عملکرد پیستون 2

چند وقت پیش رفتم بالا پشت بوم و پوشال های کولرمون رو عوض کردم. پوشال های کهنه قدیمی رو که خیلی هم خشک بود انداختم توی زمین خاکی کنار خونه مون. بعد شیطونیم گل کرد و به سرم زد شب که شد برم اینا رو آتیش بزنم و شعله هاش رو تماشا کنم. همین کار رو هم کردم ولی لامصب مگه آتیش می گرفت؟

منم کم نیاوردم و یکم بنزین آوردم ریختم روش. تا اومدم کبریت بزنم یکم طول کشید و تو همین فاصله ی چند ثانیه ای، کمی از بنزین ها بخار شد. وقتی کبریت رو انداختم، قبل از اینکه برسه به پوشال ها، آتیش زبونه کشید! من دور ایستاده بودم ولی آتیش تا نزدیکی های پاهام اومد. شانس آوردم که به لباس هام نگرفت. خیلی صحنه ی عجیب و ترسناکی بود. آتیش حتی روی خاک های روی زمین جایی که هیچ پوشال و چوبی نبود هم حرکت میکرد. این همون گاز بنزین بود که پخش شده بود توی هوا و الان داشت می سوخت. صحنه ی زبونه کشیدن شعله ها توی هوا و روی خاک اونم تو سیاهی شب شبیه فیلم های تخیلی شده بود و اونجا بود که من به قدرت بخار بنزین، و نه بنزین، پی بردم.

این داستان رو داشته باشید یکم جلوتر بهش می رسیم.

بریم سر مکانیکی خودمون. تو پست قبلی اولین مرحله از عملکرد پیستون رو فهمیدیم چیه. فهمیدیم که پیستون حرکت می کنه به پایین و با این حرکت، شبیه یه سرنگ، هوا رو مکش میکنه داخل سیلندر. نه فقط هوا، بلکه مخلوطی از هوا و بنزین رو مکش میکنه داخل که از الان بهش میگیم هواسوخت(این اصطلاح رو خودم ساختم جایی پیداش نمیکنید!)

تو پست قبلی خانم فائی پرسید از کجا این مخلوط رو مکش میکنه؟ آیا بالای سیلندر سوراخه؟ و گفتیم بله بالای سیلندر سوراخی هست که از اونجا هواسوخت مکش میشه داخل سیلندر. برای یادآوری، عکس مربوط به پست قبل رو یه بار دیگه ببینیم:


همونطور که می بینید پیستون اینجا حرکت کرده به پایین و هواسوخت رو کشیده داخل. یادمون باشه هنوز نگفتیم که چی باعث میشه پیستون به پایین حرکت کنه و چه نیرویی پیستون رو حرکت میده. اینو بعدا میگیم و مطممئنم با فهمیدنش عنان از کف خواهید برید و گریبان خواهید درید از این حجم از شگفتی. البته شاید هم مثل مامان گورو فقط یه نگاه کنید و بگید: هِم! (انیمیشن من نفرت انگیز رو اگر ندیدید من با شما صحبتی ندارم!)

خب.... پیستون حرکت میکنه و میاد پایین و به پایین ترین حالت خودش میرسه که پایین تر از اونجا دیگه براش ممکن نیست. به این نقطه میگن نقطه مرگ پایین. (چه اصطلاحات فنی و خفنی دارید یاد می گیرید من بجای شما دارم ذوق میکنم!!!)

وقتی پیستون به نقطه مرگ پایین رسید جهت حرکتش عوض میشه و این بار همون نیروی ماورائی که تا الان می کشیدش پایین، یهو میکشدش بالا. مثل این میمونه که سرنگی که کشیدید و پرش کردید حالا فشارش بدید و خالیش کنید. شاید با خودتون بگید خب الان تمام هواسوخت که اومده بود توی سیلندر خارج میشه که! چه کاری بود که اول پر کنیم بعد خالی کنیم؟ اگه می خواستیم خالی کنیم چرا پر کردیم؟

اما باید بگم که سخت در اشتباهید. درسته که بالای سیلندر سوراخه و هواسوخت ازش وارد میشه، ولی اینجا این مزه ها نیست، وارد شدنش با خودته ولی خارج شدنش با خودت نیست! توی سیلندر هواسوخت فقط وارد میشه و خارج نمیشه چون دقیقا به محض اینکه پیستون حرکتش رو به سمت بالا شروع میکنه، سوراخ بسته میشه (الله اکبر!) و بسته شدن سوراخ باعث میشه که هواسوخت نتونه از سیلندر خارج بشه. خودتون ببینید:

حالا ممکنه بپرسید که خب هوایی که نتونه خارج بشه فشرده میشه که! جواب اینه که بله! فشرده میشه و اصلا هدف از اینکه پیستون به بالا حرکت میکنه اینه که هوا رو فشرده کنه!

