قسمت سوم: آبجو؛ نانی که نوشیده شد.

براتون سوال شده که قدیمی‌ترین نوشیدنی دنیا چیه؟ از کجا اومده؟ چه جوری درست شده؟ چرا درست شده؟ نوشیدنی که به اندازه‌ی شادی بشر البته همه غیر ما ایرانی‌ها و مسلمون‌ها تو جشن‌هاشون بوده و به اندازه‌ی غم بشر مزه‌اش با اشک آدم قاطی شده. هزار ساله تو خونه‌ها و میخونه‌ها و کوچه و خیابون صدای جام‌هایی به گوش می‌رسه که این نوشیدنی توش بوده. هزار ساله با جنس بشر سنتی بزرگ شده و حالا مدرنیته رو داره تجربه می‌کنه. از کوزه و سفال که محافظش بودن الان تو شیشه بطری و can میشه نگه‌اش داشت و هنوز با اینکه تو خیلی از فرهنگ‌ها و دین‌ها خوردنش گناهه برای خیلی ملت‌ها وجودش از آب واجب‌تره. نوشیدنی که اندازه‌ی تمدن ما عمرشه و از قدیمی‌ترین نوشیدنی‌های ساخته شده به دست آدمه.

خب آستین‌هاتون رو بالا بزنین این قسمت قراره از بین هزارتا قصه وکتاب داستان این نوشیدنی طلایی تلخ یعنی آبجو رو بکشیم بیرون.

به نام خدا، سلام من مریم فتاح هستم و به سومین قسمت پادکست مزگو خوش اومدین. مزگو اینجاس تا تو هر قسمت داستان پس یه مزه و خوراکی رو براتون تعریف کنه.

تو این چند ماه آخر ما داریم یکی از سخت‌ترین پیچ‌های تاریخ رو پشت سر می‌گذاریم. همه درگیر موجود کوچیکی شدیم که حتی قابل دیدن نیست. که مطمئنا هیچ کدوم از ما قبلا همچین تجربه‌ای از این وضعیت نداشتیم. تنها دلگرمی این روزهامون هم خودمونیم و امیدی بوده که تونسته تا اینجا ما رو مشتاق به انجام کارهای روزمره و جدید نگه داره. این روزها هم می‌گذره و تبدیل میشه به قصه و ‌میرن تو کتاب‌ها، میرن تو داستان‌ها، ازش فیلم می‌سازن، ازش قصه می‌سازن و مثل خیلی اتفاقای قبلی این یکی هم به سلامت از سر می‌گذرونیم. امید تنها سرمایه ماست و نباید به راحتی ازش دست بکشیم، برای دونه دونه‌اتون آرزوی سلامتی می‌کنم.




توی داستان امروز هم بازم‌ پای هلال سبز در میونه، بازم بین‌النهرین و تمدن‌های اولیه. هر چیزی که قدمتی طولانی داره زیر سر ساکنین اینجاست. توی قسمت دوم براتون از هلال سبز و اهمیتش گفتم. گفتم که یکجانشینی و کشاورزی و اهلی کردن دونه‌های وحشی از همین نقطه شروع شد. از همین‌جا بود که نون خلق شد. جایی بین نیل مصر و دجله و فرات و خلیج فارس. زمینی که خاکش طلا بود. اینجا دست به هر کاری می‌زدی معجزه اتفاق می‌افتاد، اینجا قلب دنیاست. عمر آبجو با عمر نون تقریبا یکی هست. سخت بشه گفت این اول نون بوده که بوجود اومده یا اول آبجو. اما اون چیزی که سرنوشت هر دو به هم گره زده نه فقط عمر یکسانشونه، که روش تهیه‌‌اشونه. که تا حد زیادی روش درست کردنشون عین همه.

