چگونه قرارداد بنویسیم؟


وقتی حرف از نوشتن قرارداد میشه اگر داخلی باشه که اسامی مثل بیع ُ- اجاره یا بخوایم خفنش کنیم میگیم مشارکت مدنی و.... قراردادهای خارجی که خب خیلی دستمون بازه که شروع کنیم از الفاظ انگلیسی استفاده بشه تا کلاس کاری ما بره بالاتر مثل EPC- EPCF - joint venture و چندین نوع قرارداد دیگه. میتونید از اینکوترمز ها هم استفاده کنید مثلا بگید CIF یا FOB تا در انتها کمر خواننده شکسته بشه و در اصطلاح ضربه فنی بشه که شما چقدر خوب قرارداد مینویسید و ته قرارداد نویس ایرانید.

هدف از این مطلب معرفی این نوع قراردادها نیست چراکه با یک سرچ ساده هزارها صفحه و مطلب راجب این نوع قراردادها پیدا میکنیم. خیلی ساده میخواهیم بدانیم چگونه باید قرارداد بنویسیم.

قرارداد خرید نان سنگک و خرید هواپیما باهم فرقی ندارد

ممکن است جمله کلیشه ای به نظر برسه اما واقعیت چیزی جز این نیست. اگر تمامی این انواع قراردادها را درست بخوانیم انواع آن را در زندگی روزمره خود میبینیم فقط حجم معاملات متفاوت است. خرید نان سنگک چیزی بیش از بیعه؟ حالا میخواهیم هواپیما بخریم چیزی جز بیعه؟ استفاده از اینکوترمز ها هم همینطوره یعنی ما میخوایم خریدار بیاد بخره و ببره ما حوصله بیمه و این چیزا نداریم بهش میگن ٍEXW حالا برعکس خریدار این کالا رو بیار دم در تحویل بده میشه DDP . یکی تیر آهن میخره کجا تحویلش میگیره؟ دم ساختمون یا دم کارخونه؟ اما کسی از اینکوترمز استفاده نمیکنه چون همه چیز روتینه حالا دلیل صحبت از این مساله چی بود اولین نکته برای نوشتن قرارداد اینه که......

شیپور رو از دم گشادش نزنید

یک نکته خیلی ساده وجود داره که خیلیها فراموش کردند. اینکه به عنوان یک وکیل حقوقی قرارداد نیست که شکل کار رو مشخص میکنه این شکل کاره که قرارداد رو مشخص میکنه. بزارید ساده تر بگم کف بازار چه اتفاقی داره رخ میده؟ یک کسی میره میگه من یه خونه میخوام برام بسازی. اول از همه سوال اینه که نوع قرارداد چجور باشه؟ آیا مشارکت مدنیه یا پیمانکاری؟ معلومه که نه. اول از همه سوال اینه که چند؟ چجور میسازی؟ چند درصد من چند درصد تو. به عنوان یک قراردادنویس شما تعیین کننده نوع معامله نیستید درواقع شرح کار و هزینه و... سازنده یک قرارداد هستند و شما باید این توافق رو بصورت حقوقی نگارش کنید. ساده است نه ؟ پس یادمون نره ما کجای بازی ایستادیم حالا میریم سراغ نکته بعد

بدبین باشید

یک قرارداد خوب قراردادیه که بدبینانه نوشته بشه. به این معنا که باید حدس بزنید کجاها ممکنه به اختلاف ختم بشه و راه حل رو در قرارداد ببینید وگرنه در دادگاه که همیشه بازه. اینکه همیشه فکر کنید ممکنه یک نفر بخواد سر اون یکی رو کلاه بزاره یا در کوچکترین جا ممکنه اختلاف رخ بده. توی عروسی همیشه دعوا سر چیه ؟ شام و میوه مونده مال کیه. قرارداد اگر سیر کردن ۱۰۰ تا مهمون باشه و اگر قرارداد ۵۰ کیلو میوه و ۱۰۰ غذا باشه زمین تا آسمون همه چیز فرق داره. همین رو بسط بدید به قرارداد ساخت یک پالایشگاه که آخرش آهن اضافه مونده یا توی دکل حفاری ضایعات اضافه میمونه و....

برای این بدبینی ضمانت اجرا قرار بدهید

خب ما فهمیدیم کجا ممکنه اختلاف پیش بیاد و یک راه حل هم پیشنهاد دادیم. ضمانت اجرای این راه حل چیه؟ قراره قرارداد رو فسخ کنیم؟ قراره جریمه بدیم؟ چقدر؟ اصلا این اختلاف رو به داوری میبریم یا دادگاه؟ راه حل های شما هرچقدر هوشمندانه باشند اما بدون ضمانت اجرا مثل شیر بی دندون میمونه

فکر کنید قانون وجود نداره

راه حل های قانونی معمولاً بصورت کلی بیان شده است. گاهی حکم قانونی متفاوت از خواسته شماست. ممکنه جریمه دیرکرد که کارشناس برای شما تعیین کنه به نظرتون عادلانه نباشه و.... پس سر تک تک موضوعات و مبالغ توافق از طرفین بخواید که توافق کنند و اون رو در قرارداد ذکر کنید.

زیاد بنویسید اما گزافه نه

گاهی ما شروع میکنیم به نوشتن و از تعریف بدیهیات شروع میکنیم. آقای .. با شماره ملی و... فرزند ..... که از این به بعد سازنده معرفی میشود و اقای ...... فرزند......

این جملات رو میشه تا یک صفحه ادامه داد در صورتیکه با یک جمله هم میشه تمام مطلب رو بیان کرد. نوشتن قرارداد بلند بالا همیشه دلیل بر دانش نویسنده نیست بلکه گاهی دلیل بر بی سوادی نویسنده است. پس اگرچیزی نیازه بنویسید

حقوقی بنویسید اما سخت نه

حقوقی نوشتن و سخت نوشتن دو مفهوم متفاوت هستند. من چندین کلمه بلدم که اتفاقا انگلیسیه و خیلیم خفن استفاده میشه. اینکه شما بیاید از lum sum استفاده کنید در یک قرارداد دریایی نشانه باسوادی شما نیست اتفاقا نشون میده اصلا معنیشو نفهمیدید. فارغ از ما چند نوع lump sump داریم که در یکی نرخ تعدیل دیده شده و در دیگری دیده نشده. نکته بعد اینه که استفاده از این نوع قرارداد زمانی که در قرارداد اتفاقات ناخواسته زیادی وجود داره امکان پذیر نیست. کلمات ابزار کار شما هستند پس

تا یک کلمه رو کاملاْ نمیشناسید ازش استفاده نکنید

بماند که وزارت نفت برای حفاری دریایی قیمت lump sum درخواست میکنه که پشمهای تمام مهندسین صنایع و حقوق دانان رو فر میده!!!

* نرخ lump sum به زبان ساده یعنی کلا چند. مثل اینکه بری خیار بخری بگی داداش کلا اینا چند.

نتیجه گیری:

هدف از این نوشته آموزش درست فکر کردن در قرارداد نویسی بود. اینکه استفاده از کلمات قلنبه سلمبه وقتی ندونید به چه دردی میخوره بیشتر باعث مشکل میشه تا حل مشکل. کلمات ممکنه ساده باشن یا حدس بزنید که دونستن حدودی معنی کافی نیست. قراردادخرید خیار چنبر و قرارداد خرید ۱ میلیون بشکه نفت اونقدر متفاوت نیست. قسمت سخت درست فکر و نگاه کردن به یک ماجرا است و بعد از اون فقط کافیه کلمات رو درست کنار هم بچینید