تو پست قبل یادتونه اسم مرحله اول حرکت های پیستون چی بود؟ آفرین! مکش!

حالا حدس بزنید اسم مرحله دوم حرکت های پیستون چیه؟ چی؟ دمش؟ نه! رهش؟ نه نه! خواهش؟ نخیر!

اسم مرحله ی دوم به زیبایی هرچه تمام تر نام گذاری شده: مرحله ی تراکم!

درسته قافیه نداره، اینجا که کلاس شعر نیست آقا! قافیه نداره ولی کاملا مربوطه... چون در این مرحله تمام هدف موتور اینه که هواسوخت رو متراکم کنه. چرا؟ برای اینکه برای مرحله ی بعد آماده بشه. دقت کردید هر مرحله ای هدفش اینه که برای مرحله ی بعد آماده بشه؟ شبیه دوی امدادی یا فرزندآوری(وامم اوکی شد با این استعاره!) واقعا به نظرتون زیبا نیست؟

سوال بعدی که ممکنه بپرسید اینه که خب هوا رو میشه متراکم کرد، ولی بنزین که مایع هست رو هم میشه متراکم کرد عایا؟

باید در جواب بگم بنزینی که شما توی بطری دیدید یا توی پمپ بنزین میریزید توی ماشین بله مایعه. ولی بنزین کلا یه مایع بی جنبه و خیلی شیطونه. اصلا آروم و قرار نداره و نمی تونه زیاد به حالت مایع بمونه و خیلی دوست داره تبخیر بشه. شاید توی پمپ بنزین دقت کرده باشید ماشین جلویی که داره بنزین میزنه، بالای نازل سوخت که توی باک قرار داره هوا انگار داره موج بر میداره. این همون بخار بنزینه که داره از باک میزنه بیرون!

اما بخار بنزین یه تفاوت اصلی با خود بنزین داره اونم اینکه قابلیت اشتعالش به شکل وحشتناکی بالاتره. استادمون میگفت شما یه تشت بنزین بیار یه سیگار روشن بنداز توش، سیگار خاموش میشه. ولی همون بنزین یکمش بخار شده باشه، جرات داری یه جرقه بالاسرش بزن.

داستانی که اول پست تعریف کردم یادتونه؟ من به قدرت بخار بنزین ایمان آوردم اون شب، و خیلی سال پیش وقتی یه نفر داشت موتور احتراق داخلی رو طراحی میکرد (نور به قبرش بباره) اونم ایمان آورده بود به قدرت بخار موتور. برای همین موتور رو جوری طراحی کرده که به محض اینکه بنزین وارد سیلندر میشه (و حتی قبلش) بنزین بخاطر دمای بالای موتور، تبدیل به بخار میشه. در واقع وقتی هواسوخت، مخلوطی از هوا و بنزین نیست، بلکه مخلوطی از هوا و بخار بنزینه. یعنی یه مخلوط با قابلیت استعال بسیار بسیار بسیار بالا!

برای همینه که اصلا دمای موتور باید تا یه حدی بالا باشه تا بنزین بتونه به راحتی تبدیل به بخار بشه. دمای مناسب برای موتور رو 88 درجه گفته ن. برای انسان دمای زیادیه ولی موتور تو این دما میگه آخیشششش.... چقد هوا بهاری و دونفره س!

خب امروز توی گاراژ مشتری نداشتم و این پست یکم طولانی شد.... بریم تمومش کنیم.

تا الان چی شد؟

پیستون هواسوخت رو مکش کرد داخل. بعد حرکت کرد بالا و هواسوخت رو متراکم کرد. پیستون اونقدر به بالا حرکت میکنه که می رسه به بالاترین نقطه و از اون بالاتر براش ممکن نیست. به این نقطه میگن نقطه مرگ بالا. (قافیه رو داشتین؟!)

وقتی پیستون به نقطه مرگ بالا برسه، هواسوخت در متراکم ترین حالت خودش قرار داره. هنوز به حالت گازه ولی یه گاز خیلی خیلی خطرناک. درست شبیه بمب میمونه، به قول محسن یگانه هواسوخت الان مثل یه انبار باروته و منتظر یه کبریته... یه جرقه کافیه که این انبار باروت منفجر بشه... و اون جرقه چیزی نیست جز....

بچه بابام نیستم اگه آزارتون ندم و بگم اون جرقه چیه... یکم به خودتون بپیچید و تو خماری بمونید شاید دلم خواست و اومدم درباره ش نوشتم! فعلا من برم یه آگهی تو دیوار بدم ببینم کسی میاد شاگردی کنه اینجا... البته شاگرد با سن قانونی که سیگاری و معتاد و الکلی و اهل رفیق بازی و فقباغ و فوتبال و اهل هیچ خلافی نباشه مثل خودم! فقط تخته بلد باشه پیلییییز!!!