معنی شعر بیا تا برآریم دستی ز دل فارسی نهم

بیا تا برآریم دستی ز دل *** که نتوان برآورد فردا ز گل
بیا تا با تمام وجود خداوند را ستایش کنیم زیرا بعد از مرگ فرصت چنین کاری را نداریم.
کریما، به رزق تو پروردهایم *** به انعام و لطف تو خو کردهایم
ای پروردگار بخشنده، با روزیهایی که تو به ما دادهای پرورش یافتهایم و به لطف و بخشش تو عادت کردهایم.
چو ما را به دنیا تو کردی عزیز *** به عقبی همین چشم داریم نیز
تو ما را در دنیا عزیز و گرامی داشتی و در جهان آخرت هم همین چشم را به ما داشته باش و ما را در آخرت هم عزیز بدار.
به لطفم بخوان و مران از درم *** ندارد به جز آستانت سرم
خدایا، من را با لطف و مهربانیات بپذیر و مرا از درگاهت دور نکن، زیرا من غیر از درگاه تو جای دیگری ندارم.
چراغ یقینم فرا راه دار *** ز بد کردنم دست، کوتاه دار
خدایا نور بصیرت و ایمان را در برابرم قرار بده و من را از انجام کارهای ناشایست دور کن.
خدایا به ذلت مران از درم *** که صورت نبندد دری دیگرم
خدایا، من را با خواری و پستی از درگاهت دور نکن زیرا هیچ درگاهی جز درگاه تو برای من قابل تصور نیست.
معنی لغات شعر بیا تا برآریم دستی ز دل:
رزق: روزی
پرورده: پرورش یافته
انعام: نعمتها
خو کردن: عادت کردن
عقبی: آخرت
آستان: درگاه
یقین: اعتقاد و اطمینان
ذلت: خواری
میخوای آموزش همه درسهای فارسی را داشته باشی؟
کتاب فارسی ششم ابتدایی گاج را از دیجی کالا بخر
خرید کتاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر زنگ آفرینش فارسی هفتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر نیایش فارسی هفتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر ای وطن من فارسی هشتم