جای ترکش‌ها تیر می‌کشد

نقدی بر فیلم بامب شل، مریم جعفری‌نژاد 97 مهندسی شیمی

بامب شل، فیلمی انتقادی درمورد رسوایی اخلاقی چند سال پیش مدیر شبکۀ فاکس نیوز است که با محوریت سه زن، به روایت ماجرا می‌پردازد. فیلمی برگرفته از داستانی واقعی که منجر به تشکیل جنبش Me too شد.

راجر ایلز، مدیر شبکۀ وابسته به حزب جمهوری‌خواه فاکس نیوز، توسط مرداک‌ها به کار گرفته شده تا با تجربه‌ها و ایده‌هایش در مدیریت رسانه و جذب مخاطب، همچنان جایگاه مرداک‌ها را به عنوان سرمایه‌دارهای آمریکا و بلکه جهان تثبیت کند. راجر، مدیر موفقی است، سود خالص هنگفتی نصیب مرداک‌ها کرده و فاکس نیوز، پربیننده‌ترین شبکۀ تلویزیونی شده است. همه چیز خوب پیش می‌رود تا اینکه گرچن کارلسون، یکی از مجری‌های زن با سابقه که به تازگی توسط راجر اخراج شده، از او به اتهام آزار جنسی شکایت می‌کند و ناگهان این خبر مانند بمب می‌ترکد! راجر اتهام را رد می‌کند اما زنان دیگری در حمایت از گرچن و با افشای آزارهایی که از راجر دیده‌اند، برمی‌خیزند و مرداک به دلیل فشار افکار عمومی، با پرداخت غرامت 50 میلیون دلاری به زنان و پرداخت 65 میلیون دلار به راجر (!) او را از کار برکنار می‌کند!

شاید اکنون راجر را مظلومی بپندارید که زنان علیه او توطئه کرده‌اند اما در حقیقت قصه به همین سادگی نیست! راجر اعتقاد وافری دارد به اینکه این کار، یک رسانۀ تصویری است و برای پیروزی بر رقیبان در جذب مخاطب باید کاری کرد؛ لذا وقتی تصویربردار در حال گرفتن صورت خانم گوینده است، داد می‌زند که نمای باز بگیرند تا خانم بهتر نمایان شود و اینگونه مخاطب را به دنبال خود می‌کشد! پیرمردی که مهربان است و در ارتقای شغلیِ با استعدادها بسیار آسان‌گیر! آنقدر آسان‌گیر و متمدن که هیچ از آنها نمی‌خواهد الا وفاداری. که البته راه اثبات این وفاداری برقراری رابطۀ جنسی بدون شکایت است! اگر قبول کردید، ارتقا داده می‌شوید و اگر نه، اخراج.

گرچن از نگاه کالایی به زن خسته شده است. بخاطر آزارهایی که از سنخ توهین و آزار روحی است و بارها و در برنامه‌های مختلف، توسط دو همکار مرد دیگرش، در آن برنامه تکرار می‌شود، به راجر شکایت می‌کند اما رئیسش که خود نیز از این امتناع و خودداری گرچن از مردان و به خصوص خودش گله‌مند است، او را از برنامه کنار گذاشته و اجرای برنامۀ کم مخاطبی در عصر را به او می‌دهد. او در یکی از برنامه‌ها، بدون آرایش جلوی دوربین می‌رود تا نگاه کالایی به زن را تقبیح کند. بعد از برنامه، راجر عصبی به پشت صحنه آمده و بسیار تحقیرآمیز و جنسیت‌زده او را به باد انتقاد می‌گیرد و به یائسگی او اشاره می‌کند. کار به آنجا می‌رسد که راجر او را به کلی از فاکس نیوز اخراج می‌کند و این یعنی آغاز ماجرای زنان. راجر بعد از شکایت گرچن به وسیلۀ نفوذ و ثروتش دنبال تکذیب ماجراست ولی تعداد گزارش‌های زنان بیشتر و بیشتر می‌شود تا اینکه گزارش یک نفر به همراه رو کردن مکالمات گرچن و راجر، کار را تمام می‌کند؛ مگان کلی، مجری محبوب یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های فاکس نیوز. زنی موفق که در فضای انتخابات اخیر آمریکا که در فیلم روایت می‌شود، در مناظرۀ ترامپ، وی را با طرح کردن حاشیه‌های ضدزنانه‌اش به چالش می‌کشد و ترامپ که انتظار ندارد از این شبکۀ دوست و خودی دچار چالش شود، به مدت یک سال به مگان انواع هجمه‌ها را وارد می‌کند، اما چون ترامپ و حزب و این شبکه به هم وابستگی دارند، فاکس که قول پیگیری به او داده، از او حمایتی نمی‌کند و پس از یک سال، مگان برای حفظ شغل و موقعیتش در برنامه‌ای در کمال خفت و نادیده گرفتن آن همه توئیت وقیحانه ترامپ علیه او، با ترامپ صلح می‌کند. اما کینۀ این عدم حمایت را در دل دارد. راجر سال‌ها پیش به او هم برای ارتقای کاری‌اش تعرض کرده و مگان هم به آن تن داده، و اکنون برخاستن گرچن و تجربۀ اخیرش باعث می‌شود در حمایت زنان، این راز را فاش کند.