الان پیش خودتون میگین نون؟ آبجو؟ اون خوردنیه این نوشیدنیه، چی میگی واسه خودت ولی خب اصل ماجرا یه چیز دیگه‌اس. قدیم‌ها به نون می‌گفتن آبجوی خوردنی و آبجو می‌گفتن نون نوشیدنی. اون دخترک شرقی قسمت دوم مزگو رو یادتونه؟ همون که دونه‌ها رو اهلی کرد، همون که یاد گرفت کم‌کم از غلات سوپی، هلیمی، حریره‌ای چیزی بپزه. خب گفتم براتون کم‌کم انقدر غلظت اون حریره رو زیاد کرد تا رسید به خمیر نون. چجوری به این نتیجه رسید تا اونو بذاره جلوی آفتاب یا روی سنگ داغ تا به نون برسه، خدا میدونه. حالا بیاین داستان یه جور دیگه نگاه کنیم. زن شرقی قصه‌ی ما می‌خواست از غلات هلیمی، سوپی، چیزی بپزه یا می‌خواست اونو نون کنه، حالا هر چی مهم نیست. مهم اینه که این جو و گندم و آب رو توی ظرف سفالی جا می‌ذاره جلو آفتاب و یادش میره که بره سراغش.

چند روزی جلوی آفتاب می‌مونه. اونا توی منطقه‌ی بین‌النهرین داشتن زندگی می‌کردن. همه ما هم با آب و هواش آشنا هستیم. پر گرد و خاک و غبار و گرما، مستعد برای رشد قارچ و باکتری. تصور کنید از این قارچ و باکتری، روی این معجون جادویی می‌شینه. دختر شرقی بعد سه روز چهار روز یادش می‌افته اوا خاک عالم تو سرم، چرا این ظرف اینجا جاموند؟ اما چون دلش نمیاد زحمت چیدن و پوست کندن گندم و جونشو هدر بده و با مفهوم فاسد شدن هنوز آشنایی نداشت، همون ظرف رو می‌ذاره رو آتیش که حسابی قل بخوره. ماده‌ی اسرارآمیزی که از اون تو میاد بیرون میشه شروع راه طولانی آبجو.

آبجو یکی از پر مصرف‌ترین نوشیدنی‌های دنیا بعد آب و چای و توی رتبه‌ی سوم مصرف قرار داره. ماده اصلی توی درست کردن آبجو آبه و جو و یا هر گونه‌ای شبیه برنج و جو و گندم و ذرت و غیره و ذلک. توی پروسه‌ی درست کردن آبجو نشاسته‌ای که از شکر آب جو بدست میاد باعث آزاد شدن اتانول یا همون الکل میشه که همین خودش یه حال سرخوشی به آدما میده. که مردم قدیم اون سرخوشی رو مثل یه معجزه می‌دونستن و براشون مقدس ‌بود. اونا باور داشتند که این خدایان بودند که دستور تهیه‌شو به زن شرقی قصه‌ی ما الهام کردن. به قول هونوس خیلی دقیق نمیشه گفت آبجو برای اولین بار از کجا اومده؟ یا چرا اومده؟ اما هر چی که بوده سرخوشی که از خوردنش به آدم می‌داده وجود اون توی زندگی و تمدن آدمی حتمی کرد.

دو سه جا هست که میشه بهش به عنوان قدیمی‌ترین جای کشف آبجو اشاره کرد. یکی یه غار توی کوه‌های کارنل نزدیک حیفای اسرائیل که اونجا رو نسبت دادن به قوم ناتوسیان. که 13 هزارسال پیش اونجا زندگی می‌کردن. اما چیزی که درباره درست کردن آبجو تو اون موقع مورد شک اینه که تو 12 هزار سال پیش که هنوز ظرف و ظروفی وجود نداشت. اصلا یک جا نشینی شروع نشده بود. پس درست کردن آبجو که احتیاج به ظرف و ظروف داره تو اون دوره به نظر منتفی میاد. مورد دیگه‌ای از وجود آب جو تو تپه‌های گوپتلی ترکیه هم هست که اونم مال دوره‌ی پیش از سفال یا Pre Pottryئه. که از سنگ به جای ظرف و ظروف استفاده می‌کردند. اما مستندترین مدرک از وجود قدیمی‌ترین آبجو رو توی تپه‌های گودین تو دل زاگرس پیدا کردن. نزدیک شهر کنگاور در کرمانشاه.

