خودنمایی و تکامل یا خودستایی و اخلاق؟

طبق معمول در اینستاگرام به دام تله‌های زاکربرگی افتاده بودم و استوری‌های خلق‌الله را رصد می‌کردم. همه یا در کافه‌های خوب به سر می‌بردند، یا مشغول تلاش و کوشش برای کسب نتیجه مناسب در امتحانات بودند و یا در باشگاه برای جابجاکردن رکورد پرس سینه خود وزنه می‌زدند. این سوال در ذهنم نقش بست که چه چیزی باعث می‌شود اغلب نقاط مثبتمان را به نمایش بگذاریم و این کار چه منافاتی با اخلاق دارد؟ شخصی به باشگاه می‌رود و عضلات دَم‌کرد‌ه‌ی خود را درون لنزهای دوربین می‌گنجاند یا غذاهایی که می‌خورد، کافه‌ای که می‌رود‌، لباسی که می‌پوشد و ماشینی که سوار می‌شود یا حتی موفقیت‌هایی که به‌دست می‌آورد را به همین سرنوشت دچار می‌کند. حال یا خودش اسم این کار را خودستایی می‌گذارد و به آن ادامه می‌دهد یا دیگران به او همین برچسب را می‌زنند و او را پشیمان و منزوی می‌کنند؛ اما آیا این کار در طبیعت هم خودستایی نام دارد؟

انسان‌ها در حالت طبیعی تمایل به بقا و در نتیجه ادامه نسل دارند؛ این نکته، اصل مهمی در برخورد بسیاری از مسائل روزمره می‌‌باشد. حال این موضوع چگونه به بحث خودنمایی مربوط می‌شود؟ خلاصه می‌گویم: "با خودنمایی، حداقل برای خودمان این را القا می‌کنیم که پروژه جاودانگی شخصی و بقا برایمان اهمیت دارد."

حالا ما انسان‌ها کمی مدرنیزه شده‌ایم. دیگر داشتن سرپناه و غذا به اندازه آن کشمکش‌هایی که در نسل‌های حیوانیِ گذشته‌مان بوده سخت نیست. به همین تناسب، این خودنمایی جهت نشان دادن تمایل به ادامه بقا سخت‌تر و پای خلاقیت و ذکاوت به این داستان باز شد. کسانی که توانستند با جملات بازی کنند، تصاویر زیباتری از زندگی‌شان بسازند و به نوعی نوین‌تر خودشان را نشان دهند، موفق‌تر عمل کردند و بیشتر پسندیده شدند.

انسان‌ها وارد رقابتی غیر مستقیم با یکدیگر شدند و روزبه‌روز نوین‌ بودن سخت‌تر شد و هر روز خوب بودن محال گشت؛ اما هر وقت که چیزی سخت می‌شود، انسان‌ به فکر تقلب در آن می‌افتد و اینجا واژه خودنمایی تبدیل به شوآف (Show off) شد؛ حالا ما عموماً این دو واژه را به‌جای هم استفاده می‌کنیم. افراد برای اینکه از این رقابت ازلی-ابدی حذف نشوند، فقط تظاهر را تکرار کردند و این تظاهر تقریباً میان همه فراگیر شد. بعد این ماجراها بود که اخلاق و روانشناسی در این اوضاع بلبشو پادرمیانی کردند: "طبیعی است که همیشه خوب نباشید؛ نیازی به پنهان‌کاری نیست."

اخلاق این عمل فریبکارانه را نکوهش کرد و گفت نیازی نیست به دیگران ثابت کنی که همیشه در وضعیتی ایده‌آل هستی؛ چرا که اگر به این نمایش وابسته شوی فاصله گرفتن از خودِ خوبت، تو را به انزوا و ناامیدی خواهد برد. بنابرین در جامعه باب شد که همه افرادی که در رسانه‌های جمعی اینگونه رفتار می‌کنند، افرادی دکوری و سطحی هستند اما استفاده از قید همه و هیچ نیاز به ملاحظاتی دارد. می‌دانیم که در این بین، افرادی بودند که از این فضا برای به چالش کشیدن خود استفاده می‌کنند بنابرین تعمیم دادن موضوعی که حتی برای اکثریت افراد صدق می‌کند به همه افراد، کاری است غیر منصفانه.

به هر حال این وضعیت ادامه یافت تا جایی که قاضی‌هایی از آن‌ورِ بوم افتاده پدید آمدند؛ این دوستان هر کس را که اشتراک‌گذاری‌هایی از زندگی شخصی‌اش داشت را به خودنمایی و نسخه بالاتر از آن یعنی خودستایی متهم کردند. در حالی که نباید فراموش کنیم ما همچنان انسان هستیم و خودنمایی به معنایی که در ابتدای متن اشاره شد، جزئی از ویژگی‌های ماست. حتی اگر در رفتار همین افراد هم ریز شویم به نوعی خودنمایی را خواهیم دید؛ این افراد با این رفتار نشان می‌دهند که دیدشان به زندگی سطحی نیست. در میان حرف‌هایشان به کرّات جملاتی را خواهید یافت که نشان می‌دهد به ابعاد خاصی از زندگی بیشتر توجه دارند. این افراد همان افرادی هستند که تصاویرشان را در باشگاه یا مهمانی به اشتراک می‌گذارند منتها به جای عکس بدن در باشگاه، عمقِ جهان‌بینی چیزی است که منتشر شده که نتیجتاً موجب آن می‌شود تا در دایره اجتماعی افرادی قرار گیرند که سبک فکری مشابه و نزدیک آن‌ها را دارند.

شاید بتوان خودستایی را به لحاظ اخلاقی محکوم کرد اما در مورد خودنمایی پاسخ قطعی‌ای نمی‌توان یافت. اخلاق نمی‌تواند طبیعت را زیرسوال ببرد و توجه دائمی انسان‌ها به اینکه اکثر رفتارهایشان ناخودآگاه و منشا گرفته از طبیعت حیوانی‌شان است نیز تصوری آرمانی است. شاید تا وقتی که رفتاری به ما و جامعه آسیب کلانی نرساند، شایسته قضاوت کردن نباشد.