یک مشاور مدیریت و استراتژیست کسبوکار؛ بیشتر اوقات فرصتآفرین، عملگرا، نخبهگرا، ناراضی، اما امیدوار به آینده؛
۱۹- چهار فصل فرصتآفرینی: رهبران در آخر غذا مى خورند...
وبسایت رضا غیابی ــــ اینستاگرام ــــ لینکدین ــــ توییتر
رهبرى، يك مسئوليت است.
انسانها رهبر مىسازند تا از آنها دفاع كند و رهبر، مسئول مراقبت از كاركنان و سازمان است.
مسئوليتپذيرى در زمان انسانهاى نخستين نيز از جايگاه ويژهاى برخوردار بوده است. در يك قبيلهی غارنشين، قويترين فرد كه مسئوليت برقرارى امنيت و محافظت از سایرين را بر عهده ميگرفت، بهعنوان رهبر قبيله انتخاب مىشد و از جايگاه ويژهاى برخوردار بود. زيرا جان خود را براى نجات قبيله در معرض خطر قرار مىداد.
اينجاست كه رهبر سازمان در مواجهه با خطر، بايد تمام منافع خود را براى حفظ و بقاء پيروان در طبق اخلاص نهد.
مادهی شيميايى موسوم به كورتيزول، مسئول حفظ بقاء در انسان در برابر تهديدها و خطرات است. براى روشن شدن عملكرد اين هورمون، گروهى از آهوان را در نظر بگيريد؛ يكي از آنها حضور يك حيوان درنده را در نزديكى گله حس مىكند. در اين لحظه، هورمون كورتيزول كار خود را شروع مىكند و او را وادار به فرار ميكند. از آنجا كه اين هورمون همچون اكسىتوسين، مسرى است، سايرين هم خطر را ميفهمند و به دنبال او فرار مىكنند.
بنابراين كورتيزول براي بقاء افراد و حفظ جان آنها در هنگام خطر توليد مىشود. اين هورمون با متوقف كردن فعاليتهاى غير ضرورى بدن، مانند؛ رشد، بازسازى، خلاقيت و ...، انرژى لازم براى دفع خطر را در اختيار بدن ما قرار مىدهد. ميزان بالاي اين هورمون، خطرناك و كُشنده است و متأسفانه در جوامع پُر استرس، لطمات جبرانناپذيرى را به بار مىآورد.
بدين ترتيب، رهبر سازمان بايد يك دايرهی امن و خالى از كورتيزول فراهم آورد تا بستر مناسبى براى خلق ايدههاى خلاقانه و نوآورانه در سازمان به وجود بیاید. زيرا محيطهاى پُر استرس، نه تنها سلامتى كاركنان را به مخاطره مىاندازند، بلكه خلاقيت را در آنان نابود مىكند.
بهعنوان مثال؛ سازمانى را مجسم كنيد كه پيشنهادات خلاقانهی كاركنان، واكنشهاي نامناسب و غيردوستانهی همكاران و همچنين خشم مديران را در بر دارد. كاركنان اين سازمان در معرض تهديد به اخراج قرار دارند و هر پيشنهادي ميتواند زمينهساز يك تهديد باشد. در اين سازمان، كورتيزول زيادى توليد مىشود و در سراسر بدنهی سازمان تسرى مييابد. اين محيط، كاملاً ناامن و پُر از استرس است، امنيت شغلی وجود ندارد و به اين ترتيب، خلاقيت نیز در اين سازمان ديده نمىشود.
مهمترين وظيفهی رهبر، ساخت يك محيط امن است كه فارغ از كورتيزول و سرشار از اكسيتوسين و سروتونين باشد؛ به نحوى كه افراد يكديگر را ببينند، در كنار هم باشند و فضاى اعتماد در بين آنها جاري باشد. به موفقيتهاى يكديگر افتخار كنند و خود را در اين دستاوردها شريك بدانند.
خلق محيط امن در دوام و بقاى سازمان، امری حياتى است.
همچون زمانهاي قديم كه خطراتى همچون؛ گرسنگى و قحطى، سيل و زلزله و حملهی حيوانات درنده، انسانهاى نخستين را تهديد مىكرد و وظيفهی رهبر، ايجاد امنيت در قبيله و محافظت از پيروان بود؛ امروزه نيز كسبوكارها در معرض تهديدهاي گستردهاى قرار دارند. بنابراين رهبر سازمان بايد درون فضاى كسبوكار، يك حلقهی كاملاً امن ايجاد كند تا كاركنانِ قرار داده شده در اين حلقه؛ بتوانند در بهترين حالت خود، كار كنند. و اين، انتخاب رهبر سازمان است كه چه كسانى در اين حلقه قرار بگيرند. هرقدر که اين حلقه، بزرگتر باشد و افراد بيشترى را دربرگيرد، فعاليتهاى نوآورانه و خلاقيت در سازمان رواج بيشترى خواهد داشت.
بالاترين ميزان خلاقيت، چنانكه قبلاً هم گفتيم؛ به واسطهی تعادل بين اندورفين، دوپامين، سروتونين و اكسىتوسين و در شرايطي كه سطح كورتيزول بسيار پايين است، اتفاق مىافتد.
در چنين محيطى كه قطعاً باید محيط امنى باشد، عالىترين سطح رضايتمندى وجود دارد و كاركنان، مشتاقانه براى اهداف بزرگتر و تحقق چرايى سازمان تلاش ميكنند.
براي تحقق اين امر، رهبر بايد از افراد داخل حلقهی امن بهطوري محافظت نمايد و با توجه به اين نكته كه تعداد نفرات در يك حلقهی امن، حداكثر 150 نفر است، مخصوصاً در سازمانهاى بزرگ، هر كدام از اين افراد مانند يك رهبر، بايد حلقهی امن خود را به وجود آورند و بدين ترتيب تمامی كاركنان سازمان و در بهترين حالت، مشتريان نيز از امنيت موجود در حلقهی امن برخوردار شوند.
در اين حالت، رهبر سازمان به رهبر بازار بدل خواهد شد.
بنابراين؛ هر كدام از مواد شيميایي براى بقای انسان - چه بهعنوان فرد و چه بهعنوان گروه – ضرورياند و بر پايهی نيازهاى ما و يا محيطي كه در آن كار مىكنيم، نقشي را ايفا ميكنند.
قدرت ما براى سختكوشى، مرهون اندورفين است.
توانايي هدفگذارى، تمركز و دستيابى به اهداف، نتيجهی قدرت تشويقي دوپامين است؛ كه حس خوب پيشبرد كار را در ما ايجاد مىكند و سبب مىشود تا ما كار كنيم.
سروتونين، پديدآورندهی احساس افتخار در ماست؛ زماني كه ما از ديگران مراقبت مىكنيم و ياريگر آنان هستيم و يا هنگامي كه به كساني كه مراقب ما هستند افتخار مىكنيم.
سروتونين كمك مىكند تا يك رهبر همچون يك والد، با اطمينان از پيروان خود حمايت كند و پيروان نيز به مانند فرزند، مطمئن باشند كه رهبر، كار خود را به درستي انجام مىدهد.
قدرت اعجابانگیز اكسىتوسين در ايجاد عشق و اعتماد است. اين مادهی شيميایي مفيد، با ساخت يك رابطهی قوى ما را در تصميمگيريهاي سرشار از اعتماد كه به واسطهی حضور عزيزانمان در كنار ما ساخته مىشود، یارى مىدهد. اكسيتوسين، حافظ سلامتىست. فكر و ذهن را فعال ميكند و بهطور طبيعى ما را در حل مشكلات، توانمند مىسازد. بدون اكسيتوسين، ما تنها به پيشرفتهاى كوتاهمدت نائل مىشويم، حال آنكه حركتهاى عظيم، نيازمند توانايى حل مشكل توسط مردمى است كه به يكديگر اعتماد دارند.
بنابراين؛ لازم است براي دستيابى به موفقيت و ماندگارى كسبوكار، محيطي را فراهم آوريم كه در آن، افراد به درجهی بالايي از امنيت، تعلق، اعتماد، افتخار و رضايت دست پیدا کنند. چنين محيطى، لبريز از خلاقيت، رفع مشكلات، تصميمات درست و كليدى و همكارى است.
در اينجا، تعادل كامل برقرار است. بدين ترتيب؛ گروههاي با انگيزهای در سازمان خواهيم داشت كه سرشار از تواناييهاي فوقالعاده، همچون؛ شجاعت، الهامبخشى، آيندهنگرى، نوآوري و همدلى هستند.
با توجه به اينكه پديدآورندهی چنين محيطى، رهبر سازمان است؛ در ادامه، درسهايي را خواهيم آموخت كه رهبران را در خلق محيطى امن و خلاق ياري مىبخشد.
<< قسمت قبلی
قسمت بعدی >>
// پایان قسمت نوزدهم
این نگارش قسمتی از یک مجموعهست که روزی بنا بود تبدیل به کتاب شود. حیفم آمد تلاش بی وقفهای که سرکار خانم نرگس جوکار به عنوان همنویسنده و جناب آقای نوید خواسته به عنوان ویراستار این نگارش از دیماه ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۵ صورت دادند توسط مخاطبان دیده نشود. از طرف دیگر تلاش شایان انتشارات فرزام برای برگزاری جلسات و فراهم آوردن امکانات میبایست جایی قدردانی میشد.
در این مجموعه، چهار ایده از دو سخنران TED مورد بررسی، خلاصهنگاری و واگویی نگارنده قرار گرفتهاند. مابه ازای هر ایده، یک کتاب مفصل وجود دارد. این چهار کتاب عبارتند از «چرا ما کار میکنیم؟» و «تناقض انتخاب» از بری شوارتز، و «اول با چرا شروع کن!» و «رهبران آخر غذا میخورند» از سایمون سینک. علت انتخاب این چهار کتاب توسط اینجانب، اولا لازم دیدن درک این مفاهیم توسط نخبگان جامعه است و ثانیا ارادت و امیدیست که در اثر برگزاری کنفرانس TEDxTehran و تعامل با این گروه در نویسنده ایجاد شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۸- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۰- چهار فصل فرصتآفرینی: با «چرا» شروع کنید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۶- چهار فصل فرصتآفرینی: پارادوکس انتخاب