برند آبجو هلندی به اسم گودین تپه
برند آبجو هلندی به اسم گودین تپه


این سایت باستانی مربوط به 7 هزار سال پیشه منتها این سایت از هفت دوره‌ی تاریخی تشکیل شده که از 5 هزار سال قبل میلاد مسیح شروع میشه و تا دوره‌ی مادها ادامه داره. و این سایت یه ویژگی جالبی که داره اینه که هر دوررو روی یه دوره‌ی دیگه ساختن و از پنج لایه یا پنج طبقه تشکیل شده. مثلا دوره‌ی مادها توی طبقه‌ی دوم گودین ‌تپه‌س که یک دژ نظامی اونجا ساخته شده. حالا تو یکی از همین طبقه‌ها یه کارگاه آبجوسازی کشف کردن که مربوط میشه به 5 هزار سال پیش و از قدیمی‌ترین کارگاه‌های آبجوسازی کشف شده توی تاریخه. که قدمتش به خیلی خیلی قبل‌تر از تاریخ مادها تو اون منطقه برمی‌گرده. جز توی ترکیه و ایران و اسرائیل و فلسطین توی منطقه‌ی اوروک توی عراق امروزی و مصر هم نشانه‌های قدیمی از آبجو وجود داره. مثل نون آبجو رو هم به جای دستمزد به کارگران می‌دادن و حتی ممکن بود روزی پنج لیتر سهم هر کارگر بشه.

توی چین هم توی هفت هزار سال پیش از برنج یه نوشیدنی مثل آبجو درست می‌کردن و از میوه ها برای دادن طعم استفاده می‌کردن. کلا هر چیز شیرینی که توش شکر داشت و می‌تونست باعث تولید الکل بشه تو تهیه‌ی این نوشیدنی مورد استفاده قرار می‌گرفت. مردم بین‌النهرین اونقدر از وجود آبجو لذت می‌بردند که شده بود جزو لاینفک سفرشون. شعرا و نقاشیا و اسطوره هاشون قشنگ نشون میده که نه تنها آدما که خدایان شونم از نوشیدن یا خوردن آبجو لذت می‌بردن. حالا طرز خوردنش هم جالبه. چون آبجوهای اولیه فیلتر نشده بود و غلیظ بود و حسابی توش خورده و ریزه داشت، از نی برای فیلتر کردن استفاده می‌کردن تا تفاله‌ها رو مصرف نکنن. احتمالا قدیمی‌ترین مورد مصرف نی هم برای آبجو بوده که سومری‌ها یا بابلی‌ها اختراعش کردن. چند تا نی توی اهرام مصر از جنس سنگ لاجورد و طلا هم کشف شده که گذاشته بودنش کنار فرعونشون که هروقت هوس آبجو کرد بی نی نمونه تا مجبور نشه تفاله‌هام قاطی آبجو میل کنه.


شعر قدیمی اینانا و خدای حکمت به زبان سومری درباره‌ی دوتا خدای سومری که دارن با هم آبجو می‌خورن. خدا حکمت که اسمش اینکی بوده اونقدر مست می‌کنه که قدرت از شهر خودش اریدو به شهر اروک شهر تخت سلطه اون یکی خدا یعنی اینانا بوده‌ می‌بخشه. همینطور سرود نیم‌کاسی شعر در حمد وستایش خدای آبجوعه که اسمش نینکاسیه. این شعر روی لوح‌های گلی کشف شدند که مال دوره‌ی سومریه. از همین سرود نیمکاسی اولین رسیپی آبجو میشه پیدا کرد که نوشته این نوشیدنی جادویی از گندم و جو یا مخلوط هردوشون درست میشه و نوشته این غلات باید مربوط به آخرین برداشت باشن و تر وتازه. باید خرد بشن، باید از پوستشون جدا بشن، باید توی آب خالص خیسونده بشن به قولی Good Water Makes Good Bear و بعدشم بذارنش جلوی آفتاب تا جوونه بزنه. اونا بخاطر تجربه فهمیده بودن وجود سبوس باعث میشه فرایند تخمیر هم بهتر و سریع‌تر اتفاق بیفته.

