نویسندۀ مدیریت خوانده http://www.rahimim.ir
فیلتر اینستاگرام و کسبوکارها
امروز اینستاگرامم را با 150 فالوور واقعی حذف کردم؛ اگر چه سال 98 هم اینستاگرام من به خاطر یک مطلب دربارۀ حاج قاسم سلیمانی با بیش از 3000 فالوور فعال برای همیشه پرید! آنجا صفحۀ حرفهای من نبود و صرفاً یک فضایی جهت به اشتراک گذاشتن محتواهایی بود که حس میکردم میتواند برای سایرین مفید یا ارزشمند باشد.
فیلتر اینستاگرام در ایران با تمام تلخیهایی که دارد، درسهای مهمی را در کسبوکار به همۀ ما یاد میدهد:
- در بستری که روی آن کنترلی نداریم، برای کسبوکارمان سرمایهگذاری نکنیم.
- روی بستری برای کسبوکارمان سرمایهگذاری نماییم که میتوانیم کنترلش کنیم.
یک لحظه تصور کنید: صفحهای را که یک سال یا حتی بیشتر زمان گذاشت؛ فالوور جمع کرد؛ تولیدکنندۀ محتوا استخدام کرد؛ کلی عکس و استوری و منشن و ... فعالیت و چند روز فیلتر کردن این ابزار، همۀ زحمات را بر باد داد.
نمیدانم متوجه عرض من هستید یا نه؛ بحث من اصلاً خود فیلتر شدن اینستاگرام نیست! حرف من، تعریف نادرستی هست که از کسبوکار داریم.
کسبوکاری که بسترش با یک فیلتر شدن اینستاگرام از هم بپاشد، اصولاً ساختار کسبوکار را ندارد. صرفاً یک ویترین بوده که با یک اتفاق، بساطش جمع شد؛ درست مانند دستفروشی که به دلیل بارانی شدن هوا، مجبور است بساطش را جمع کند و یا حداقل، خیلی از مشتریان برای خیس نشدن سریع از جلویش رد میشوند و حتی برای تماشای اجناسش، درنگ نمیکنند.
شخصی که صفحۀ اینستاگرام برای محصولات تولیدی خانگی خودش داشته، گله میکند: این چه وضعی هست؟! همۀ زحماتم بر باد رفت! کسبوکارم نابود شد!
من در اینجا درکش میکنم و در عین حال اعتقاد دارم که رفع فیلتر اینستاگرام و واتساپ هم اصل قضیه را به حاشیه نمیبرد و آن این است: فروشگاه اینستاگرام یا یک پیج داشتن در اینستاگرام، معنایش داشتن یک کسبوکار نیست!
بزرگترین برندها در دنیای کسبوکار هم اینستاگرامشان صرفاً یک ویترین و یا ابزاری برای روابط عمومی آنهاست؛ نه بستر اصلی برای بازاریابی و فروش محصول.
اگر فردی که صاحب فروشگاه اینترنتی در اینستاگرام است این تصور را دارد که رفع فیلتر شدن اینستاگرام یعنی پایان مشکلات، این نگاه نه درست است و نه واقعبینانه و نه حرفهای.
فیلتر اینستاگرام، رسوایی بزرگی برای اساتید اینستاگرامی شد! به اعتقاد و تجربۀ من، فیلتر شدن این ابزار به همه ثابت میکند وعدهها و بسیاری آموزشهایی که در این راستا داده میشد و چقدر به اسم پیشرفت و توسعه از اینستاگرام بسته فروختند، تهش هیچ بود؛ و هست و خواهد بود!
سودجویی به اسم اینستاگرام هیچ توجیهی نداشت؛ و فیلتر شدن اینستاگرام علیرغم همۀ تلخیاش این درس را به ما یاد میدهد که: همۀ تخممرغها را نباید در سبد یک اپلیکیشن قرار داد که هیچ اختیاری روی آن نداریم!
فیلتر اینستاگرام امروز شاید این درس را به همۀ ما یادآوری کند که: محتواهایمان را جایی قرار دهیم که برایمان سرمایۀ واقعی شوند! نه اینکه با یک اتفاق در بیرون، همۀ زحمات و بزرگترین سرمایه یعنی عمر ما بر باد رود.
اینستاگرام را هیچ وقت جدی نگرفتم؛ امروز هم از فیلتر آن خوشحال نیستم؛ ولی امیدوارم کسانی که واقعاً دغدغۀ رشد کسبوکار یا حتی ایجاد کسبوکاری را داشتند و دارند، یک بار برای همیشه این مفهوم را درک نمایند که: فروشگاه اینستاگرام، کسبوکار نیست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اهمیت محتوای متنی و برندسازی صادراتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نویسندگی و اهمیت تفکر سیستمی در متن
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازاریابی محتوایی با نشان های بی محتوا؟