وار(Conversational artificial intelligence) به خودش می‌گیره. مثلا در کاراکتر‌-ای‌آی(Character.AI) یک همچین چیزی بیشتر قابل دیده شدن هست. شما یک ورودی(input) داری، و بعد با توجه به فرایند رابطه شما با اون ربات، و پینگ پنگ پیام‌های بین تو با اون، و یادگیری که در حال شدن هست، چوب جادو برات جوجو میکنه و معجزه خودش را نشونت میده. خیانتی که ازش حرف زدم اینجا بوش در میاد....

در حالت معمول شما در بازیهایی چون جی‌تی‌ای(gta)، سیمز(The Sims) و یا دیگر پلتفرم‌های زندگی آزاد(Life simulator Game)، میتونستی هر $##% خواستی انجام بدی. البته با یک ربات از پیش طراحی شده که در یک ماتریسی، طبق یک الگوریتمهای پیشینی، به شما بازخورد میداد. عاشق می شدی، فلان می شدی یا هرچی... اما مثلا در همین کاراکتر-ای‌آی، خود "خود" شما، میتونی یک اینپوت به ماشین بدی، که مثلا کاراکتر ملوان زبل با فلان شاخصه و ویژگی ایجاد بشه، "خلق" بشه. بعد میای باهاش چت میکنی، رل(relationship) پیدا میکنی، یک دوست مجازی(virtual friend | virtual life) برا خودت میتراشی، و... خوب اینجا شما داری دقیقا چیکار میکنی و با کی حرف میزنی؟

با خودت چت میکنی!!!

الان اگر بحث از خیانت در زمانه هوش مصنوعی هست، منظورم این جور چیزیه. این دیگه خیلی شوره... گسسسس! یعنی اون بوی لجن تو جوب پیش این حکم عطر گودگرلز داره. اما مسئله چیه؟ فکر میکنم دیگه داریم به ته این خط نزدیک میشیم. البته تهش انتها نداره ها... منظورم اینه مثلا اگه شما متولد دهه 60 یا 70 باشی و امید داشته باشی 80 سال نفس بکشی، تا الان بیشتر راه را اومدی و اون چیزی که باید ببینی، دیدی(منظورم از ته خط اینه که دیگه یک دوره و عصر خاصی را وارد شدی و بلا به دور خارج نخواهی شد و ریق رحمت را در همین عصر سر خواهی کشید). این نوع امکان جدید که جلو شما باز شده، نوعی انزوای خودخواسته را دامن میزنه که دیگه نمیشه ازش بیرون اومد. میشی یک چیزی شبیه هیکیکوموری‌ها(Hikikomori) که بعیده از تو غار خودت بیای بیرون. چون نیازی نداری. هرچی بخوای همونجا که هستی هست.

و اما خیانت... یادمه چند وقت پیش یک خبر اومد که اون سر لنگه دنیا، یک خانومی فهمیده آقاشون تو یکی از این بازیهای زندگی آزاد، جنسیت خودش را فلان زده و الان چند وقته تو اون یکی عالم(Second Life | 2nd world) با یکی در حال معاشرت و #$%#$ هست. خوب این داستان کی قراره دامن گیر و جهان شمول بشه؟ فکر کنم دیگه دیره واسه این حرفها، باید از تاریخش بگیم! یادمه وقتی یاهومسنجر اومد، یک موج عجیبی راه افتاد که انگار برق 220 بزنی به یک قشر نوجوون، ژنشون ترانس پیدا کنه و بعدش کلی آدم در فضایی جدید زندگی کردند(نسل Z). خلاصه این تکنولوژی همچین قابلیتهایی داره عزیزجان... ترسناکی ماجرا اونجاست که تو رخت خواب آدم، شب که همه خواب هستن، اون بیداره!

بحث از خیانت مجازی است(مجازی | ویرچوآل virtual، not physically existing but made to appear by software). واژه خوبی شاید نباشه، ولی نزدیکترین عبارتی که در ذهنم بهش رسیدم همین بود. یک عبارت جالب و هم خانواده هم بود به اسم "استمناء ذهنی" که در رابطه با بحثی متفاوت ازش استفاده شده، هرچند قصد بحث من اون فضا نیست اما منظورم چیزی تو اون مایه هاست. خیانت مجازی، نه مربوط به دنیای مجازی و سوشال مدیا است، و نه میشه از آن منفکش کرد. بالفعل که نیست، حتی بالقوه هم نیست، از طرفی ولی نمیشه گفت نیست. چیزیه که واقعا هست، مثل سایه؛ هست ولی نیست. تشبیهش به سایه از اون جهت خوبه که وابسته به جایی است که تو واستادی. خیانت مجازی وابسته به حال و هوایی است که "دل" آدم در اون قرار داره. دیدی میگن غریبه‌ای در میان ما؛ حالا فرض کن خائنی در میان ما؛ اما این ما، همش روی هم یک نفره: یعنی همه تو؛ هرچی که یک انسان دو پا داره، یا به عبارت بهتر یک فرد از اونها تشکیل شده و فردیتش به اون‌ها است؛ جان، عقل، روان، هشیاری، روح و یا هر بعد دیگری که تو بهش قائلی؛ یک خائن در میان اونها. خائنی مجازی. این پدیده در شرایط ویژه‌ای نمایان میشه(آشکار میشه)، مثل نمایان شدن سولاخ کلید در فیلم هابیت: ماه وقتی میاد تو موقعیتی خاص، و تو در موقعیت خاصی باشی، اون سولاخ کذایی خودش را نشون میده، آشکار میشه(بواسطه این شرایط و آن ابزار نمایانده میشه). آشکارگی خیانت مجازی به آنی است که تو در موقعیت ویژه‌ای باشی و یک بستر تکنولوژیک اون را برات آشکار میکنه! و من دارم میگم زمانه هوش مصنوعی، یکی از آن "آن"ها است.

اگه خیانت را بت‌ری(betray ) ترجمه کنیم، معنی تاریخیش ناظر به خود نبودن است(prove false, violate by unfaithfulness, mislead, deceive, delude). بی وفایی به عهد خود بودن. وانمود کنی خودی هستی ولی از پشت خنجر بزنی. خلاصه خودت نباشی... مخلص کلام آنکه عصر حاضر، زمان غیر خود بودن است(ببخشید، روم به دیوار، شده این وضعیتی که الان توشیم و یک مشت خائن دور هم جمع شدیم!).

بالاخره تو یک مسئولیتی(مقاله شازده کوچولو و گناه هفتم) نسبت به خودت داری یا نه؟ نمیشه که بزنی زیرش!؟ تو خودت بودی و تا ابد باید خودت باشی. شاید حق هم نداری یکی مثل خودت بسازی(حالا آواتار باشه، استیکر باشه، یا یک شخصیت مجازی از خودت تو کاراکتر‌ای‌آی باشه!).


  • (شاید ادامه بدم...)

---

این یک نوشتار در حال بروزرسانی است. اگر مایل به مشارکت بودید، لطفا بازخورد بدین و این نوشته‌‌ی باز را همراهی کنید.