در سایهی ادبیات
یک عصر شاعرانهی پاییزی
شاخ نباتِ هر غزلی بانو
صبحی که بیبهانه دلانگیزی
ایهام پر تناسب دیوانها
نِینامهای به قصد شکر ریزی
یک سوره را به نام تو نازل کرد
مهر تو شد به وسعت دریاها
تاویل های عاشقی ات یعنی
از آیه های معجزه لبریزی!
گُرد آفرید عرصه ی رزمی تو
تلفیقی از حماسه و تدبیری
قانون شرم و غیرت تو حک شد
در خاطراتِ حملهی چنگیزی
آموختی که مردِ خودت باشی
مَحرم ترینِ دردِ خودت باشی
تا این که اعتماد و غرورت را
از ریسمانِ سُست نیاویزی
حیف است در ملالِ خیابانها
افتادنت به دست زمستانها
باید تو را سروده و از بَر کرد
یک عصر شاعرانهی پاییزی
#زهرا محمودی
مجموعه غزل از خودت بگو
مطلبی دیگر از این انتشارات
جای خالیات را با کلمات پر میکنم
مطلبی دیگر از این انتشارات
عقلم شده پروین و دلم مثل فروغ است
مطلبی دیگر از این انتشارات
این روزها و دلخوشی ما چه کوچکاند