ISFJ 1w2
جادوگرها
اینجا آمده ام که بگوییم چند نوع جادوگر داریم و جادوگر ها از نظر آدم های مختلف کیستند.
اول از همه بگم که توی هر بخش یک چالش پست داریم که شماره گذاری شده و شما می توانید چالش ها را جواب دهید.
و اینکه مثال های توی جعبه فکر کردن و دیوار های ذهنی و چشم بند های ذهنی همه یک شکل دیگر از تعریفی است که می گوید شما نباید ذهنتان را روی افکار ببندید در واقع این کلمات که زیاد در پست می شنوید همین است.
من خودم هر کتابی را می خوانم و یا فیلمی را که می بینم که در آن نشانه ای از جادوگری هست نظرم نسبت به جادوگر ها عوض می شود . چون هر نویسنده ی جادوگر خودش را دارد. اما به نظرم عاقلانه ترین جادوگر ها را جی کی رولینگ خلق کرده. کسانی که مثل ما به دسته های خوب و بد تقسیم می شوند و برای خودشان مشاغل مختلفی دارند .
آشنایی من با جادوگری:
من از کودکی به داستان ها علاقه ی زیادی نشان می دادم و بیشترین چیزی که از جادوگر ها نام برده شده پیرزن های قوز داری هستند. جادوگر های بد و شیطانی اند که دماغ بزرگی دارند که روی آن یک زگیل خیلی بزرگ است که کل صورت را پوشانده. بعد از آشنایی من با این دسته ی بزرگ از جادوگر ها با کتاب تیگا جادوگر می شود( یک مجموعه است که من از وقتی که خوندم دنبال بقیه ی قسمت هایش هم هستم ) آشنا شدم . راستش را بخواهید من این کتاب را چند سال پیش خوانده ام. اما آنقدر خلاصه اش برایم جذاب بود که از روی خلاصه اش دارم همین پست را می نویسم :
«تصویری که ما از جادوگر ها در ذهن داریم این شکلی است . زن های بدجنسی که در پاتیل هایشان شربت های چسبناک درست می کنند و روی جاروهایشان در آسمان به پرواز در می آیند جیغ می کشند نفرین می کنند و گربه ی سیاه نگه می دارند. بیشتر مردم فکر می کنند جادوگر ها موجودات شروری هستند که لباس های ژنده و پاره تن می کنند کلاه های نوک تیز به سر می گذارند و دماغ های زشت و بزرگی دارند اما این توهمات همه بیهوده هستند. »
من هم که تا به حال جادوگر ها برایم همین شکل بودند شروع به خواندن این کتاب کردم تا بتوانم از دید های دیگری هم نگاه کنم. اما باز هم جا داشت یعنی هنوز یک سری فیلتر ها را برنداشته بودند. اینکه جادوگر ها همه لازم نیست زن باشند. جا برای باز تر فکر کردن برای همین من از این کار ها دست نکشیدم. من تا زمانی که کتاب خوب هری پاتر را نخوانده بودم تصور اصلی ام از جادوگر ها همین نسخه آخر بود. که گه و گاه برای تظاهرات بابام به جادوگر بودن و دیدن یک قسمت ارباب حلقه ها پایین و بالا می شد.
اما جی کی رولینگ این دیوار های ذهنی را شکست، این جعبه ها را باز کرد و این چشم بند ها را برداشت ( چه دیدید که شاید بشود چند لایه ی دیگر که از نظر من این دفعه محو هستند را برنداشت ؟ همیشه برای باز فکر کردن جا هست. ) و شروع کرد به نوشتن هری پاتر. برای همینه که هری پاتر کتاب خوبیه چون بهت اجازه ی اینو می دهد که بدون چشم بند ذهنی فکر کنی . هری پاتر به همین خاطر هم جذابه و پر طرفداره. از اون به بعد من هم دارم برای خودم جادوگر هایم را می سازم. هر کسی غیر از کسانی که دیوار های ذهنی جلوی فکر کردن و تخیلشان را گرفته می تواند جادوگر خودش را بسازد. درباره ی تخیل هم می توان یک همچین پستی داشت. چون از نظر شخص های مختلف تخیل چیز متفاوتی است.
چالش ۱ : شما چه گونه با جادوگر ها آشنا شده اید ؟
( من موقعی که این را می گوییم دلیل بر این نمی شود که درباره ی چیز های دیگر نگویید)
حالا درباره ی نوع های جادوگر هایی که من می شناسم :
اگه من بخواهم جادوگر ها را به دو بخش تقسیم کنم، به جادوگر های خیالی که میتوانند کار هایی انجام دهند که ما واقعا نمی توانیم انجام دهیم و جادوگر های دنیای ما که آنها هم همینطور هستند اما از نوع واقعیش، دسته بندی می کنم. برای مثال جادوگر های دسته ی اول کسانی مثل هری پاتر و پیرزن های جادوگر هستند. ولی دسته ی دوم چیز دیگریسیت برای مثال : پدر من تظاهر می کند یک جادوگر است. او گفت من یک کاری می کنم که بدون اینکه از جایت تکان بخوری از من دور شوی و خودش عقب رفت خب شاید به این نوع بگویید شعبده بازی .اما یک فکر بدون جعبه است .فکری آزاد. یک نوع دیگر مثلا می توانند کسانی باشند که اثری خلق می کنند و آن اثر جادویی نام برده می شود. در واقع آن کسی که آن اثر را خلق کرده جادوگر است. چون توانسته یک همچین جادوی زیبایی بکند . فقط بستگی داره که شما به چه چیزی بگویید جادو. مثل خود جی کی رولینگ که با نوشتن هری پاتر توانسته خیلی ها را جادو کند.
