مدیر پروژهای که به دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا علاقهمنده :)
برنامهنویسها پارتنرهای خوبی هستند یا چی؟
همه چیز از یک توییت ۲۷ کاراکتری شروع شد: "من شوهر برنامهنویس میخوام"
من هم مثل شما وقتی این توییت را دیدم حالت چهرهام به :/ تغییر کرد اما این پایان داستان نبود. زیر این توییت پر شد از کسانی که به تجزیه و تحلیل قشر برنامهنویس میپرداختند. با وجود اینکه موضع نگارنده توییت مثبت بود، اغلب واکنشها نسبت به شوهر برنامهنویس لطیف نبود.
تحلیلها در رابطه با درست یا غلط بودن رابطه با یک برنامهنویس (دقت کنید صرفا از روی عنوان شغلی درباره درست یا غلط بودن رابطه تز میدادن) به جایی رسید که یک برنامهنویس خانم صدایش درآمد که بابا بخدا ما برنامهنویسها انقدر که شما (دافهای فیواستاری توییت قبلی) فک میکنین باحال نیستیم و خیلی هم رابطه باهامون سخته، دوست داریم همش با خودمون تایم بگذرونیم (اصلا نمیدونم چرا وقتی انقد دوس داریم تنها باشیم وارد رابطه میشیم؟) و از طرف انتظار داریم ما رو درک کنه (مگه قشر غیر برنامهنویس جامعه هم همچین نیازی داره؟) و خلاصه اگه من پارتنر خوبی نیستم به خاطر اینه که برنامهنویسم. (آیم ساری ممد، ایت وازنت می، ایت واز مای جاب)
وقتی این توییت را دیدم حالت چهرهام به :/// تغییر کرد. چون میدانستم این بار با یک شخص حقیقی طرفیم که بر خلاف شخص قبلی نه تنها صرفا دنبال جلب توجه قشر آیتی گیک توییتر فارسی نیست بلکه خودش را هم یکی از آنها معرفی میکند.
واقعیت اجتناب ناپذیری که همه میدانیم این است که هیچکس را نمیتوان از روی شغلش قضاوت کرد. درست است که بعضی ویژگیهای خاص میتوانند باعث انتخاب یک فیلد خاص بشوند اما آیا میتوان گفت همه یا حتی اغلب آدمهای تحت یک عنوان شغلی مانند هم هستند ؟ اگر میخواهید بگویید بله، بای.
من برنامهنویس نیستم اما با برنامهنویس ها کار کردهام، با آنها رفاقت کردهام و زمان کمی نیست که پارتنر یک برنامهنویسم. به سختی میتوانم بین همه آنها خصوصیت مشترکی بجز کد زدن پیدا کنم. خیلیها معتقدند برنامهنویسها آدمهای کارکشتهای هستند که برای تفریح و زندگی شخصی وقت ندارند. برنامهنویس قبل از اینکه یک عنوان شغلی باشد یک انسان است و نیازهای انسانی دارد. اگر تفریحات و علایق شما و آدمهای دیگر در یک راستا نباشد نمیتوانید این اختلاف نظر را گردن شغلشان بیاندازید. ( نسخه امروزیتر شما مردها همتون مثل همین)
شاید برنامهنویسی برای آدمهای درونگرا شغل ایدهآلی باشد اما برخلاف باور عموم همه برنامهنویسها درونگرا نیستند. مثال؟ بخش قابل توجهی از سخنرانهای ایونتها و آنهایی که در تایم نتورکینگ همان ایونتها با شما معاشرت میکنند، مردان برنامهنویسی که زیر توییت شوهر برنامهنویس میخوام ابراز وجود کرده بودند و اگر بخواهیم راه دور برویم کارلی کلاس برنامهنویسی که فرشته برند ویکتوریا سکرت هم هست!
اما از این حرفها که بگذریم بعد از تمام سمپاشیهایی که علیه برنامهنویسها و توسعهدهندهها شد تصمیم گرفتم از مزایای رابطه با یک برنامهنویس بنویسم. بدیهی است که شغل شریک شما نمیتواند معیار مناسبی برای تشخیص کیفیت همه ابعاد یک رابطه باشد اما ذهنیتی که پشت این شغل وجود دارد گاها مزایایی دارد که نمیتوان تاثیر آنها را نادیده گرفت. در ادامه با تلفیقی از تجربه و تحقیق توضیح میدهم چرا رابطه با یک برنامهنویس میتواند تجربه جالبی باشد.
