گاهی چه دلگیر می شود آدمی!

گاهی چ دلگیر می شود آدمی ...آنقدر که با تمام وجود دست و پا می زند که کمی حالش خوب شود، و دلش میخواهدسخت کسی را در آغوش بگیرد و تمام بغض لعنتیش را یکجا خالی کند،، کاش خدا لمس شدنی بود و این موقها سخت بغلش می کردی و تمام دلگیریت را زار می زدی و او فقط در سکوت درآغوش بگیرتت و موهایت را نوازش کند و در گوش ات آرام بگوید تمام می شود این غصه های لعنتی ات تمام می شود عزیزکم ، تا من را داری غمت نباشد ، مگر می شود من باشم و تو اینگونه خودخوری کنی، گاهی همین نزدیکی ها نزدیکِ نزدیک حسش میکنم وجود معبودم را،، اما عین بچهای لجباز دلم فقط آغوشش را میخواهد...!!!