میون پرانتز یه چیزی در مورد مالت بگم. که احتمالا اون موقع این کار رو نمی‌کردن و اونم اینه که دونه‌ی جو تا این اندازه که جوونه می‌زد اونو حرارت می‌دادن تا دونه دیگه جوونه‌ی بیشتری نزنه. به این کار مالتینگ میگن. حالا از نظر علمی و توی فرایند تهیه آبجو دلایل خودش داره. حالا بعدش بعد تخمیر قرار دادن هست که مرحله‌های بعدی توی درست کردن آبجوئه. جالبش اینه که توی قدیم برای حرارت دادن، چون ظرف و ظروف نداشتن یا یه دیگ سنگی داشتن که توی اون آبجو رو حرارت میدادن، یا یه ظرفی داشتن که آبجویی که اون تو بود سنگ‌های داغ رو می‌نداختن توی اون ظرف. تا همین صد سال پیش توی اتریش این روش هنوز استفاده می‌شد و ظاهرا یه روش سنتی جالبیه که نتیجه‌ی خروجیش ظاهرا بد نیست.

حالا برگردیم به داستان نینکاسی؛ نینکاسی الهه آبجو بود و پدرش پادشاه عروج و مادرش هم یکی از مقامات بالای معبد اینانا که خدای تکوین و آفرینشه. نیمکاسی از آب تازه گازدار به دنیا اومده و اون الهه‌ای که اومده آرزوها را برآورده کنه و همینطور خودش بوده که نوشیدنی هرروز مردم رو تهیه می‌کرده. یکی دیگه از اثرهای قدیمی که مربوط به دوره تمدن بین‌النهرینه که به آبجو توش اشاره شده، حماسه‌ی معروف گروس.

توی این داستان اندیکو که یه انسان بدوی بوده توسط یک زن به نام شامات قرار میشه که تربیت بشه و رشد پیدا کنه و به قولی متمدن بشه. توی این مسیر تمدن و آموزش و پرورش خوردن آبجو و آموزش خوردن آبجو یکی از مواردی بوده که به اندیکو داستان یاد داده شده بوده یا یه جای دیگه توی گیلگمش نوشته که سیدوری به گیلگمش توصیه می‌کنه که به تلاش برای پیدا کردن معنای زندگی پایان بده. از اون چه که زندگی تا الان بهش داده لذت ببره که خوردن آبجو هم یکی از اون لذت‌هاس. حالا اگه درباره‌ی حماسه گیلگمش خیلی کنجکاوی و می‌خواین درست حسابی بفهمیم که گیلگمش کیه؟ داستانش چیه؟ و این همه میگن گیلگمش گیلگمش درباره چیه حتما حتما پادکست ساگا رو گوش بدین، خیلی جالب داره توضیح میده اونجا.

سومری‌ها آبجو رو از نونی به اسم باپیر درست می‌کردن. اونا این نون رو تخمیر می‌کردن، با آب، بعدشم همون نی های معروف رو می‌کردن توی این نون و سعی می‌کردن که آب جویی که از این نوع به دست اومده رو مصرف کنن. آبجو زیاد شد که مجبور شدن توی دوره‌ی بابلی توی قانون حمورابی چندتا قانون وضع کنن که یکیش این بود اگه توی تهیه آبجو یکی به آبجو، آب ببنده حتما حتما سزاش مرگه. بابلی‌ها حرفه‌ای شدن که اون و به کشورهای اطرافشون صادر می‌کردند و به مصر هم فرستادن .بعد سقوط بابل، مصریها کلا جای پای بابلیان گذاشتن و به رشد صنعت آبجو کمک کردن. مصریا به آبجو زیتون می‌گفتن و باور داشتن که آدما به دست خدای بزرگشون یعنی اسیریس راه درست کردن آبجو رو یاد گرفتن.