۱. ذهنیت ایف و السی
یکی از پرکاربردترین اصطلاحات برنامهنویسی if و else است.
if (MakeSarcasticRemark == true)
SignifcantOtherAnger++;
else
SignificantOtherHappiness++;
در صورتی که شرط ذکر شده پس از اگر (if) در خط اول اتفاق بیفتد خط دوم پیش خواهد آمد و در غیر این صورت (else)، خط چهارم رخ خواهد داد. این به آن معناست که برنامهنویسها عادت دارند سناریوهای مختلف را بررسی کنند و پیامدهای هر رویداد را به خوبی بسنجند. آنها معمولا بیشتر از عموم مردم به نتیجه حرف یا عملشان فکر میکنند اما اینکه به واکنش شما اهمیت بدهند یا نه یک ویژگی دیگر است.
۲. توانایی جمعآوری دستهگلها از آب
هیچکس به خوبی یک توسعهدهنده نمیداند ارزش زمانی که برای یک پروژه صرف شده چقدر است به همین خاطر آنها بیشتر اهل تعمیرند تا تخریب. توسعهدهندهها زمان زیادی را صرف این میکنند که مشکل پیش آمده در چیزی که خلق کردهاند را بیابند و آن را حل کنند. این در طبیعت کار آنهاست.
۳. تخصص در حلوا ساختن از غورهها
کسی که میتواند ساعتها در خطهای بیشمار کد بگردد تا یک ویرگول را پیدا کند نمیتواند صبور نباشد. برنامهنویسها و توسعهدهندهها صبر و شکیبایی زیادی دارند. اگر غیر از بود در این شغل دوام نمیآوردند.
۴. آنها میدانند با چه کسی طرف هستند
یک برنامهنویس خوب و بهروز زبانهای گوناگونی را فرا میگیرد. یکی از این زبانها میتواند زبان شما باشد. برنامهنویسهایی که به خلق اپلیکیشنها و وبسایتهای گوناگون برای مخاطبهای مختلف میپردازند حتما حین تولید محصول، ویژگیهای مخاطبین آن را در نظر میگیرند تا هوشمندانهترین امکانات را به آن اضافه کنند. پس بر خلاف باور عوام برنامهنویسها نه تنها از هوش معاشرتی پایینی برخوردار نیستند بلکه میتوانند با شما رفتاری متناسب با ویژگیهایتان داشته باشند. اما آیا حاضرند برای شما این کار را بکنند؟
۵. یک برنامهنویس خوب هرگز روی زمین نمیماند
آدمها وقتی وارد یک رابطه میشوند با گوشه چشم به آینده رابطه هم نگاه میکنند. اگر رابطه برای شما از حد روزمرگی بالاتر رفته خبر خوب این است که بازار کار این شغل به نسبت بهتر است و احتمال اینکه پارتنر شما مجبور به استفاده از بیمه بیکاری شود خیلی زیاد نیست. شما با کسی طرف هستید که از نظر اقتصادی همراه نسبتا مطمئنی خواهد بود.
مردم چی میگن؟
در جریان نوشتن این پست و اینور و آنور چرخیدنها دریافتم عده زیادی از فرنگیها معتقدند برنامهنویسها زمانی برای خیانت ندارند پس پارتنرهای قابل اعتمادی هستند. هر چند پرداختن به این گزاره ما را به طور کلی وارد بحث جدیدی خواهد کرد اما به نظرم روی این جمله حتی از دو توییتی که در ابتدا به آن اشاره کردیم هم کمتر فکر شده است.
ویژگیهای خوبی که به آنها اشاره کردیم ویژگیهایی است که احتمالا در یک برنامهنویس راحتتر از یک غیربرنامهنویس خواهید یافت و ادعایی مبنی بر اینکه همه برنامهنویسها این ویژگیها را دارند وجود ندارد. از طرفی ممکن است با شخصی طرف باشید که فقط حاضر است تواناییهایش را در جهت اهداف کاری به کار گیرد و مسلما شما نمیتوانید نقش یک هدف کاری را بازی کنید.
برنامهنویسها لزوما پارتنرهای خوبی نیستند اما بر خلاف چیزی که احتمالا تا به امروز از دیگران شنیدهاید احتمال تجربه یک رابطه خوب و سالم با یک برنامهنویس از دیگر مشاغل جامعه کمتر نیست.
در پایان امیدوارم روز خوبی داشته باشید و از روی عنوان شغلی کسی به او عشق / نفرت نورزید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایده آل، مثل مدیر عامل Microsoft در هنگکنگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
چقدر جای مشتریتون تصمیم می گیرید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
معجون اعتماد به نفس