سیگارهایی که نماد آزادی شدند! / مشعل های آزادی ادوار برنیز
در یک روز بهاری، درست وقتی که مردم نیویورک مشغول برگزاری رژه روز عید پاک بودند ناگهان چند زن، درست در نقطه طلایی رژه و در حالی که همه حواسها را به خودشان جلب کرده بودند، اتفاقی رقم زدند که انگشت عکاسها را روی ماشه دوربینها برد و رگبار شاتر چندین دوربین به سمت آنها شلیک شد و صحنهای برای اولین بار در طول تاریخ ثبت شد که سرنوشت خیلیها را تغییر داد. به قول محافظهکارها دیوار عفت عمومی را شکست شد!
عکسهای آنها در فضای رسانهای مثل بمب منفجر شد و در جامعهای که سیگارکشیدن زنان در ملاعام، یک تابو و زنان سیگاری فاحشه و بدکاره محسوب میشدند، زنان سیگار به دست، تبدیل به الگوی جدیدی برای زنان آمریکایی شدند. هیجان اینقدر بالا گرفت که این کار ادامه پیدا کرد و از آن روز به بعد زنان توسط رسانهها به کشیدن سیگار در مکانهای عمومی تشویق میشدند و از آن سیگارها به عنوان مشعلهای آزادی زنان یاد می شد، چیزی که البته بعدها روی پاکتهای سیگار هم نوشته شد، تا آنجا که در سراسر جهان زنان در خیابانها راه میرفتند و سیگار میکشیدند. این اتفاق آنقدر مهم بود که تبدیل به یک ارجاع تاریخی شد.
روث هیل، از فمنیست های سرشناس گفت: «زنان! یک مشعل آزادی دیگر روشن کنید! با یک تابوی جنسی دیگر مبارزه کنید!»
ماجرا از این قرار بود که جامعه آمریکا در آن سالها قوانین متفاوتی با امروز داشت که زنان را از انجام برخی کارها منع میکرد، قوانینی که نهتنها در نهادهای حکومتی بلکه در اذهان جامعه هم به صورت عرف بودند و رعایت میشدند. یکی از آنها کشیدن سیگار برای خانمها بود.
از طرفی زنان که در جنگ جهانی اول و در غیاب همسرانشان نقشآفرینی بیشتری در اجتماع داشتند حالا با پایان جنگ میخواستند ترک عادت روزهای جنگ کنند و دوباره به نقش قبل از جنگ برگردند و این برایشان کمی سخت به نظر میرسید و خود همین مسائل به قدرت گرفتن جنبشهای فمینیستی کمک میکرد، اما تصمیم برای آنها نه در محافل فمینیستی که در جای دیگری گرفته شده بود؛
در شرکت دخانیات!
در دهه ۱۹۲۰، جورج واشنگتن هیل، رئیس شرکت دخانیات آمریکا، ادوارد برنایز را به عنوان مسئول بازاریابی شرکت خود استخدام کرد. او نتیجه میگیرد که برای افزایش سود شرکت دخانیات، باید زنان را به بازار مصرف محصولات خود اضافه کند و با تزریق طیف جدیدی از مشتریان، به کسب و کار خود رونق بدهد.
اینجا بود که ادوارد برینز (پدر علم روابط عمومی) و استاد تبلیغ و پروپاگاندا وارد بازی شد برنیز با یک روانکاو آمریکایی درباره معنی سیگار برای زنان مشورت کرد و متوجه شد سیگار برای زنان به نمادی از مردانگی تبدیل شده؛ پس استفاده از سیگار میتواند به آنها قدرت مردانه بدهد و پیامآور برابری و آزادی باشد.
ادوارد برنیز شروع به طراحی کمپین مشعل آزادی کرد، یک شیرین کاری روابط عمومی که در نوع خود در جهان بینظیر است.
برنیز به زنان مختلفی پول داد تا در ملأعام سیگار بکشند و در مراسم سالیانۀ راهپیمایی بانوان نیویورک هم با همین روش زنان زیادی را برای این کار اجیر کرد. او تعدادی عکاس هم از طرف خودش ارسال کرد تا مطمئن شود بهترین عکسها در سطح جهانی از زنان "مشعل" به دست منتشر شود. برنیز هیچگاه بر خود سیگار اتکا نکرد. هنر او دقیقاً همین ضمیمه کردن سیگار به حقوق زنان بود! ( اینکار باعث شد که او بفهمد که اگر کالاها را با احساسات و امیال هیجانی افراد مرتبط کنیم این امکان وجود دارد که آنها وادار به رفتار غیر عقلانی شوند. این عقیده که سیگار کشیدن آنها را آزادتر میکند کاملا غیر عقلانی است. اما باعث می شود که آنها بیشتر احساس استقلال بکنند.)
پس از اقدامات برنیز، سود کمپانیهای تنباکو و سیگار بالا رفت و درصد زنانی که تازه سیگاری میشدند نه فقط در آمریکا که در کل جهان افزایش پیدا کرد. اما مهمترین نکته در باب پروپاگاندا همین است! پروپاگاندا همیشه در ظاهر موجه و حقیقتگرایانه است اما این تنها نقابی روی الویتهای اصلی و در بسیاری از موارد کثیف آن است. (در اینجا، افزایش سود کمپانیهای، افزایش درصد سرطان و مرگ زودرس بین بانوان در تمام دنیا و اینکه تمام این قضایا صرفاً برای پر کردن جیب سرمایهداران دخانیات بود و نه آزادی زنان!)
تصور کنید اگر همین امروز جنبش مشعل آزادی رخ میداد و اینستاگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی مان را باز میکردیم چه رفتاری در برابر این موج پروپاگاندا از اکثریت تودۀ مردم شاهد میبودیم؟ خودمان چه میکردیم؟ چند نفرمان سفیران مشعلهای آزادی می بودیم؟
اصلا آیا همین امروز چنین جنبش هایی وجود دارد؟
منتظر نظرات و پاسخ های شما هستم ❤
اگه از این نوشته خوشتون اومد این مقاله ها رو هم بخونید:(روی قسمت آبی رنگ کیلیک کنید)
🔻آشنایی با پدر علم روابط عمومی و پروپاگاندا
🔻استفاده از جنبشهای زنان در انقلاب صنعتی
مطلبی دیگر در همین موضوع
۳ اصل اساسی موفقیت در بازاریابی ایمیلی
مطلبی دیگر در همین موضوع
آغازعصر جدید محتوا
بر اساس علایق شما
بار دیگر: مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا