جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم

مَنی که در ابری­‌ترین طبقه اقامت دارم

به باریکه‌­های نوری اکتفا کرده‌­ام که از شیارِ ماتِ پنجره

ظلمتم را نشانه رفته است

از این‌همه هیاهو به جنجال دسته‌­ای گنجشک

که بر شاخه‌ی کاجِ همسایه

طلوع و غروب خورشید را اعلام می‌کنند

و از رفت و آمد باران­‌های فصلی

به تق‌تقِ خسته­‌یِ ناودانی دل‌خوشم

که زیرپوستی از دیوار ِاتاق‌خوابم عبور می­‌کند

بی‌آنکه رویای آشفته­‌ام

به بوی نمناکِ آرامش آغشته شود

اخبار سرمایه­‌دار در پنت‌هاوس‌­های شمالی

سیرِ صعودی دارند

و هم‌چنان که آن­‌ها

سرگرم خرج و بَرجِ نجومی‌­اند

ما با یادگیری ارقامِ چندرقمی

سرِکاریم

و مهارت فرار از لِه‌شدن

در زیر دنده­‌های این چرخ را فرا می­‌گیریم

این روزها هر روز

از تعداد یاکریم­‌های بی­‌دست و پا

کاسته می‌­شود

بس که عبور ماشین­‌ها را جدی نمی­‌گیرند..‌.

جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم
جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم

اگر يك‌روز به من مي‌گفتند_که گفتند_روزی می‌رسد که سرایش شعر سپيد را هم تجربه كني، سخت مقاومت مي‌كردم و شعر اميد صباغ‌نو را تكرار که:

غم‌ها اگرچه وصله شده بر تنم غزل

اما هنوز با دَمِ تو روشنم غزل

مادر به جاي شير به من شعر داده است

سنجاق كرده است به پيراهنم غزل

مدتی‌ست اما به سپیدگویی دچارم و ناگزیرم در روزگارِ بی‌رونقی کلمات، دفتر مشق‌های خامم را برای مرور خود هم‌چون آینه‌ای در برابر بنشانم. اگر مجالی بود و از خواندن آثار سترگ فارغ شُدید به دیده‌ی لطف این کلمات را نیز مرور کنید.

جای خالی‌ات را با کلمات پر می‌کنم

با همکاری و همراهی صمیمانه‌ی نشر سیبِ سرخ?اردیبهشت 1401
دفتر اول: من در مدارِ تو
دفتر دوم: از خودت بگو