راستش من خیلی کار دارم هنوز، خیلی چیزا هم برای از دست دادن دارم ولی اگه بهم بگن همین الان میتونی چشماتو ببندی و دیگه بیدار نشی با آرامش تمام چشمامو میبندم :)
مجموعه فاجعه به بار اوردن های من5
درود بی کران
امروز چرا کسی به من نگفت تعطیله؟؟؟(دانلود استیکر جیغ)?
روز پدر مگه تعطیل بود همیشه؟?
صبح از خواب بیدار گشتم
کامپیوتر را روشن گشتم
روی تخت ولو گشتم
و خلاصه که خواب موندم
یهو عین این جن زده ها به حالت نشسته در آمدم?????♂️
یه نگاه آرومی به ساعت انداختم
7:30
دویدم و رمز لبتاپ رو به سرعت وارد کردم(اخرشم نفهمیدم لپتابه یا لپتاپ یا لبتاپ یا لبتاب)???
وارد سایت مدرسمون شدم(مودل)
رفتم سر کلاس ریاضی که صبح بسیار دل انگیز رو باهاش خراب کنم??
کلاس شروع نشده بود??
خلاصه که مادر دوان دوان خود را به اتاقم رسانده
و یهو گفت : اول صبحی پاشدی چی کار کنی؟؟
با گیجی گفتم:
خب کلاس دارم مادر من
مادرم یه نگاه به من انداخت و گفت:
تعطیله امروز
اینگونه شد که گفتم اینم واقعا یه فاجعه بود
و من تصمیم گرفتم که اول صبحی بنویسمش
امیدوارم لباتون خندون باشه
دلاتون مثل قندون باشه
پ.ن:خونه تکونیا نزدیکه ها????♂️?
بدرود?❤?
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابخانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
"خر" فرض شدن
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتهای پراکندهی آقای معلم(2)