نویسندگی و درگیر کردن احساسات مخاطب

هر چیزی که می‌نویسیم، اگر احساس مخاطب رو درگیر خودش نکنه به موفقیت نمی‌رسه.

چرا نوشته‌ها و خیلی از نویسندگی‌ها به نتیجه نمی‌رسه؟ دلیل واضحه: احساس مخاطب درگیر متن نمی‌شه. متن فقط خطوط نوشته نیست؛ دیالوگ یک ویدئو و حتی پیامی که عکس در قالب یک جمله در ذهن مخاطب پدیدار می‌کنه هم متن به حساب میاد.

پس قدرت متن رو نباید دست کم گرفت؛ به هیچ عنوان.

نویسندگی و درگیر کردن احساسات مخاطب، ما را در بازاریابی محتوایی متنی به موفقیت می‌رساند.
نویسندگی و درگیر کردن احساسات مخاطب، ما را در بازاریابی محتوایی متنی به موفقیت می‌رساند.

چرا نویسندگی با چاشنی احساس جواب می‌ده؟

اولین دلیل، ماندگاری در ذهن مخاطب نوشته‌های ماست. همین الآن به کتابی که در ذهنتون مونده فکر کنید: کدوم کتاب بوده و به چه دلیل؟ چون متن قوی داشته و تونسته در ذهن شما جا خوش کنه که الآن دوباره به یادتون بیاد. این دقیقاً تأثیر عمیق یک نویسندگی عالی با چاشنی احساس رو عملاً به ما نشون می‌ده.

دومین دلیل، ارتباط سریع‌تر با مخاطبین نوشته‌های ماست. مخاطبی که احساسش درگیر نشه، به راحتی نمی‌تونه ارتباط برقرار کنه؛ کلاس اول رو یادتونه؟ چقدر به سختی ارتباط برقرار کردیم با معلم و کلاس؟

من از بقیۀ موارد فاکتور می‌گیرم و چند کلید بهتون می‌دهم. نوشته‌های ما به چند روش می‌تونه احساس مخاطب رو درگیر خودش کنه:

  • اونها را بترسونه.
  • اونها را شاد بکنه.
  • احساس تعلق اجتماعی بهشون بده.
  • به طمع وادارشون کنه.
  • عصبانیشون کنه.
  • حس شوخ‌طبعی اونها رو تحریک کنه.

حرف آخر اینکه: ترکیب نویسندگی با درگیر کردن احساس مخاطب، محتوای متنی ارزشمندی می‌شه که سالیان سال به ما میوه می‌ده.