اسیریس خدای کشاورزی توی مصر باستان که مصریا اعتقاد دارن که اون یه جوشونده از جو با آب مقدس نیل رو درست کرد و به خاطر مشغله زیاد اون زیر آفتاب یادش رفت. وقتی برمی‌گرده می‌بینه یه معجون تخمیر شده، پف‌ کرده، جلوی چششه که بوی عجیبی هم میده. اون امتحان می‌کنه و با کمال تعجب می‌بینه همچین چیز بدیم نیستا. چرا ندم بقیه مردم ازش مصرف کنن و به عنوان یک هدیه اجازه‌ی مصرفش به مردم مصر میده. آبجو اونقدر توی مصر محبوب بود که وقتی کلوپاترا روی آبجو مالیات بست، همین قضیه باعث شد تا ملکه محبوبیتش بین مردم از دست بده. بهونه‌اشم این بود می‌خواد با این کار نذاره که مردم زیاد مست بشن. اما همه می‌دونستن که اینا یه بهونه‌ است. چون که توی جنگ با رومیاس و پول کم آورده.

صنعت آبجوسازی از مصر به یونان رفت و یونانی‌ها با کمی تغییر کلمه‌ی زیتون به آبجو می‌گفتن زیتوس. اونا اندازه مصریا به آبجو علاقه‌ای نداشتن و دوست داشتن محصول خودشون که شراب بود رو مصرف کنن. بعد یونانی‌ها رومی‌ها بودن که با آبجو آشنا شدن ولی مثل یونانی‌ها ترجیحشون استفاده از شراب بود و خوردن آبجو براشون به معنی بی کلاسی بود. اعتقاد داشتن که ماده‌ایه که مردم فقیر باید مصرف کنن و دور از شان ماس که ما بخوایم همچنین نوشیدنی استفاده کنیم. اصلا اکثر نویسنده شاعرشون خیلی با بی علاقگی از آبجو اسم می‌برند. با وجود اینکه بازم نمیشد جلوی رشد آبجو رو توی اروپا گرفت. آبجو از طریق یونانیان به سرزمین گائول‌ها صادر شد. گائول‌ها تو قسمت دوم بهتون گفتم؛ پدرای امروزی مردم فرانسه‌ان و از اونجا به اسپانیا قسمت شرقی دریای آدریاتیک و تا قلب سرزمین ژرمنا نفوذ کرد و کم‌کم به عنوان یه ماده قوی‌تر از شراب به خونه‌ی مردم اروپا راه پیدا کرد.

مردم روم بهش می‌گفتن سرویسیا، اونم به احترام الهه‌ی برداشت محصول که اسمش سرس بود. تا اینکه مردم فرانسه اومدن و بهش گفتن بیر. اما این آلمانی بودند که آبجو رو توی اروپا محبوب کردن. آلمانیا به آبجو می‌گفتن ال. البته می‌دونم زیاد درست تلفظش نمی‌کنم آلمانی تلفظ دارن توی او که الان فکر نکنم بتونم زیاد درست درش بیارم. خلاصه اونا این اسم رو از اسم انگلیسی ایل گرفتن که مردم آنگلوساکسون یعنی ولزیا و اسکاتلندیا و انگلیسیا و ایرلندیا به آبجو می‌گفتن ایل. و ریشه‌ی ال که آلمانیا بهش می‌گفتن از ایل اومده. حالا چی شد آبجو تو اروپا جا افتاد؟ دو تا دلیل مهم داشت. یکی یه دوره توی یه قسمت‌هایی از اروپا بخاطر کنترل قیمت تولید شراب کاشتن انگور و داشتن تاکستان محدود شد و آلمان پر زمین‌های حاصلخیز که مناسب کشت غلاته. از یه طرف انگور یه میوه فصلیه و تولید شراب فصلیه ولی تولید آبجو چندان ربطی فصل نداره و میشه همیشه درستش کرد. به همین دلیله که آبجو خیلی سریع تو اروپا رشد کرد ولی دلیل دوم دیگه مردم اروپا به این نوشیدنی وابسته کرد.

