۵- چهار فصل فرصت‌آفرینی: چرا کار می‌کنیم؟!

وب‌سایت رضا غیابی ــــ اینستاگرام ــــ لینکدین ــــ توییتر

آینده‌ی جهان با طراحی ذات انسان دگرگون می‌شود...

این بحث را با حکایت زیبایی آغاز می‌کنیم:

روزی عقربی در پی یافتن غذا قصد داشت از رودخانه‌ای عبور کند. او مجبور بود از قورباغه‌ای کمک بگیرد، بر پشت او سوار شود و از رود بگذرد. از این رو از قورباغه کمک خواست. قورباغه که با طبیعت قهار و کشنده‌ی عقرب آشنا بود، درخواست او را نپذیرفت. اما عقرب باز هم اصرارکرد و قول داد که نیش نخواهد زد. بالاخره، قورباغه‌ی نگون‌بخت، بنا به قول عقرب، درخواست او را پذیرفت و عقرب را بر پشت خود نشاند و به میان آب رفت. در نیمه‌ی راه و در میان رود، ناگهان سوزش کشنده‌ای از نیش عقرب بر پشت خود احساس کرد.

رو به عقرب کرد و گفت: تو قولی دادی و عمل نکردی.

و عقرب پاسخ داد: نیش عقرب نه از ره کین است؛ اقتضای طبیعتش این است!

و بعد؛ هر دو غرق شدند.

شما در مورد انسان چگونه می‌اندیشید؟ آیا انسان، همچون عقرب، اسیر غرایز است و راهی جز بندگی آن ندارد؟ آیا ذات انسانی از پیش نوشته شده و غیر قابل تغییر است؟

پاسخ شما به پرسش‌های مطرح شده، احتمالاً منفی است.

تا اینجا دیدیم که طبیعت انسان به‌گونه‌ای است که توانایی تحول ذات و رفتار خود را دارد.

چنانکه در طی تاریخ، بشر همواره جوامعی را تشکیل داده و با ایده‌های خود به آن شکل و جهت بخشیده است. به عبارت بهتر؛ ذات انسان‌ها در هر جامعه‌ای، محصول طراحی ایده‌پردازان آن جامعه بوده است. به همین ترتیب در سازمان‌ها نیز همواره شاهد تعامل افراد با نوع کار و محل کارشان هستیم. پس طبیعت کار خوب می‌تواند رفتار خوب انسانی را در کارکنان شکل ببخشد. از سوی دیگر با تمرکز بیش از حد روی بهره‌وری، نباید به معنای کار آسیب زد؛ زیرا ذات انسان‌ها آسیب می‌بیند و در نهایت منجر به نارضایتی و کاهش کارایی کارکنان در بلندمدت خواهد شد.

پس؛ یک فرد فرصت‌آفرین باید بداند و آگاه باشد به واسطه‌ی ایده‌ای که خلق می‌کند، رفتاری در خود و دیگران می‌آفریند که نسبت به آن مسئول است.

یکی از مدیران شرکت تویوتا به زیبایی در این‌باره عنوان می‌کند که: «ما مسئول زمان، وقت و عمر کارکنانمان هستیم». پس بنا بر مسئولیت‌پذیری باید به بهترین وجه ممکن کار را طراحی کند و در همین رابطه، آزادی عمل مناسبی به کارکنان اعطا نماید تا آنها توانایی انتخاب شیوه‌ی انجام کار را داشته باشند. و اصطلاحاً کار خود را شخصی‌سازی کنند. بدین ترتیب؛ کارکنان، روح کار خود را پیدا می‌کنند، از انجام کار لذت می‌برند و این رضایت و تعهد، سبب افزایش کارآیی و سود سازمان می‌شود.

بهترین زمان فرصت‌آفرینی، امروز است.

باید چرخه‌ی معیوب فرصت‌طلبی را - که جامعه‌مان را به شدت گرفتار کرده - متوقف کنیم.

اهداف صرفاً و صرفاً مادی را - که منجر به تولید رفتار دلالی در افراد می‌شود - تغییر دهیم.

باید ذات انسان‌ها را بر اساس ارزش‌های اخلاقی در کسب‌و‌کار طراحی کنیم تا در آینده‌ی کار، رفتارهای سخیف قانون‌گریزی، دلالی، کلاهبرداری و... با رفتارهای والا و ارزشمند، جایگزین شود.

در اینجا، اساسی‌ترین پرسش مطرح می‌شود؛

از کجا آغاز کنیم؟

در فصل بعد خواهیم دید که «نقطه‌ی شروع فرصت‌آفرینی» کجاست...

<< قسمت قبلی

قسمت بعدی >>

// پایان قسمت پنجم و فصل اول از چهار فصل فرصت‌آفرینی

این نگارش قسمتی از ‌یک مجموعه‌ست که روزی بنا بود تبدیل به کتاب شود. حیفم آمد تلاش بی وقفه‌ای که سرکار خانم نرگس جوکار به عنوان هم‌نویسنده‌ و جناب آقای نوید خواسته به عنوان ویراستار این نگارش از دی‌ماه ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۵ صورت دادند توسط مخاطبان دیده نشود. از طرف دیگر تلاش شایان انتشارات فرزام برای برگزاری جلسات و فراهم آوردن امکانات می‌بایست جایی قدردانی می‌شد.

در این مجموعه، چهار ایده از دو سخنران TED مورد بررسی، خلاصه‌نگاری و واگویی نگارنده قرار گرفته‌اند. مابه ازای هر ایده، یک کتاب مفصل وجود دارد. این چهار کتاب عبارتند از «چرا ما کار می‌کنیم؟» و «تناقض انتخاب» از بری شوارتز، و «اول با چرا شروع کن!» و «رهبران آخر غذا می‌خورند» از سایمون سینک. ‌علت انتخاب این چهار کتاب توسط اینجانب، اولا لازم دیدن درک این مفاهیم توسط نخبگان جامعه است و ثانیا ارادت و امیدی‌ست که در اثر برگزاری کنفرانس TEDxTehran و تعامل با این گروه در نویسنده ایجاد شده است.