چشم

با سلام خدمت ویرگولی های عزیز.

من کل تعطیلات عید رو در روستای پدری سپری کردم جایی که نه اینترنتی بود و نه آنتنی البته متاسفانه یا خوشبختانه اینترنت داره به اونجا هم میرسه. خلاصه که تجربه ای داشتم که میشه گفت ده سالی بود در این زمان طولانی اون رو تجربه نکرده بودم که شاید بعدا در موردش بنویسم.

مطلبی که میخوام بنویسم در مورد چشمه، چشم مهم ترین عضو بدن شاید خیلی ها بگن قلب مرکز احساساته ولی از لحاظ بیولوژیک قلب فقط یک ماهیچه است، من چشم رو مرکز احساسات میدونم.

از روی چشم میشه خیلی چیزها رو فهمید چشم حالت های مختلفی به خودش میگیره و یکی از جامع ترین حس های بدن در چشم قرار داده شده.

چقدر از چشم استفاده میکنیم؟ شاید بهتر باشه بپرسم چقدر از چشم استفاده نمیکنیم؟ اگر زمان پلک زدن و خواب رو از عمرتون کم کنید زمان استفاده کردن از چشم بدست میاد، البته توی خواب هم دارید یه چیزهایی میبینید پس اونجا هم نمیشه گفت از چشمتون استفاده نمیکنید.

مهم ترین کارکرد چشم در مراودات روزانه ماست، اینکه همدیگه رو ببینیم ارتباط چشمی برقرار کنیم و با چشم هامون به طرف مقابل نشون بدیم که دوستش داریم، ازش متنفریم و...

چیزی که به جوامع استحکام میبخشه چشمه. شاید باور نکنید اما چشم قدرتی داره که قوی ترین سلاح ها و رسانه ها ندارن. چشم میتونه حس اطمینانی رو منتقل کنه که هیچ کلمه ای نمیتونه اون رو منتقل کنه.

اخرین باری که یک غریبه رو دیدید کی بوده؟ امروز که توی مترو بودید کسی که کنارتون نشسته بود چه شکلی بود؟ چهره ی اون بچه ی دست فروش چه شکلی بود؟ چشم های پدر و مادرتون چه رنگیه؟ موهای پدرتون از کی کامل سفید شد؟ اگر میتونید به تمام این سوالها و سوالهایی از این دست جواب بدید تبریک میگم اما حقیقت اینه که خیلی از ما نمیتونیم به این سوالها جواب بدیم، کسانی که از اطراف ما میگذرن فقط غریبه ان. اگر یک نفر که از کنار ما رد بشه و بهمون سلام کنه فکر میکنیم دیوونه است که به غریبه ها سلام میکنه(اگر خیال بد نکنیم) اگر به کسی نگاه کنیم و متوجه بشه سریع نگاهمون رو میدزدیم. چشم ارتباط بین افراد جامعه رو برقرار میکنه وقتی به کسی که توی مترو نگاه کنیم و ببینیم که اون چقدر شبیه ماست چقدر شبیه ما لباس میپوشه چقدر شبیه ما حرف میزنه مثل ما خونواده داره به خودمون اجازه نمیدیم سرش رو کلاه بذاریم، زمانی که به دختری نگاه کنیم و ببینیم چقدر شبیه خواهر، همسر، دختر ماست به خودمون اجازه نمیدیم اذیتش کنیم یا ازش سو استفاده کنیم، اما زمانی که این ارتباط قطع شد زمانی که توی چشم های همدیگه نگاه نکردیم وقتی مردمی که از کنار ما رد شدن صرفا عروسک های خیمه شب بازی و سیاهی لشگرهای در حاشیه ی زندگی پوچ ما شدن اونموقع است که به خودمون اجازه میدیم هرجنایتی رو در حق هرکسی که تونستیم انجام بدیم اونموقع است که خودمون رو مرکز عالم تصور میکنیم و فکر میکنیم هرغلطی که خواستیم میتونیم انجام بدیم و احدی حق اعتراض نباید داشته باشه اونموقع است که جامعه میشه جنگلی که یا باید بدری یا دریده بشی.

پس تغییری باشید که میخواهید در دنیا ببینید، افراد غریبه رو ببینید وقتی با کسی صحبت میکنید توی چشم هاش نگاه کنید سعی کنید با افراد خانواده و فامیل ارتباط چشمی برقرار کنید وقتی کسی متوجه نگاهتون شد به جای دزدیدن نگاه بهش لبخند بزنید. به کسانی که میبینید لبخند بزنید شاید لبخند شما زندگی رو به کسی ببخشه.

روزی فردی خودش رو از بالای پلی به پایین پرتاب کرد در یادداشت خودکشی نوشته بود امروز میخوام همه چیز رو تموم کنم اما اگر فردی توی مسیر بهم لبخند بزنه اینکار رو نمیکنم.