حالا دلیل دوم چی بود؟ یه بیماری بود که داشت کل اروپا را اذیت می‌کرد؛ بیماری به اسم وبا. ملت تا خیلی وقت نمی‌دونستن دلیل این مریضی آب‌های آلوده‌س ولی فهمیده بودن هروقت جای آب آبجو مصرف می‌کنن این مریضی نمی‌گیرن. اون هم دلیلش جوشوندن آب توی آبجو بود. آب استرلیزه می‌شد و استرلیزه باعث می‌شد اینا وبا نگیرن. همینم باعث شد که آبجوی حالت تقدس معانه هم پیدا بکنه. حالا جالبیش کجاست؟ اینه که کسی کشف کرد آبجو باعث میشه اینا وبا نگیرن خودش یه کشیش بود. ولی خب همه به مصرف الکل رضا نمی‌داد دلشون و اون یه چیز نجس می‌دونستن. این آقا من چیکار کرد؟ اومد توی کیسه خودش یه کارگاه آبجوسازی را انداخت و بعد اینکه اونم درست کرد روی هر بطری عکس یه صلیب مهر کرد و به قولی با این کارش اومد که بگه آقا حلاله بخورید.

کم کم به جز تو جنوب فرانسه کل صومعه ها و کلیساهای اروپا قسمتی از زمیناشونو کردن کارگاه آبجوسازی، یه قسمتش کردن زمین کشاورزی که جو و گندم توش بکارن. خلاصه افتادن به کشت کردن تخمیر و تولید. الانم هنوز خیلی از این صومعه‌ها این آثار به جا مانده از تهیه آبجو توی خوشون دارن و خیلیاشونم تبدیل شدن به موزه مثل صومعه آنتیسنک توی یه شهری توی بلژیک که همین اسم رو داره. توی دوره‌ی قرون وسطای یا همون دارک ایج صنعت کشاورزی و غذا دست صومعه‌ها بود چون هم زمینای زیادی دستشون بود و هم اینکه رقیباشون که زمین دارای سکولار بودن اعتقادی نداشتند که با کشت و کار میشه پولی درآورد. پس کلا صنعت غذا انحصاری دست صومعه‌ها بود و مثل شراب و پنیر که این صومعه‌ها بودن که هی بهتر و بهترش کردن، واسه همین صومعه‌ها بودن که آبجو رو ارتقا دادن و کیفیتش بهتر کردن.

صومعه کروی توی نورس اسفالیا یا صومعه کربی توی فرانسه یا صومعه وستنسن توی انگلستان همه از این نوع صومعه‌ها بودن که یه کارگاه آبجوسازی تو دل خودشون داشتن و دیگه کم کم تبدیل شده بود براشون یه بیزینس. حالا غیر این راهبا و کشیشا ومردهای دین از علوم گیاهی و خواص گیاهان دارویی اطلاعات زیادی داشتن. اومدن چیکار کردن؟ اومدن چند تا از این گیاهی که بنظرشون مفید میومدو با آبجو قاطی کردن و میکس کردن که مثلا خاصیت آبجو رو بالا ببرن تا حالا هر چی از آبجو می‌گفتیم با آبجویی که الان می‌شناسین زمین تا آسمون از نظر طعم و مزه فرق می‌کرد و رنگ و بوش که اصلا یکی نبود. اما این دونه رازکه که اونچه امروز به اسم آبجو یا Beer می‌شناسیم رو بهمون داد. طعم و بو و کیفیت جدیدی به آبجوها داد و صفحه‌ی تازه‌ای توی زندگی آبجو باز شد.

اونقدر مهم و گرون شد که خیلی‌ها به جای اجاره بها اومدن این دونه رو به صومعه‌ها پرداخت می‌کردن. اول این صومعه‌های آلمانی بودن که اومدن آبجو رو با رازک قاطی کردن و مزه‌ی جدیدو اختراع کردند و چون می‌خواستن که از آبجو های قدیمی متمایزش کنن اسمشو از ایل به بیر عوض‌کردن. همین رازک برای مردم خواص دارویی ضدعفونی داشت و مردم باور داشتند که نیروی آفرودیتی داره یعنی قوت جنسی بهشون میده. پس خودش دلیلی شد که این آبجوهای جدید مشتری بیشتری پیدا کنه. اما کم‌کم رقابت بین تولیدکننده‌های آبجوهای قدیمی و آبجو های جدید شروع شد. اسقف اعظم کولنولی با توجه به اینکه خودش از تولیدکننده‌های آبجوی مدل قدیمی بود مصرف آبجو با رازک رو حرام اعلام کرد چون می‌گفت خاصیت آفرودیتی داره. حالا امید داشت به این بهانه مردم دوباره برگردن خوردن اون آبجوی قبلی. حالا از اون ورم پادشاه کلن خودش یه آبجوخور قهار بود و طرفدار آبجو با کیفیت. مالیات رو برای آبجو با طغم رازک کمتر از بقیه آبجو ها کرد که اینجوری بود که یه بیر بر ایل پیروز شد.

