بذارید بهش فکر کنم
رهبری و جنبش دانشجویی
نویسنده: محمد سلیمی
این مطلب در شمارهی اول مجلهی دانشجویی «مداد» (اردیبهشت 89) در چاپ شدهاست. نشریهی مداد به صاحبامتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری امیرحسین مجیری در دانشگاه صنعتی اصفهان منتشر میشد. نوشتههای چاپشده، لزومن نظر نشریه و عواملش نبودند. همچنین نویسندگان این مطالب ممکن است بعدن نظر متفاوتی پیدا کرده باشد.
جنبش دانشجویی در شرایط حاضر باید بیش از گذشته به طرح مطالبات اساسی مس تضعفین و مبارزه با فقر، فساد، تبعیض و بی عدالتی پرداخته و فضای سیاسی کشور را به جایگاه اصلی خود برگرداند.»
امروز به حق یکی از سیاسی ترین فضاها را در دانشگاههای کشور تجربه می کنیم. فضایی مملو از دانشجویان سیاست زده، معلق در فضای دودلی و تردید، در محیطی که از جامعه آن بوی فتنه به مشام می رسد و به حق در دوران فتنه تنها پناهگاه امن و مطمئن قرآن است و بس. در این فضا این که چه بایدکرد و چگونه باید بود داستانی است که راویان مختلفی دارد اما روایت این داستان از زبان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به گوش آشناتر و برای عقل دست یافتنی تر است لذا به مرور مطالبات رهبر از جنبش دانشجویی در حوزه سیاست می پردازیم:
در مجموع حضرت آقا ویژگی های زیر رابرای برخورداری از بصیرت سیاسی در دانشجویان و جنبش دانشجویی ضروری می دانند: 1- آگاهی سیاسی 2- حرکت نکردن در میدان تنظیم شده دشمن 3- عدالت خواهی 4- آرمانگرایی و داشتن روحیه مطالبه گری از مسئولان کشور 5- پرورش نخبه های سیاسی
20
مداد- شماره 1- اردیبهشت 89
1- در زمینه ی آگاهی سیاسی رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «دانشجوها باید سیاسی بشوند؛ یعنی فهم سیاسی پیدا کنند. فهم سیاسی غیر از سیاسی کاری و سیاسی بازی است، غیر از دستخوش جریان های سیاسی شدن است. اتفاقا فهم سیاسی باعث می شود آدم دستخوش حریانهای سیاسی نشود...من همیشه روی این حرفم تأکید میکنم که دانشگاه باید سیاسی باشد تا فریب نخورد و وسیلهای برای کسانی نشود که می خواهند سر به تن نظام نباشد.» پس بنا به گفته حضرت آقا فهم سیاسی مغایر با سیاسی کاری است، مغایر با بازیچه شدن دانشجو به دست احزاب و جریانات خاص سیاسی است. سیاسی بودن و سیاسی ماندن جنبش دانشجویی تنها به واسطه ی عقلانیت است و این یگانه راه درنوردیدن عرصه های زور، فساد و بی عدالتی برای رسیدن به جامعه شیعی و علوی است. دانشجو عزتمند و آرمان گراست و نباید با عضویت در احزاب، پیاده نظام جریان های خاص سیاسی از هر طیف یا فکری شود.
2- در زمینه حرکت نکردن در میدان تنظیم شده ی دشمن، رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«امروز، وحدت ملت ایران، وحدت ملت و دولت، اتحاد میان مسئولان کشور رمز پیروزی است که این را می خواهند به هم بزنند. من به شعارهای جوانی و شعار جوان ها اعتقاد دارم، اما مراقب باشید که این شعارها اختلاف ایجاد نکند، خواست دشمن را تأمین نکند؛ در میدان تنظیم شده از سوی دشمن بازی نکنید. این را مراقب باشید. همه مراقب باشند؛ سیاسیون هم مراقب باشند، مطبوعاتی ها هم مراقب باشند، جوان ها هم مراقب باشند، خود مسئولین هم مراقب باشند.» این حوزه بسیار حساس و مهم است. امروز جامعه ما دچار نوع جدیدی از تهاجم یعنی جنگ غیرمستقیم است. فضایی که جنگ نرم نام گرفته و البته خطوط قرمز و حد و مرز آن شفاف و ملموس نمی باشد. لذا هم برای جلوگیری از حرکت در خط دشمن و هم برای خلع ید سیاستمداران سوء استفاده گر از این جبهه حساس که گاه حق را ناحق جلوه میدهند و به ناحق لباس حق می پوشانند و به اسم دشمن و به کام خود مطامع سیاسی خود را پیش میبرند، باید این وظیفه را به خوبی شناخت و بسیار هوشیار بود.
