توییت nadja در مورد نیما رسول زاده و یک ایده در باب مبارزه با آزار جنسی

توییتی که انگیزه‌ی اصلی این نوشته را فراهم کرد.
توییتی که انگیزه‌ی اصلی این نوشته را فراهم کرد.


صبح پنجشنبه این توییت اولین چیزی بود که دیدم و مطالعه‌ی نظرات و گفته‌های دیگران از موارد مشابه، باعث شد تا در مورد آزار جنسی در سازمان‌های استارتاپی بیشتر فکر کنم. اما مطالعه‌ی نظرات مردم مرا بیشتر به فکر فرو برد که اساساً ما چاره کردن بلد نیستیم!

می‌شود در مورد آزار جنسی صدها کتاب نوشت، حرف از تحریم که معمولاً‌ هم بی‌فایده می‌ماند زد، میز گرد و میز مستطیل گذاشت، کنفرانس خبری تنظیم کرد و بیانیه داد و حتی از این آب گل آلود، ماهی گرفت. اما باور بفرمایید وقت و انگیزه‌ای برای هیچکدام نزد من نیست و خلاصه بودن این مطلب هم به همین دلیل است.

واقعیت این است که اجتماع استارتاپی ایران در حال شکل‌گیری‌ست و اگر همین امروز در مورد فرهنگ آزار جنسی در سازمان‌های استارتاپی اقداماتی صورت نگیرد و این فرهنگ ساخته نشود، این گروه هم مثل اکثر شرکت‌های دیگر کشور بی‌فرهنگ و بدفرهنگ بار خواهند آمد. نمی‌شود ادعای مدرنیته و راهبر بودن بازار را داشت، اما در لایه‌ی فرهنگ عقب مانده بود!

مواد اولیه‌ی ایجاد تغییر، نارضایتی، چشم‌انداز و اقدامات عملی‌ست و جا داشت که در مقاله‌ای بلند به همه‌ی این موضوعات و با دقت پرداخته شود، اما از طرفی این نوشته برای مخاطب آگاهی تنظیم شده که به اندازه‌ی کافی از مشاهده آزار جنسی ناراضی‌ست و چشم اندازی هم دارد که اگر چنین رفتارهایی نباشد چه محیط امن و خوبی در زندگی تجربه می‌کند. از طرفی در این موارد باید به قول خارجی‌ها اجایل و به قول خودمان انقلابی عمل کرد.

اقدامات مهمی که باید در زمینه مقابله با آزار جنسی در سازمان‌های استارتاپی صورت بگیرد، جریان‌سازی و نهادسازی‌ست. به همین دلیل می‌شود به ایده‌ی زیر فکر کرد که یکی از صدها ایده‌ای‌ست که می‌تواند به درد بخورد:

تشکیل کارگروه مبارزه با آزارهای جنسی در استارتاپ‌ها (به خواندن ادامه دهید، قول می‌دهم یکی دیگر از همین کارگروه‌های بیخودی نباشد!)

این کارگروه می‌تواند متشکل از مدیران عامل و مدیران منابع انسانی استارتاپ‌های دانه درشت در محلی بی‌طرف باشد. همچنین همانطور که این استارتاپ‌ها در مورد مسائل اقتصادی و گیر و گور‌های کسب و کاری از رهبری گرفته تا سپاه و قوه قضائیه هماهنگی انجام می‌دهند، در این مورد هم از روابط خود استفاده کنند تا نمایندگانی از قوه قضائیه، پلیس امنیت اخلاقی و ... حضور داشته باشند.

این کارگروه می‌تواند وب‌سایت رسمی برای ثبت شکایات داشته باشد و دبیرخانه‌ای دائمی. از نظر دجقوقی این کارگروه می‌تواند یک سازمان مردم نهاد باشد و هزینه‌های اجرایی آن را می‌تواند از محل‌های زیر تأمین کرد:

  • ۱٪ از درآمد هر شرکت استارتاپی (چون درآمد سازمان معمولاً با سایز آن و همچنین بیشتر شدن چنین مواردی نسبت دارد)،
  • ۳۰٪‌ از بودجه‌ی مسئولیت اجتماعی سازمان‌های عضو
  • ۱۰٪ از بودجه‌ی منابع انسانی عضو
  • اسپانسرشیپ (با در نظر گرفتن رعایت آیین نامه‌ای که جلوی خرید رأی کارگروه گرفته شود)
  • و...

هر شرکتی که در این کارگروه عضو نشد، باید از طرف مصرف‌کننده‌ها مورد فشار قرار بگیرد (تحریم و تکریم اینجا کاربرد دارد) و هر شرکت عضو این نهاد بود، باید به این عضویت ببالد و در مورد آن اطلاع رسانی کند.

خروجی نظرات کارگروه می‌تواند از مکانیزم‌های زیر استفاده کند:

  • طرح دعوای قضایی علیه افرادی که آزار دهنده هستند و پیگیری حقوقی آن از طریق وکلای کارگروه
  • قراردادن افراد آزاردهنده در لیست سیاه کاریابی. در این زمینه می‌توان با کارگروه هدهانترها و کمیسیون شرکت‌های کاریابی مشارکت کرد. به نحوی که شخص تا وقتی پرونده‌ی باز دارد، تنواند از طریق وب‌»ایت‌هایی مثل ایران تلنت و ... کارجویی کند.
  • حمایت از قربانی‌ها از طریق روانشناسان و درمانگران آگاه که برای کارگروه کار می‌کنند،
  • و...

همچنین خود کارگروه می‌تواند از طرق زیر اقدامات پیشگیرانه‌ای در زمینه‌ي شیوع آزارهای جنسی انجام دهد:

  • ارتباط با رسانه‌های عمومی و تخصصی
  • پیشبرد کمپین‌های مردمی
  • استانداردسازی پروتکل‌های کاری
  • بازرسی سازمان‌های عضو و شاید صدور گواهی سلامت روانی محیط کار


در آخر...

برای کوتاه کردن صحبت عرض کنم که آنچه در این نوشته‌ی به هم ریخته و بی‌قاعده و پر اشتباه آمد، افکار من بود که همینطور که فکر می‌کرد می‌نوشتم، اگر کسانی که خود را برای این حرکت آماده می‌بینند بیشتر به کمک این ایده بیایند، من حاضرم در شروع کار و برای شکل‌دهی اولیه، هر آنچه در توان هست را در اختیار جمع بگذارم. کافی‌ست کسی حاضر باشد تولیت کار را به صورت موقت به دست بگیرد. در این مورد مي‌توانید من را در توییتر با اکانت @oppmakr پیدا کنید و با منشن کردن، گفتگو کنیم.