یک مشاور مدیریت و استراتژیست کسبوکار؛ بیشتر اوقات فرصتآفرین، عملگرا، نخبهگرا، ناراضی، اما امیدوار به آینده؛
۱۸- چهار فصل فرصتآفرینی: رهبران در آخر غذا مى خورند...
وبسایت رضا غیابی ــــ اینستاگرام ــــ لینکدین ــــ توییتر
در هر سازمان، رهبران، اولين كسانی هستند كه به سوى شناخت ناشناختهها قدم برمىدارند. آنان بىمحابا به استقبال خطر مىروند و از علایق و خواستههاى خود چشمپوشی مىكنند تا علاوه بر حفاظت از كاركنان، آنها را به سوى آيندهاى روشن رهنمون شوند.
رهبران؛ آنچه را كه دارند قربانى مىكنند تا سازمان و كاركنان را حفظ كنند و هرگز كاركنان را قربانى خود نمىكنند. و اين؛ تجلى معناى رهبرى است.
رهبر يك تيم، همچون رهبر سازمان، اطمينان و امنيت را در تيم به وجود مىآورد.
در یک تیم موفق، چندین رهبر حضور دارند كه همگى اعضاى تيم هستند و از يكديگر پيروى مىكنند.
به عبارت بهتر؛ رهبر خوب، رهبرى است كه بتواند پيروان را تبديل به رهبر كند.
بنا بر همين احساس اطمينان و در جستجوى امنيت؛ كاركنان به دنبال رهبران سازمان حركت مىكنند، خستگىناپذير كار مىكنند تا چشمانداز رهبر را در زندگى خود بسازند و با افتخار، خود را از پيروان مىدانند.
حال آنكه در بيشتر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى، برنامههاى آموزشى در راستاى تربيت مديران كارآمد و مؤثر است و متأسفانه به توسعهی مهارتهاى رهبرى در مديران توجه كمترى مىشود. در نتيجه؛ دستاوردهاى كوتاهمدت، نشانهی موفقيت است و رشد بلندمدت سازمانها و ماندگارى آنها بهطور مستقيم به ميزان مزايا و دستمزد پرداختي بستگى دارد.
ما در اين فصل؛ در راستاى تغيير اين پارادايم و به دنبال تربيت نسل جديدى از مردان و زنان هستيم كه باور دارند موفقيت و شكست يك سازمان، تنها به رهبر سازمان بستگى دارد.
در فصل اول ديديم كه براى موفقيت يك سازمان، لازم است هدف غايى سازمان كه برآمده از چرايى سازمان است، توسط رهبران تبيين شود.
در اين فصل، به مرحلهی بعدى در فهم چرايى سازمان مىرويم. جايي كه درمىيابيم چرا برخی از سازمانها موفقتر از سايرين عمل مىكنند.
دستيابى به اين درك به واسطهی بررسىهاى دقيق در المانهاى چالش رهبرى محقق مىشود.
به عبارت بهتر؛ تنها دانستن چرايى سازمان كافى نيست و شناخت مردم و درك ارزش واقعى حضور آنان نیز ضرورى است.
بنابراين؛ براى يك رهبر خوب، تنها شايستگى و صلاحيت حرفهاى كفايت نمىكند. رهبر سازمان بايد از كساني كه به او اعتماد كردهاند و خود را تحت حمايت او مىدانند، مراقبت كند.
رهبرى كه مراقب كاركنان و مشتريان خود باشد، هرگز شكست نمىخورد زيرا احساس امنيت و تعلق و به دنبال آن احساس رضايت را در آنان به وجود آورده است.
مطلب را با طرح يك پرسش ادامه ميدهيم؛
«چه وقت ما احساس رضايت مىكنيم؟»
المانهاى رفتار انسانى، برگرفته از احساسهايى چون؛ اطمينان، امنيت، افتخار، تعلق، خشنودى، ترس و نگرانى و ... است كه همگى از مواد شيميايى توليد شده در بدن ما نشأت مىگيرند و ريشه در رفع نيازها و حفظ بقاء در تاريخ زندگى بشر دارند.
احساسات مثبت انسان، حاصل فعاليت چهار مادهی شيميايى در بدن اوست. مانند: احساس نشاط بعد از يك ورزش خوب، حس لذتبخش انجام كار، حس شيرين كمك به همنوع، احساس گرم اعتماد و تعلق، حس دلنشين دوست داشتن و دوست داشته شدن و ...
از آنجا كه بدن انسان در راستاى حفظ بقاء طراحى شده است، به طرز شگفتآورى منفعت و ضرر را تشخيص مىدهد، ضرر را دفع و منفعت را جذب مىكند.
بدن انسان با بهرهگيرى از مكانيسمهاى تشويقى، او را به سوى بقاء هدايت مىكند.
به عبارت بهتر؛ مكانيسمهاى لذتبخش به انسان كمك مىكنند تا آنچه براى بقاء نياز دارد را در اختيار بگيرد.
بنا بر همين پاداشها؛ گونهی انسانى رفتارهايى را مىسازد كه سبب بقاء در اينگونه، هم بهصورت فردى و هم بهصورت گروهى مىشود. انسانها بزرگترين گونهاى هستند كه رمز بقاء را بهتر از ساير گونهها فهميدهاند و راز ازدياد جمعيت، همين است.
بدين ترتيب؛ گونهی انسانى، علاوه بر حفظ بقاء و افزايش جمعيت، جهانى سرشار از پيشرفتهاى فنآورى، پزشكى، صنعتي و ... را براى خود تدارك ديده است. اين دستاوردها، همگى نتيجهی برقرارى تعادل در مواد شيميايى «اندورفين» و «دوپامين» از يك سو و «سروتونين» و «اكسىتوسين» از سوى ديگر است.
اندورفين و دوپامين مواد شيميايى هستند كه بدن انسان بهطور مستقل از ديگران توليد مىكند، در حالي كه سروتونين و اكسىتوسين به واسطهی حضور در كنار ساير انسانها در بدن انسان ترشح مىشود.
اندورفين
اندورفين؛ مسكّن طبيعى بدن است و براى تسكين درد ترشح مىشود. براى مثال؛ در هنگام ورزش با توليد اين ماده در بدن، ورزشكاران درد را حس نمىكنند و با استقامت، فعاليت خود را ادامه مىدهند.
اندورفين توليد مىشود تا انسان بتواند براى ساعتهاى متمادى و بهطور خستگىناپذير تلاش كند.
به همين دليل، انسانهاى نخستين، ساعتها به تعقيب شكار مىپرداختند و فارغ از احساس خستگى، تا حصول نتيجه به تلاش خود ادامه مىدادند.
دوپامين
دوپامين؛ حس خوب موفقيت در انجام كار و دستيابى به نتيجهی نهايى مورد انتظار را به انسان هديه مىدهد.
توليد دوپامين در بدن انسان به او كمك مىكند تا بر روى اهداف خود متمركز شود و انگيزهی لازم براى دستيابى به اهداف را در او به وجود مىآورد.
براى مثال؛ زماني كه شما گرسنه مىشويد، به سوپرماركت مىرويد و مايحتاج غذايى خود را تهیه مىكنيد.
حال آنكه در بيشتر موارد، قبل از احساس گرسنگى به سوپرماركت مىرويد، اجناس مورد نياز خود را كه از قبل پيشبينى كردهايد، مىخريد و در زمانى ديگر و بنا به حس گرسنگى از آن استفاده مىكنيد. مولد اين رفتار در شما، دوپامين است.
دوپامين، عامل پيشران در بدن انسان است كه سبب حركت، تكامل، پيشرفت و پيشروى او مىشود. اما توجه به اين نكته، حياتىست که؛ «دوپامين به شدت اعتيادآور است».
اين مادهی شيميايى به واسطهی مصرف الكل و مواد مخدر، شركت در قمار و يا زيادهروى در بازیهاى كامپيوتري، اينترنت، موبايل و ... در بدن توليد مىشود و اعتياد را پديد مىآورد.
