بعد از کنکور و کلی حرف ناگفته

سلام

احتمالا اول از همه در مورد کنکورم کنجکاوین! گزینه های فرهنگیان و پشت کنکوری شدن پیش روم بود و خب... تا حالا هیچ وقت برای چیزی که علاقه ای بهش ندارم انقدر تلاش نکرده بودم!

به نفعمه که تا خرم از پل نگذشته چیزی نگم اما راستش، برام مهم نیست.

نمیدونم چی میخوام

اگه فرهنگیان قبول بشم از سرزنش ها و شرایط بغرنج و متشنج خونه رها میشم اما ممکنه حسرت بخورم

از طرفی اصلا به خودم اعتماد ندارم که سال بعد بترکونم

جالبه بدونین رد شدن از فرهنگیان خودش یه موضوع جداعه که به همون اندازه وحشتناکه!

روراست باشم، این روزا اعتقاد راسخی هم به دعا کردن ندارم در نتیجه فقط تسلیمم تا هرچی اصطلاحا به خیرمه رخ بده!

سختی اصلیش اونجاست که باید با شکسته شدن اون انتظار ازلی پزشکی کنار بیای که تمام عمر هیچ شغل دیگه ای غیر از این شغل کذایی جلوت مجسم نبوده.

در نهایت از اونجایی که روی مسئولیت پذیری بسیار تاکید دارم شاید از اون معلما بشم که وظیفه شون رو به نحو احسنت انجام میدن اما در باطن تا ابد لذتی از شغلشون نخواهند برد

بگذریم به هرحال هرکس به اندازه کاسش اش میگیره و خودم میدونم این نارضایتیم از اشم در مقابل کاسه ای که داشتم منطقی نیست

چقدر اتفاق افتاد توی این مدت!

هر روز بیشتر از قبل شاهد قتل و ناامنی زنان هستیم ولی مسئولین حتی اینو مشکل نمیدونن که بخوان براش اقدامی کنن!

مشکل اساسی هم از قانونه. من جامعه شناس نیستم اما مطمئنم اگه قانون بیشتر زن محور بود، اسیب کمتری به مردان وارد میشد تا جامعه مردسالار الان که دودش چشم هر خانمی رو کور کرده! البته مردی که میگم اسیب نمی دید منظورم این بچه ننه ها و متجاوزا و قاتلا و خیانتکارا و... نیست ها منظورم ادمیزادهاست!

اینا تا خانومی میاد از حقش دفاع کنه یاد سربازی شون و مهریه و کار تو معدن میفتن درحالی که قبلش مشکلی نداشتن ها! اما طی یه حرکت بچگانه یا بهتره بگم پست فطرتانه به جای اینکه اونا هم تلاش کنن مشکل شون رو از ریشه حل کنن، رقابت کی از همه بدبختره راه میندازن! اینا دغدغه شون حل کردن مشکلاتشون نیست، افزایش ظلم به زنه!

اما کره خوب به حساب نر ایرانی رسید که کمر بسته ابروی ایران رو در سطح بین الملل ببره! کره هم قوانین شخمی داره اما اینبار نشون داد ارزشی که برای یه کارگر جنسی قائله بیشتر از ارزشیه که ایران برای یه زن بیگناه و پاکدامن قائله!

الان از جامعه حتی بیشتر از قبل میترسم.

با اینکه میخوام در آینده توی یه شهر بزرگ زندگی کنم اما فضاش غمگینم میکنه؛ خیلی بی رحمانه و فقرامیزه.

 اون روز شیراز، داشتیم از زیر گذر رد میشدیم یه اقایی تصادف کرده بود وسط جاده، گیج و خونین وایساده بود، نمیدونست کدوم طرفی بره. واکنش ها؟ هیچ کس براش مهم نبود همه به سرعت از کنارش رد میشدن. جامعه ای که رو به فقر میره همینطوره؛ مردم به جای اینکه دلشون به رحم بیاد و فکرکنن همنوعشون به کمک نیاز داره، اول فکر میکنن احتمالا طرف یه شیاده که میخواد از این طریق یه جوری غارتشون کنه! و خب احتمالش هم کم نیست...

چقدر برقا رو میبرن! به حدی رسیده که ما ۷ ساعت بیشتر برق نداریم تازه همونم یه مشت حرومزاده اطرافمون ماینر دارن انقدر نوسان پیدا میکنه که از ترس سوختن وسایل، خاموش میکنیم. از یزید بدتر شدن؛ تو اوج گرما، وسط خواب و امتحان و... اب و برق رومون قطع میکنن!😐

 از اب و برق مجانی برای فقرا رسیدیم به خسارت انچنانی سوختن وسایل برقی برای فقرا! محشرهههه!!! بینظیرههه!!!