تو اون دوره‌ها یه روش جالبی واسه کنترل کیفیت آبجوها وجود داشت. که بر حسب اون آزمایش میومدن آبجو هارو درجه‌بندی می‌کردن. حالا همیشه این تسترا چی بود؟ اینا یه چرم می‌بستن به نشیمنگاهشون و بعد روی نیمکت چوبی صندلی چیزی یه مقداری از اون آبجوی تحت آزمایشو می‌ریختن بعد می‌شستن رو همون صندلی. یه یه ساعتی با صاحب کارگاه آبجوسازی گپی می‌زدن و سیگاری می‌کشیدن تا وقت بگذره. بعد یه ساعت از رو صندلی پا میشد، حالا اگه صندلی باهاش از جا بلند شد این یعنی اون آبجو آبجو مرغوبیه. حالا اگه صندلی باهاش از جا بلند نمی‌شد اون آبجو آبجوی درجه دومی سومی چهارمی چیزی بود. حالا انقدر زور این کنترل کیفیتیا زیاد بود کسی جرات نمی‌کرد که به نظرشون اعتراضی چیزی کنه و از سمت پادشاه میومدن و حسابی خرشون می‌رفت. کم‌کم صنعت آبجوسازی تبدیل شد به یه غول توی کل دنیا؛ بلکه ماده‌ی اصلی تو خیلی از جاها جوعه اما آفریقا از ارزن برای آبجو اسفاده می‌کنن. آبجوی ژاپنی‌ها همون ساکیه. تو آمریکا جنوبی از ریشه یه درخت استوایی به اسم کاساوا آبجو درست می‌کنن.

هر ملت و منطقه، برحسب ذائقه و شرایط آب و هوایی‌شون توی درست کردن این آبجو از خودشون نبوغ نشون میدادن. مثلا تو آفریقا برای تهیه مخمر اونا دونه رو می‌جوند تا با آنزیم دهنشون قاطی بشه و عملیات تخمیر اینجوری اتفاق بیفته یا توی آمازون دوست دارن دونه‌ها رو بدن پیرای قبیله با دندونای خراب پر باکتریشون بجون تا اینجوری تخمیر انجام بشه. مخمر اونقدر بعضی جاها مقدسه که توی زبونی مثل اسپانیایی به مخمر میگن مادره یعنی مادر. درباره‌ی ریشه‌ی اسم آبجو حرف و حدیث و حدس و گمان طبق معمول زیاده. تو فارسی که خیلی سرراست معلومه داریم از چی حرف می‌زنیم. اما توی لاتین و انگلیسی کمی قضیه فرق می‌کنه. گفتیم تا قبل میکس رازک با آبجو اسم بیر وجود نداشت و به تقلید از انگلیسی‌ها که بهش می‌گفتن ایل آلمانیا و سوئدیا و خیلی جاها بهش می‌گفتن ال. این از ریشه‌ی هندی اروپایی هلوت گرفته شده. هلوت ینی جادو شدن و تسخیر شدن. کم‌کم فرانسویا بهش گفتن بیره که هنوز نمیشه گفت این کلمه از کجا اومده دقیق.

