یک مشاور مدیریت و استراتژیست کسبوکار؛ بیشتر اوقات فرصتآفرین، عملگرا، نخبهگرا، ناراضی، اما امیدوار به آینده؛
۸- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...
وبسایت رضا غیابی ــــ اینستاگرام ــــ لینکدین ــــ توییتر
یک راه حل جایگزین
در مقابل مدیرانی که اطرافیان خود را تنها به واسطهی انگیزههای مادی، تهدید، تشویق و یا دستاوردهای کوتاهمدت و ناپایدار در اطراف خود نگه میدارند؛ رهبران اندکی هستند که میتوانند الهامبخش پیروان خود باشند. این رهبران، زیباترین و تأثیرگذارترین شیوهی نفوذ در پیروان را به منصهی ظهور میرسانند و در صنعت خود، پیشرو میشوند.
مشرقزمین به واسطهی بستر ارزشی موجود در بطن خود، بهترین فرصت را برای خلق رهبران بزرگ به کسبوکارها میدهد. بنابراین؛ دستاوردهای کوتاهمدت و ناپایدار، جای خود را به موفقیتهای بلندمدت و پایدار خواهند داد. نیل به این هدف در گام نخست با طرح یک پرسش محقق میشود؛
«چرا ما کار میکنیم؟»
به عبارت بهتر؛ ابتدا هدف غایی کار را مییابیم و سپس به چگونگی روشهای تحقق این هدف و در نهایت به دستاوردها و محصولات میپردازیم.
این روند را «حلقهی طلایی» مینامیم که بهصورت شکل زیر نشان داده می شود.
https://www.slideshare.net/RezaGhiabi/build-a-golden-brand
حلقهی طلایی، یک چشمانداز جایگزین است که علاوه بر تغییر جهان در سطح کلان، میتواند بهعنوان یک برنامهی کاربردی در راستای توانمندسازی رهبران، فرهنگ سازمانی، استخدام، توسعهی محصول، فروش و بازاریابی مورد استفاده قرار گیرد.
حلقهی طلایی، مشتمل بر سه حلقهی هممرکز است که در بیرونیترین بخش خود، به نوع کار و «چیستی» سازمانها میپردازد.
به عبارت دیگر؛ محصولات و خدمات سازمانها در این بخش آورده میشود.
در بخش میانی این حلقه، «چگونگی» روشهای انجام کار، توصیف میشود. برخی سازمانها با بهرهگیری از شیوههای متمایز و نوین تولید محصول و یا ارائهی خدمات، این قسمت را بهمثابهی مزیت رقابتی خود، عنوان میکنند.
در عمیقترین و مهمترین بخش حلقه، به «چرایی» انجام کار میپردازیم. آنچه بهعنوان دلیل، باور، اعتقاد و هدف غایی صاحبان کسبوکارهاست، با طرح پرسش «چرا این کار را انجام میدهید؟»، ارائه میشود. نکتهی مهم اینجاست که؛ پاسخ این پرسش، قطعاً کسب درآمد نیست، زیرا کسب درآمد، نتیجهی انجام کار است. پاسخ، تشریح هدف غاییست که با انجام کار میخواهید در درون خود، در درون جامعه و یا در سراسر جهان خلق کنید.
حلقهی طلایی به ما کمک میکند تا شواهد کاملی از دستاوردها و موفقیتها داشته باشیم؛
اگر در آغاز انجام کار با «چرا؟» شروع کنیم.
اما نکته اینجاست که بیشتر کسبوکارها، نخست بر روی محصولات خود فکر میکنند و پس از تولید در راستای فروش محصولات با مشتریان ارتباط برقرار مینمایند.
به عبارت بهتر؛ از بیرون حلقه به سمت داخل حرکت میکنند!
حال آنکه مسیر درست فکری، حرکت از «چرایی» انجام کار به سمت تولید محصول است.