بامب شل علاوه بر بمب خبری، به معنی ترکش‌های بمب است یا بانویی جذاب! و هوشمندی فیلم‌ساز را در انتخاب اسم نشان می‌دهد، گرچه پردازش فیلمنامه قوی نیست. فیلم البته خواسته گوشه کنایه‌ای به حزب جمهوری خواه بزند (از هالیوود دموکرات بعید نیست) و به همین خاطر، ملغمه‌ای است از سیاست، رسانه، حقوق زن و....

جامعۀ تصویر شده با جامعۀ ما متفاوت است. زنانی که لباس‌های باز و رنگارنگ می‌پوشند، صحبت از قاعدگی و یائسگی در جامعه‌شان با تابویی همراه نیست، ارتباط زن و مرد نامحرم گناه شمرده نمی‌شود، بد بودن دوستی زن و مرد مطرح نیست و.... اما قبل از آنکه بخواهیم به‌به و چه‌چه کنیم، متوجه می‌شویم این بمب آزادی، حصارها و تابوها را به نفع مردان شکسته اما ترکش‌هایش در روح و جان زنان فرورفته است. زنانی که همه‌ چیز می‌توانند بپوشند، الا شلوار و لباسی پوشیده! هر آرایشی می‌توانند داشته باشند الا بی‌آرایشی! هر کاری می‌توانند بکنند الا دفاع از حقوق خودشان! و شاید این خلاصۀ موج دوم فمنیسم باشد! فمنیسمی که با دفاع از حقوقی مثل پوشیدن شلوار برای زن، سربرآورد و حالا دوباره حق پوشیدن شلوار را از زن سلب کرده‌، اما متاسفانه وجه افتراق این دو برهۀ مشابه، منزلتی است که زن دیگر در خانواده و جامعه ندارد. زن به مثابۀ کالایی است در دست مدیر آن شبکه که مخاطبینش را بیشتر پای تلویزیون نگاه دارد. (مطمئنم که مخاطب خواهد پرسید اگر ساختار کاری زن معیوب است گناه فمنیسم چیست؟ خطای آن مدیر و امثالش چه دخلی به فمنیسم دارد؟ به عبارتی بیان اینکه زن مقصر نیست، آن مرد خاطی و مقصر است. به خصوص که متجاوز در این فیلم به معنای واقعی کلمه هرزه است. اما من از کل جامعۀ زنان و نه این فیلم صحبت می‌کنم. اجازه بدهید در آخر متن جوابتان را با سوال‌هایم بدهم.:) ) فیلم سعی در قهرمان‌سازی ندارد و سه زن نقش اصلی خود را موازی هم پیش می‌برد که به نظر بنده منصفانه نیست. آیا میان گرچن با مگان و دیگران تفاوت نیست؟ زنی که بخاطر عدم اطاعت اخراج می‌شود و آن‌ها که به علت تسلیم ارتقا می‌یابند؟ آیا گناه آن دو کمتر از راجر است؟ آیا با این کار به گرچن و امثال او ظلم نشد؟

در پایان فیلم، دختر جوان بلندپروازی که برای ارتقای شغلی به این خواسته تن داده بود، پس از پرسیدن این سوال‌ها از خودش، برای همیشه فاکس را ترک می‌کند: «مردم چه قضاوتی درمورد من خواهند داشت؟ من هم در این اتفاق مقصرم؟ قضاوت مردم چه تاثیری روی آینده‌ام خواهدگذاشت؟ آیا محیط کاری بعدی نیز اینطور است یا می‌توانم تغییرش دهم؟ » به نظر می‌رسد راه حل فیلمساز، فرار از سیستم‌های غیرشفاف و زورگو نسبت به زنان است و امید به تغییر برای اینکه زنان لایق از پیشرفت بازنمانند. اما بگذارید من هم مثل فیلمساز، نوشته را با سوالاتم تمام کنم: آیا تنظیم قوانین سختگیرانه و حمایتگرانه از زنانی که مورد آزار جنسی واقع می‌شوند، تنها و مفیدترین راه حل است؟ (البته که تاثیر قوانین را نفی نمی‌کنم و لازم می‌دانم) آیا نبود قوانین سختگیرانه موجب آزارهای گستردۀ زنان شده، که با وضع آنها از بین برود؟ به عبارتی، تنها علت ماجرا این بوده که با عدم آن، معلول نیز معدوم گردد؟ آیا تنظیم این قوانین مانع نگاه کالایی به زنان می‌شود؟ آیا استثمار زنان توسط کارفرمایان پایان خواهد یافت؟ ساز و کار این قانون چه باید باشد؟ یک زن چگونه می‌تواند آزار جنسی را که دیده به دادگاه اثبات کند؟ آیا همیشه حق با زن است؟ به طور کلی آیا وضع قانون به تنهایی برای حل یک آسیب اجتماعی کافی است؟

به سوال‌ها بیندیشیم.

منتشر شده در ویژه نامه مشترک طلوع،ثمین و ریحانه با نام:
نگذاریم تاریخ تکرار شود!
ویژه‌نامه را از اینجا دریافت کنید.