نویسندگی و اهمیت تفکر سیستمی در متن

چه زمانی از تولید محتوای متنی عایدی و سود نصیب ما می‌شود؟ زمانی که مطلبی ارزشمند بنویسم و دیگران از آن یک ارزش واقعی که برای زندگیشان اهمیت دارد، دریافت کنند.

این گزاره بسیار ساده است و من بارها و بارها در هر پست و مطلبی که نشر می‌دهم، به آن توجه می‌کنم.

متأسفانه بسیاری از نویسندگان در وبلاگ‌ها، فقط نگاه هنری به نوشتن دارند تا دلشان حال بیاید! اما آخرش سر از کارگری، فقر و یا اسنپ درمی‌آورند! چرا باید مخاطب دلش برای یک نویسنده بسوزد و پول بابت محتواهایش پرداخت کند؟ به نظر من فقط یک دلیل باید به مخاطب داد: کسب ارزش.

مخاطب به ارزش متون توجه می کند نه زیبایی آن.
مخاطب به ارزش متون توجه می کند نه زیبایی آن.

اگر نویسندۀ یک وبلاگ، بتواند به مخاطب ارزش واقعی بدهد، پول هم درمی‌آورد. تجربه‌ای که من کسب کردم.

صد البته ساختن این مسیر یک شبه و یا ساختن یک درگاه پرداخت و گدایی محترمانه نیست! خیر؛ بلکه باید بستر ساخت و داشته‌ها را در یک سیستم جمع کرد. اصولاً در حوزۀ وبلاگ‌نویسی و نوشتن اگر نگاهی سیستمی نداشته باشیم، بازندۀ به تمام معنا هستیم.

نویسنده وقتی از نوشتن عایدی به دست می آورد که برای مخاطب، فایده‌ای خلق کند.
نویسنده وقتی از نوشتن عایدی به دست می آورد که برای مخاطب، فایده‌ای خلق کند.

نویسندگی و اهمیت تفکر سیستمی را دست کم نگیرید. وقتی نویسندگی و تولید محتوای متنی را یک سیستم در نظر بگیرید، یعنی آن را یک کسب‌وکار می‌بینید؛ خب هدف کسب‌وکار چیست؟ فروش و کسب سود.