بعضیا میگن از کلمه‌ی برو یعنی تخمیر شدن مشتق شده، بعضیا میگن از کلمه‌ی بیبره یعنی نوشیدن میاد. که در هر دو حالت این کلمه بیر با این دو کلمه رابطه‌ی مستقیم داره، هم نوشیدنیه هم تخمیر شدنی. بزرگترین فستیوال آبجوخوری دنیا اسمش اکتبرفسته. هرسال تو مونیخ آلمان جشنو می‌گیرن. از وسطای سپتامبر تا اولین یکشنبه اکتبر که تقریبا شانزده تا هجده روز بزن و بکوب بنوش و حالا مخلفات اطرافش که تفریحات مرسومشه.

یه چیزی نزدیک 6 میلیون نفر تو زمینای دور چادرای آبجوسازی اطراف مونیخ جمع میشن و این روزها رو به روش خودشون جشن می‌گیرن. داستان این فستیوالم برمی‌گرده به 12 اکتبر سال 1810 که پادشاه لودریک با خانمی به اسم ترزه ازدواج می‌کنه و تصمیم می‌گیرن برای جشن عروسیشون کل مردم شهرو سو بدن. پس همرو دور زمینای اطراف مونیخ دعوت می‌کنن تا اونجا دور هم عروسی پادشاه لودریک جشن بگیرن.

این زمین‌ها به اسم زمین‌های ترز هنوز همون جاییه که امروز هنوز همون‌جا اکتبرفست رو جشن می‌گیرن. خلاصه این جشن بهشون اونقدر مزه داد که سال بعد سال بعد سال بعد برگزارش کردن و تا امروز هنوز این سنت پابرجاست. قدیمی‌ترین آبجوسازی دنیا که هنوز کار می‌کنه یه صومعه تو آلمان به اسم وایهن اشتفان تو منطقه‌ی باواریا که از سال 1040 یعنی تقریبا هزار سال پیش تا الان داره کار می‌کنه.

تو خیلی از بارهای آلمانی می‌تونی یه لیوان شبیه بوت پیدا کنی که یادآور سال‌های جنگ جهانی اوله که سربازها توی بوتاشون آبجو می‌خوردن. آبجو اونقدر تو بعضی فرهنگ‌ها و ملت‌ها عجین شده که وقتی نیلز بور دانمارکی جایزه‌ی نوبل را برد یه شرکت آبجوسازی، یه خونه با لوله‌کشی آبجو بهش هدیه داد که آبجوش مستقیما از همون کارخونه به خونش میومد و نیلز بور تقریبا مادام‌العمر مجانی آبجو خورد. از محبوبیت و علاقه‌ی بی‌حد و حصر بعضی مردم به آب جو که بگذریم، به منفور بودن و حرام بودن تو خیلی جاها می‌رسیم.

یکی مثل لویی پاستور یه کتاب داره که تو اون درباره‌ی همه‌ی درد و مرضا و همه بیماری‌هایی که آبجو می‌تونه برای ما به همراه بیاره کلی نوشته. یهودیا مسلمونا به خاطر الکل و نجس بودنش که لب بهش نمی‌زنن و اونو ممنوع‌ کردن و همه‌ی ما از داستاناش خبر داریم دیگه دوباره گویی نمی‌کنم. آبجو چون تو کشور خود ما ممنوعه باید بگم که من اگه این داستان تعریف کردم پرونده‌شو باز کردم به معنی تاییدش نیست پس حاالا نیاین بگین که اومده اینجا به ما خوردن آبجو یاد بده. من اگه اومدم این پرونده باز کردم اومدم تا قصه‌ی یکی از قدیمی‌ترین نوشیدنی‌های ساخته شده به دست آدم براتون تعریف کنم.



بقیه قسمت‌های پادکست مزگو را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید:

https://castbox.fm/episode/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85%3A-%D8%A2%D8%A8%D8%AC%D9%88%D8%9B-%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF-id2674042-id261602599?utm_source=virgool&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%20%D8%B3%D9%88%D9%85%3A%20%D8%A2%D8%A8%D8%AC%D9%88%D8%9B%20%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%DA%A9%D9%87%20%D9%86%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87%20%D8%B4%D8%AF-CastBox_FM
https://virgool.io/@mazgoo.podcast/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-zudpujxframt
https://virgool.io/mazgoo-podcast/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%81%D9%84-mpkjrkvtfcb9