سازمانهایی که خود را با محصولاتشان معرفی میکنند در معرض خطر حذف از بازار قرار دارند. زیرا ممکن است با تغییر در صنعت و ظهور فنآوریهای جدید، همچنین تغییرات فرهنگی یا اقلیمی و... این نوع محصول یا خدمت جذابیت خود را از دست بدهد و به تبع آن، میزان تقاضای بازار کاهش یابد. در این صورت، زیان سازمان، حتمی است. از سوی دیگر؛ محصولات، به سادگی شبیهسازی میشوند، لذا خطر ورود محصول یا خدمت مشابه و ارزانتر به بازار، همواره این کسبوکارها را تهدید میکند.
برای روشن شدن موضوع، یک تولیدی صندلی آشپزخانه را در نظر بگیرید. این شرکت، خود را بهعنوان بهترین تولیدکنندهی صندلی آشپزخانه معرفی میکند؛ بدین ترتیب خود را به تولید این نوع خاص محصول، محدود کرده است. لذا با تغییرات فرهنگی و یا اقتصادی در جامعه، ممکن است فضایی برای قرار دادن این محصول در آشپزخانه وجود نداشته باشد و این تولیدی رو به نابودی میرود.
در رویکرد دوم؛ اگر این کسبوکار، «چرایی» و هدف غایی کار خود را بیابد و خود را با آن معرفی کند:
«ما هستیم و فعالیت میکنیم تا مردم آرامش را در خانهی خود تجربه کنند».
در این صورت، محدودیت تولید صندلی آشپزخانه از بین میرود و این شرکت میتواند سایر محصولات خانگی را نیز ارائه دهد. و هر چه این «چرایی» با توجه به اندازه و توان سازمان، فراگیرتر باشد، موفقیت و دوام این کسبوکار، تداوم بیشتری خواهد داشت.
در نمونهای دیگر، سازمانی را نظر بگیرید که «چرایی» خود را با «اهدای آسایش و آرامش همگانی» بیان میکند. این سازمان میتواند در همهی عرصههای مربوط به آرامش شهروندان در خانه، محل کار، پارکها و فضاهای تفریحی، مدارس، وسایل نقلیه، هتلها و اماکن رفاهی و ... فعالیت کند و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد، محصولات مختلفی تولید نماید. بدین ترتیب، در صورت کاهش تقاضا برای دستهای از محصولات یا خدمات، میتواند دستهی دیگری را در سبد محصول خود قرار دهد و سودآور باقی بماند؛ زیرا یک سازمانِ فرا محصول است.
<< قسمت قبلی
قسمت بعدی >>
// پایان قسمت هشتم
این نگارش قسمتی از یک مجموعهست که روزی بنا بود تبدیل به کتاب شود. حیفم آمد تلاش بی وقفهای که سرکار خانم نرگس جوکار به عنوان همنویسنده و جناب آقای نوید خواسته به عنوان ویراستار این نگارش از دیماه ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۵ صورت دادند توسط مخاطبان دیده نشود. از طرف دیگر تلاش شایان انتشارات فرزام برای برگزاری جلسات و فراهم آوردن امکانات میبایست جایی قدردانی میشد.
در این مجموعه، چهار ایده از دو سخنران TED مورد بررسی، خلاصهنگاری و واگویی نگارنده قرار گرفتهاند. مابه ازای هر ایده، یک کتاب مفصل وجود دارد. این چهار کتاب عبارتند از «چرا ما کار میکنیم؟» و «تناقض انتخاب» از بری شوارتز، و «اول با چرا شروع کن!» و «رهبران آخر غذا میخورند» از سایمون سینک. علت انتخاب این چهار کتاب توسط اینجانب، اولا لازم دیدن درک این مفاهیم توسط نخبگان جامعه است و ثانیا ارادت و امیدیست که در اثر برگزاری کنفرانس TEDxTehran و تعامل با این گروه در نویسنده ایجاد شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۹- چهار فصل فرصتآفرینی: رهبران در آخر غذا مى خورند...
مطلبی دیگر از این انتشارات
۷- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
۴- چهار فصل فرصتآفرینی: چرا کار میکنیم؟!