بهعنوان مثال؛ حضور مداوم افراد در شبكههاى اجتماعى بنا بر توليد ميزان زياد دوپامين در بدن آنهاست كه اين حضور را به اولويت اول فعاليتهاي روزانه در اين افراد تبديل نموده است.
بنابراين دوپامين همچون يك شمشير دو لبه، از يك سو به تمركز بر اهداف و دستيابى به آنها كمك مىكند و از سوى ديگر اعتيادآور است و توجه خاصى را مىطلبد.
تا اينجا دو هورمون مؤثر به نامهای اندورفين و دوپامين را مورد بررسى قرار دادیم كه بهصورت مستقل از حضور ديگران در بدن ما توليد مىشوند.
حال به بررسى و شناخت هورمونهاى سروتونين و اكسىتوسين مىپردازيم كه بنا بر حضور ديگران و در صورت وجود روابط انسانى ساخته مىشود.
سروتونين
سروتونين طى يك رابطهی دوطرفه و در هر دو سوى رابطه، توليد مىشود و رأفت را براى افراد به ارمغان مىآورد.
سروتونين؛ حس افتخار است و براى ايجاد باند عاطفى بين والدين و فرزندان توليد میشود.
سروتونين، هورمون رهبرى است؛ يك رهبر به پيروان خود افتخار مىكند و آنان را همچون فرزندان خود دوست دارد. بنابراين؛ رهبر سازمان با برقرارى رابطهی والد و فرزندى، ميزان بالايى از هورمون سروتونين را در سازمان تزريق مىكند. هورموني كه منجر به بروز رفتاري سرشار از همكارى و رضايتمندى در كاركنان مىشود.
اكسىتوسين
اكسىتوسين؛ كه به هورمون عشق شهرت دارد، به واسطهی حضور در كنار هم توليد مىشود و احساس دوست داشتن، تعلق و اعتماد را با توليد در بدن انسان موجب مىشود.
اين مادهی شيميايى، ضد اعتياد است و سلامتى و بقاء را به انسان هديه مىدهد.
اكسىتوسين در يك گروه تسرى مىيابد. به اين ترتيب با ساخت اين هورمون در دو سوي يك رابطهی عاطفى، ساير افرادى كه در كنار آنها حضور دارند نيز مقاديرى از اين هورمون را در بدن خود توليد مىكنند. اين امر در داخل سازمانها نيز صدق مىكند و بدين وسيله، رهبر ميتواند اعتماد را در سراسر سازمان گسترش بخشد.
بنابراين، رهبر سازمان بايد تعادل را بين اين مواد شيميايى برقرار كند تا بتواند رهبرى كند.
<< قسمت قبلی
قسمت بعدی >>
// پایان قسمت هجدهم
این نگارش قسمتی از یک مجموعهست که روزی بنا بود تبدیل به کتاب شود. حیفم آمد تلاش بی وقفهای که سرکار خانم نرگس جوکار به عنوان همنویسنده و جناب آقای نوید خواسته به عنوان ویراستار این نگارش از دیماه ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۵ صورت دادند توسط مخاطبان دیده نشود. از طرف دیگر تلاش شایان انتشارات فرزام برای برگزاری جلسات و فراهم آوردن امکانات میبایست جایی قدردانی میشد.
در این مجموعه، چهار ایده از دو سخنران TED مورد بررسی، خلاصهنگاری و واگویی نگارنده قرار گرفتهاند. مابه ازای هر ایده، یک کتاب مفصل وجود دارد. این چهار کتاب عبارتند از «چرا ما کار میکنیم؟» و «تناقض انتخاب» از بری شوارتز، و «اول با چرا شروع کن!» و «رهبران آخر غذا میخورند» از سایمون سینک. علت انتخاب این چهار کتاب توسط اینجانب، اولا لازم دیدن درک این مفاهیم توسط نخبگان جامعه است و ثانیا ارادت و امیدیست که در اثر برگزاری کنفرانس TEDxTehran و تعامل با این گروه در نویسنده ایجاد شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۳- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۵- چهار فصل فرصتآفرینی: پارادوکس انتخاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۰- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...