سابقا مترجم
ترجمه «try»: تلاش کردن یا امتحان کردن؟
اینجا هم نمی توان یک فرمول کلی ارائه کرد، اما:
try something یا try doing something = امتحان کردن (آزمایش کردن) کاری یا چیزی
- یک دستور آشپزی جدید امتحان کن.
Try a new recipe.
- درمانهای مختلفی آزمایش شدند.
Many remedies were tried.
- این صابون جدید را امتحان کردهای؟
Have you tried this new soap?
- بخت خود را در لاتاری امتحان کن.
Try your fortune in a lottery.
- اگر اتومبیل روشن نمیشود، باتری تازه ای را امتحان کن.
If the car won't start, try a new battery.
- این دمنوش را امتحان کن.
Try drinking the herbal tea.
- با چکش امتحانش کن، شاید بیرون اومد.
Try hitting it with hammer, it might come off.
try to do something = تلاش کردن برای انجام کاری
- او کوشید تندتر شنا کند.
He tried to swim faster.
- سعی کن به خاطر بیاوری.
Try to remember.
- سعی خواهم کرد بیایم.
I'll try to come.
در حالت عامیانه (یا گفتاری) می توان به جای try to از try and هم استفاده کرد
- سعی کن سر وقت آنجا باشی.
Correct: Try to be there on time
Correct: Try and be there on time
- سعی کن هر روز وزنت رو کم کنی.
Correct: Try to lose your weight every day.
Correct: Try and lose your weight every day.
جملات بسیاری هستند که در دو قالب فوق نمی گنجند. اما نگران نباشید، معمولا مفهوم جمله خودش را نشان می دهد.
- نگران نباش، بیشترین سعی خود را خواهم کرد.
Don't worry, I'll try my best
- هر چه بیشتر میکوشد کمتر موفق میشود.
The more he tries the less he succeeds.
- موفق نشدم ولی ارزش یک بار کوشش دیگر را دارد.
I failed but it's worth another try.
- در همان سعی اول رکورد را شکست.
He broke the record on the very first try.
- به نظر آسان مینماید بگذار من هم آن را بیازمایم.
It seems easy, let me too have a try at it.
try on = تست کردن، پرو کردن
- این پیراهن را تست کن تا ظاهرش را ببینی.
Try on this T-shirt to see how it looks
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاربردهای whether
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترجمه «هنوز»: still یا yet؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترجمه «گفتن»: tell یا say؟