نانوا هم جوش شیرین می زند...
حتی بعد مرگ هم...

دوست دارم
بخشی از صدایم را
به دست کبوتران رهگذر بسپرام
شاید بر بام خانهات نشستند
بلکه آوازشان به گوش تو برسد
دوست دارم
بخشی از بغض مانده در گلویم را
به دست قاصدکها بسپارم
شاید در رقص نسیم صبحگاهی
شعر نهفته در گریههایم را
به دست نگاهت برسانند
آه اگر بدانی
رنج دوریات را
دیگر در توان ندارم
شاید روزی
خستگیهایم با آمدنت
از تن رنج کشیدهام
دور شوند
و اگر نیایی
خواهم مُرد
بی آنکه بدانی
من حتی بعد مرگ هم
دوستت خواهم داشت...
۱۵ دی ۱۴۰۳
مطلبی دیگر از این انتشارات
سَبُک
مطلبی دیگر از این انتشارات
گرفته دلم، گریه میخواهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
خونه آقاجون