مدرسه آی مدرسه??‍♂️

سلام گلای تو خونه! ویرگولیای نمونه!

از اونجایی که قرنی بود هیچی ننوشته بودم و مغزم تار عنکبوت بسته بود گفتم بیام تجربه خویش را از یک روز مدرسه تعریف بنمایم و بعد به غار خویش (اتاق) پناه ببرم [:

ساعت 6 صبح:

از خواب برخیزیده

جلوی آینه رفته و به چهره نشاط بخش خویش نگاه نموده?

چهره نشاط بخش یا چی؟
چهره نشاط بخش یا چی؟


لقمه ای صبحانه کوفت نموده (این مرحله بستگی به وجود نان بربری در خانه دارد)

فرم مدرسه سرمه ای رنگ خود را می‌پوشد و به اینکه چقدر شبیه خر شرک شده میپندارد??

و در خفا به سوی ایستگاه اتوبوس قدم برمی‌دارد.

(در راه به دلیل وجود داشتن خویش فکر می‌کند)





کارت خود را شارژ نموده و بعد یه ربع وایسادن اتوبوس میاد که خب چشمتون روز بد نبینه یه مقدار جا نداره! (ولی ما به زور خودمونو میچپونیم! گودرت! )


به زور میپرم تو اتوبوس که تازه می‌فهمیم چه غلطی کردم!


چون چسبیدم به یه پیرزن نیمه فسیل که زل زده تو روحم?


پیرزنه
پیرزنه


من
من


*سکوت*


بازم پیرزنه!
بازم پیرزنه!


بازم من!
بازم من!


شما ترکیب بوی عرق و گرما و نگاه عمیق پیرزنو تصور کن خودت حالمو میفهمی?


صرفا جهت رها شدن از بند نگاه سوزان پیرزن یه ایستگاه زودتر پیاده شده و به سمت مدرسه یورتمه میروم??‍♀️

سر راه میرم سوپر مارکت همیشگی و با نگاه با فروشنده ارتباط برقرار میکنم:

نگاه فروشنده: میبینم باز مجبور شدی 6 صبح بیدار شی بدبخت فلک زده! درکت میکنم/:

نگاه من: دست رو دلم نذار که خونه/:

خلاصه! یک عدد تیتاپ جهت توشه راه خریده و وارد مدرسه میشود?


وارد حیاط مدرسه که شدم رفیق قدیمی و عهد دوغمو دیدم!

ما که خر ذوق داشتیم سمت هم میدویدم??‍♀️??‍♀️
ما که خر ذوق داشتیم سمت هم میدویدم??‍♀️??‍♀️



رضایی (معاون گرام) که نینجا وار پرید وسطمون?
رضایی (معاون گرام) که نینجا وار پرید وسطمون?


رضایی: خانما حواستون به کرونا هست؟ مقنعه هارو بکشین جلو بعد تن لش خویش را به کلاس انتقال دهید عزیزان??‍♂️



خلاصه ای از 6 ساعت کلاس:

1_یکی از بچه ها عصبی شد رفت اون یکی رو کتلت کرد
1_یکی از بچه ها عصبی شد رفت اون یکی رو کتلت کرد


2_ یه مشاور اومد برگاش از شدت وراجیمون ریخت فلنگو بست
2_ یه مشاور اومد برگاش از شدت وراجیمون ریخت فلنگو بست


3_ یکی در دام عشق افتاده و داشت از وجنات نداشته عشقش صحبت مینمود
3_ یکی در دام عشق افتاده و داشت از وجنات نداشته عشقش صحبت مینمود


4_ یکی غش کرد راهی بیمارستان شد امتحانو پیچوند.
4_ یکی غش کرد راهی بیمارستان شد امتحانو پیچوند.



5_ و در آخر بچه ها یه نموره با پروفایلاشون فرق داشتن! (هر روز بیشتر از دیروز به این تفاوت پی میبرم)

مثال:

پروفایل طرف
پروفایل طرف


خودش/:
خودش/:




اصلا به به! چه چه!

بعد کلاس با دوست گرام مث دوتا جنازه خسته رفتیم تو ایستگاه اتوبوس که ناگهان دوستم با آرنج کوبید تو پهلوم و گفت نگییییین نیگا پسره چه کراشههه?

برگشتم کراش جدید دوست گرامو ببینم که با این صحنه مواجه شدم:


پسری که از نظر دوستم کراش بود/: اصلا خوش فیس تر از این دیده بودین؟
پسری که از نظر دوستم کراش بود/: اصلا خوش فیس تر از این دیده بودین؟


(سوار اتوبوس شده و تا مقصد دوست خود را به خاطر دور شدن از کراش جذابش دلداری می‌دهیم)


خلاصه! خعلی خوش میگذره بمون جونه تو!


خدافیظ/:
خدافیظ/:



حاشیه: دیروز فیلم hippopotamus رو دیدم. فیلم مریضی بود. شما نبینین.(به تیتاپ خویش گاز می‌زند)

حاشیه به توان دو: اینم آخرین پست مسابقه دست انداز? (وِی خسته است زِ این مسابقه و زندگانی خویش)