بعضی ها هم هستند مثل میوه ها. می توانیم برای هر جادو یک جادوگر را نام ببریم .مثلا میوه ها جادوشون این است که ما را عاشق خود کنند. اما بعضی آدم ها از بعضی میوه ها و جادوشون خوششون نمیاد. ( این هم یکی از تخیل های من و بابامه اگه بخوایم روراست باشیم فقط بابام من فقط همراهیش می کردم. ) ما خیلی نوع جادوگر واقعی داریم و منظور من از جادوگر شما این بود که شما به نظرتون توی دنیای ما جادوگر واقعی کیست؟ این هم می تونه مثل اون دسته نظر های متفاوتی داشته باشه و این جذابش می کنه این که بتونی بدونی فلانی هم یک همچین نظری داره .
شاید شما فقط به دسته ی اول جادوگر بگویید. اما من به هر دو چون معنی جادوگر از دو عضو جادو و گر تشکیل می شود. گر که یعنی کسی که انجام می دهد . اما مهم این جادو است که شما به چه چیزی جادو بگویید. من به کار عجیب کردن که فقط با وجود یک ویژگی می تونه انجام پذیر باشه می گم جادو. البته هنوزم مطئن نیستم. یعنی واقعا تعریف مشخصی برایش ندارم. پس میایم از کلمات کمک می گیرم :
- جادو یعنی ...
- اثر شاهکار
- عجیب
- خارق العاده
- و...
چالش ۲
جادوگر شما کیست ؟
شما به چه چیزی جادو می گویید ؟
و آیا شما هم جادوگر هستید ؟ اگر هستید با چه کاری ؟
شما دسته بندی من را قبول دارید ؟ و آیا دسته بندی دیگری پیشنهاد می دهید ؟
شما چه نوع دیگر از جادوگرهای دنیای ما را می شناسید ؟
شاید شما بخواهید بدانید این پست اصلا برای چی نوشته شده و به چه دردی می خورد. اولا که من دارم برای یک مخاطب می نویسم. اما در واقع این ها نوشتن افکارم است که حالا این افکار را هم منتشر می کنم.
شاید بخواهید بدانید دانستن این اطلاعات درباره ی جادوگر ها و انواعشان به چه دردی می خورد. خب من خودم کلا دوست دارم یک همچین بحث های پر چالشی بکنم. حالا چه با خودم و چه با کلمات داخل پست ویرگول. اما در کل من حس می کنم که اگر برای دسته ی اول یکم باز تر فکر کنیم و ذهنمان را از روی آن پیرزن ها بیرون بکشیم و جادوگر های دنیای خودمان را بشناسیم و سعی کنیم که یکی از آنها باشیم هدف خوبی است. هدفی که به درد می خورد. یکی از دلیل های این پست فکر کردن درباره ی یک همچین مسائلی است و یا اینکه بدونیم می تونیم این طور هم فکر کنیم. شاید هم فقط به خاطر همین پست یک زمینه ی فکر در ذهن کسی ساخته شد که بعد ها او را به بالا بالا ها ببرد. ( یعنی موفق کند )
من چیز هایی را که می خواستم بگوییم را گفتم و مغز حرفم این است. اما خودم دوست دارم نوع های جادوگر ها را یکم تر و تمیز تر شرح بدهم . برای همین یک پست دیگر که می شود گفت مفصله درباره ی انواع کامل جادوگر ها و توضیحاتشان این که آن نوع جادوگر را کی خلق کرده. اگه شما هم جواب چالشم درباره ی جادوگرتان را بگویید من می توانم ( اگر مایلید ) از جادوگر شما هم توی پست بعدی نام ببرم. فقط باید به یاد داشته باشد که اگر شما جادوگری را تصور می کنید دلیل نمی شود که جادوگر دیگری نتواند توی این دنیا وجود داشته باشد.
راستی نوشتن خیلی به من کمک می کنه. چون قبل از اینکه این پست را کامل کنم خودم یک سری نکته هایی که اینجا گفتم را نمی دونستم خیلیییی چیزاش.
به امید جادوگری های درخشان و مفید
L.R
مطلبی دیگر از این انتشارات
بعضی وقت ها..
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی چنان غرق می شوی...
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی چه دلگیر می شود آدمی!