3- در زمینه عدالت خواهی: رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در روز ششم آبان پیام تاریخی خود را به جریان دانشجویی در مورد مطالبه عدالت ایراد فرمودند. در این پیام آمده است:«امروز سرآغاز ----- بلند مسائل کشور مسأله عدالت است. دانشجوی جوان اگرچه خود برخاسته از قشرهای مستضعف جامعه هم نباشد به عدالت اجتماعی و پرکردن شکاف های طبقاتی به چشم یک آرزوی بزرگ و بی بدیل می نگرد. این احساس و انگیزه در دانشجو پرارج و مبارک است و می تواند پایه قضاوت ها و برنامه های عملی او برای حال و آینده باشد. اگر عدالت -عدالت واقعی و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت- آرزو، آرمان و هدف برنامه ریزی هاست، پس باید هرپدیده ضدعدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد.» «هرچه می توانید شعار اصلی عدالت و آنچه مربوط به عدالت است، تقویت و همگانی و در ذهن ها تعمیق کنید و روی پشتوانه و فلسفه فکری آن کار کنید.» این مشعل راهی برای گذر از تاریکی های مسیر پرپیچ و خم رسیدن به عدالت است. عدالتی که ابتدا باید آن را شناخت و گمان می رود همین تعریف از عدالت نیز خود منشأ اختلافی است که در فضای کنونی جامعه ما، دیپلماسی را به چالش کشیده است.
4- آرمان گرایی و داشتن روحیه مطالبه گری از مسئولان کشور: رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرمایند: طبیعت دانشجو، آرمان گرایی است؛ باید هم آرمان گرا باشد. اگر آرمان گرا نباشد این حرکت متوقف خواهد شد. در زمینه علم هم باید آرمان گرا باشد، در زمینه جامعه و مسائل جاری خودش هم باید آرمان گرا باشد. اصلا آرمان گرایی جوان مایه پیشرفت است.» هم چنین در پیام تاریخی خود در آبان 81 میفرمایند: «مسابقه رفاه میان مسئولان، بی اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه ریزان، ثروتهای سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند، هزینه کردن اموال عمومی در اقدامات بدون اولویت و به طریق اولی در کارهای صرفا تشریفاتی، میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آن ها همه گلوگاه های اقتصادی را به روی آنان می گشاید و سرانجام پدیده بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت در دست کسانی که آمادگی دارند آن را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی آن چه را که هزینه کرده اند گرد می آورند. اینها وامثال آن نقاط استفهام برانگیزی است که هر جوان معتقد به عدل اسلامی ذهن و دل خود را به آن متوجه می یابد و از کسانی که مظنون به چنین تخلفاتی شناخته میشوند پاسخ می طلبد و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایی عملکرد قاطعانه برای ریشه کن کردن این فسادها را مطالبه می کند.» مشخصا مطالبهگری مورد تأیید حضرت آقا بوده و آن را در سطح مدیران ارشد کشوری از دانشجویان می خواهد. لذامطالبه مدیران دانشگاهی که جزء مدیران جز در سیستم اداری کشوری به حساب می آیند که دیگر جای خود دارد. البته در این مطالبه گری ورود به مصادیق خاص به عنوان یکی از پرتگاه های عمل به حساب میآید چون دانشجویان از قوه ای حساس و شور جوانی برخوردار بوده، آرمان گرایند و اشراف اطلاعاتی دقیق روی مصادیق ندارند پس این کار موجبات سوء استفاده گروههای سیاسی از آنان را پدید می آورد. لذا کلیان مطالبهگری و پرداختن به این امر مهم اهمیتی زیاد دارد که دانشجویان و جنبش دانشجویی باید آن را مد نظر قرار دهد.