من در انتظار اومدن برق تا بتونم بالاخره دو خط کتاب بخونم
من در انتظار اومدن برق تا بتونم بالاخره دو خط کتاب بخونم

البته من که میدونم اخرش مثل تو فیلما مشخص میشه این محیطی که بهش میگن ایران، درواقع محیط ماتریکسی ازمایشی چیزی بوده میخواستن ببینن نمونه های ازمایشی که ما باشیم در مقابل این همه بدبختی ها و خدازدگی های رگباری چه غلطی میکنیم. قراره حتی بیشتر از این دهنمون سرویس کنن تا بیشترین واکنش رو ازمون ثبت کنن. خودتون رو اماده کنین که این تازه اولشه!

ولی جدی ایران هرگز درست نمیشه این یه فکته:)

یه جا خوندم

"زندگی توی خونه والدین تا هجده سالگی رایگانه بعدش مستقیم با سلامت روانت نقد حساب میشه!"

البته از نظر من توی خانواده ایرانی قبل و بعد ۱۸ سالگی نداره کلا مصرف بسته سلامت و روان بالاست!

خواستم بگم که لحظه به لحظه بعد کنکورم داره منو یاد این میندازه.😂

 مامانم حتی تو فیلم و کتابی که میخونم هم دخالت میکنه!  به نظرتون یکم برای اینکه بخواد در این مورد تربیتم کنه دیر نیست؟😃

 از خانوادم خسته شدم! بعدا پشیمون میشم و ناشکر و بی لیاقتم رو نمیدونم ولی در حال حاضر انقدر تحت فشارم که هرلحظه ممکنه تبدیل به قاتلی، دیوونه زنجیره ای چیزی بشم مخصوصا که انواع جنگ های جهانی هم تو خونمون موچ مکزیکی میزنه

بخاطر همین بعد از کنکورم احساس رهایی زیادی نمیکنم مثل بقیه. ازادی اصلی من بعد قبولیه موقعی که برم دانشگاه.

 فسادی راه خواهم انداخت بیا و ببین!!🍺💃😎

حالا انگار میخوام چیکار کنم مثلا!؟ نهایتا کل روز میرم تو گوشی🗿

البته این چند روز کاملا بدون فساد هم نبوده؛ کتاب سندروم دختر خوب رو شروع کردم و در کانون اتشین خانواده سریال انتن رو نگاه کردیم.

طبق معمول اکثرا حتی اکت بهترین بازیگرها مثل بهنام تشکر هم مصنوعی میشد و منطق و پیچش خفنی نداشت اما پیرنگش باحال بود، از معدود سریالای ایرانی بود که من رو از ته دل خندوند و شخصیت اصلی، مورد علاقم واقع شد:)

در مورد پیرزنی به اسم گوهر بود که بعد مرگ شوهرش تصمیم میگیره رویاهای فراموش شدش رو دنبال کنه و وارد دانشگاه پزشکی میشه در این بین پسر ناخلفش دست به هرکاری میزنه تا ننش رو برگردونه خونه

توصیه(اینا رو براساس تجربه شخصی میگم):

  • با یکی هم سطح خودتون ازدواج کنید مرد و زنم نداره. مخصوصا تو جامعه الان ایران، از صفر ساختن خیلی غیرواقعیه خودتون رو گول نزنین چون بعدا که انتظار معمولتون براورده نشد یا نتونستین انتظار معمولی رو براورده کنین به اختلافاتی میخورین که حتی فکرشو هم نمیکنین. به علاوه به این زودی هم نمیفهمین که طرف لیاقت و جنبش رو داشته که باهاش از صفر بسازین و از حقوقتون بگذرین یا نه!

  • معمولا اینایی که میرن خواستگاری دختر معلم از لحاظ شخصیتی جالب نیستن!

  • همیشه یکی کمتر از تعداد اتاق های خونه تون بچه بیارین!

  • بچه سوم نیارین

  • اگه دبیرستانی هستین قبل از سال کنکور درس خوندن رو جدی بگیرین البته نه اینکه انقدر به خودتون فشار بیارین که سال اصلی زده بشین اما در نهایت باید به یه تسلط حداقلی رسیده باشین

  • سال های ابتدایی توی مهارت کسب کردن خیلی مهمه تا میتونین بچه ها رو کلاس بزارین تا با رشته های مختلف اشنا بشن و بفهمن به چی علاقه دارن