5- در زمینه پرورش نخبه های سیاسی هم رهبر معظم انقلاب می فرمایند: «تشکل های دانشجویی باید با پرورش نخبه های سیاسی، فضای مباحثه و استدلال را گسترش دهند و با محکم کردن پایههای فکری-سیاسی و تقویت روحیه امید در آنان، محیط را به نوبه ای شکل دهند که مجموعهی دانشجویی در سال های آینده نیز همواره دراین فضا تنفس و در جهت اهداف بلند و آرمان های والا حرکت کنند.» لذا جامعه دانشجویی با ظرفیت بالایی که دارد باید به سمت نخبه پروری پیش رود و این امری گریزناپذیر است.
مواردی که اشاره شد به همراه نقدی کوتاه پنج ویژگی عمده است که حضرت آقا از دانشجویان انتظار دارد. اما متأسفانه در فضای کنونی امروز حاکم بر دانشگاه ها، نه تنها بسترها برای تحقق این امور و شکل گیری این ویژگی ها در دانشجویان فراهم نیست بلکه چهره های حقیقی و حقوقی از گروههای فکری مختلف برای رسیدن به اغراض و اهداف مشروع و نامشروع خود این فضا را متشنج تر از قبل می سازند. تقویت این روحیه مطالبه گری در دانشجویی که آرمانی چون عدالت را در سر میپرود و به آگاهی خوبی در زمینه سیاست رسیده است راه های مختلفی دارد اما به جد می توان گفت بهترین بستر برای تقویت این ویژگی در دانشجویان همین جامعه کوچک دانشگاهی است. امروز دانشگاه بهترین مکان برای مطالبه است، برای یادگیری این اصول و ویژگی ها.
نکته ای که در این تفاسیر مجهول ماند و نقد کافی بر آن نرفت ضرورت آزاداندیشی و اهمیت آن است. امری که با تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر راهاندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها شکلی جدی به خود گرفت. آفت های ایجاد این بستر در دانشگاه بسیارند. عواملی که دست به دست هم داده تا دانشگاه را به سمت سکون و خفقان سوق دهد. عواملی چون برخوردهای مغرضانه، شکل ناصحیح مدیریت در بعضی حوزه ها، از دست رفتن اعتماد مابین بدنه ی دانشجویی و مسئولان دانشگاهی، شکل گیری جریان های تفرقه افکن میان دانشجویان، برخورد نابرابر با گروه های مختلف فکری دانشجویی، اعمال سیاست های منفعلانه و ترفندهای تهدیدی در بعضی از دانشگاه ها برای مقابله و برخورد با دانشجو به جای تعامل صحیح و همکاری عاقلانه، توهم مذهب گرایی و مذهب گریزی حاکم میان دانشجویان و دسته بندی جایگاه معرفتی افراد بدون شناخت و به صرف نوع تفکر یا پوشش، عدم توجه کافی و وافی مسئولان بعضی از دانشگاه های کشور در اجرای دقیق قوانین کشوری و دانشگاهی و فرامین رهبری و ... همه و همه از عواملی هستند که از دید نگارنده تا به حال بستر را برای ایجاد این کرسی های آزاداندیشی فراهم نساخته است.
امروز جامعه دانشگاهی ما نه تنها بسیار سیاست زده است بلکه دچار توهمات و القائات نامربوطی گشته که حیات این جامعهی پویا را به شدت تهدید می کند. امروز ما شاهد دسته بندی ناهمگونی میان دانشجویان هستیم. عده ای خود را به شدت مذهبی، پیرو خط امام و رهبری و متعهد میدانند و نه تنها ظرفیت پذیرش افکار دیگر رانداشته بلکه جز افراد موجود در جامعه کوچک خود بقیه را منحرف، خائن و وابسته می دانند. عده ای هم با رعایت اصول و پایبندی به ثابتات خاضعانه و خاشعانه به خدمت، بندگی و انجام وظیفه می پردازند و حداقل گوش شنوا برای شنیدن افکار مختلف و وجودی آگاه برای نقد و مباحثه دارند. به اعتقاد نگارنده، بودن در گروه اول نه تنها اشتباه بلکه در هر سطحی از جامعه خطرناک و آفت است، لدا به عنوان برادر دینی به تمامی این عزیزان توصیه می کنم تا با بالا بردن سعه ی صدر و قدرت ادراک خود جامعه دانشگاهی را از انحراف و چنددستگی حفظ کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مصاحبه با علی اشرف فتحی
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعله های عجز
مطلبی دیگر از این انتشارات
غرب زدگی (معرفی کتاب)