"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
درباره فیلم موقعیت مهدی
موقعیت مهدی فیلم خوبی است. یعنی به عنوان یک فیلم ایرانی فیلم خوبی است. اما مانند تمام فیلمهایی که در ایران ساخته میشود، محافظهکار است. فیلم حتی جرات نمیکند به ماجرای توبهنامه حمید باکری بپردازد و از دور تنها اشارهای میکند. البته محافظهکاری فیلمساز قابل درک است. به هرحال گروههای زیادی هستند که میخواهند چهرهای سفید از برخی نهادها و حتی برخی افراد نمایش دهند. به عنوان مثال طبق آنچه خود خانواده باکری نقل میکنند، حمید باکری چند روز معطل شد تا به او وقت ملاقات بدهند، اما در فیلم جوری نشان داده شد که انگار تنها چند دقیقه معطل شده است. یک عده که پشت میز نشستهاند و به خیال خود تصور میکنند در حال غربالگری آنهایی هستند که «ندیدهها را دیدهاند.»
همچنین فیلم چیز زیادی برای گفتن ندارد. در واقع، فیلم ۹۰ دقیقه وقت صرف کرد تا آنچه را که ما میدانستیم به ما بگوید. تمام آنچه را که در فیلم مشاهده کردیم، در لابلای خاطرات شهید باکری که در شبکههای مجازی منتشر میشوند، میتوانید بخوانید. البته در دورانی که فیلم خوب گوهر کمیابی شده است، این فیلم میتواند بهانه خوبی برای سینما رفتن ایجاد کند. فیلم اگرچه از نظر محتوا بسیار محافظهکار است اما از نظر فرم بسیار جذاب و استثنایی است. اگر سکانسهای مربوط به جنگ را حذف کنیم، سایر فیلم از نظر فرم قابل قبول بود.
اما از فیلم بگذریم و بپردازیم به شرایط موجود. پیش از هرچیز یک لعنت بفرستیم به کسانی که برای اغراض سیاسی خود از نام امثال شهید باکری و باهنر و (حتی اخیرا شهید بزرگوار قاسم سلیمانی) ... پل میسازند برای چاپیدن این ملت. در هر حزب و جناح و دستهای هستند. اگرچه مطمئنم جهت دیگر این قضیه صادق نیست. یعنی اگر فرزندان شهیدان بزرگوار بخواهند از نام این شهدا استفاده ابزاری کنند، قطعا به در بسته خواهند خورد. اما عدهای در داخل دولتها، احزاب و جناحها هستند که از نام این شهدا استفاده کرده و به اغراض سیاسی خود میرسند.
حس میکنم دارم مانند فیلم محافظهکار عمل میکنم، اما بپذیرید از من. حضرت امیر (ع) زمانی که بر مسند امارت نشست گفت که هرکس در جنگ و غزوات پیامبر شرکت کرده است، اجرش با خداوند، همه از بیت المال سهم برابر میبرند. حال چه شده است کشوری که ادعای علوی بودن دارد، میلیاردها دلار هزینه میکند برای آن کسی که زمان جنگ تمام فرزندانش خارج از ایران بودند و امروز ادعای سهم خواهی هم دارند.
یا میلیونها دلار هزینه میکنند تا یادگار یادگار یادگار امام مسابقه اسب سواری داشته باشد و مانند شاهزاده اتریش با تفرعن به مردم امر و نهی کند. یا طبقه مفت خور لمپنی ایجاد کند که مطلقا هیچکاری نمیکنند. مطلقا هیچ کاری. اما به طرز عجیب و غریبی همه چیز دارند. به قول آن مجری، افرادی که مملکت وسط باغ پسته آنها درآمد.
سخن پایانی اینکه، اگرچه فیلم، فیلم شاهکاری نیست، اما توصیه میکنم که فیلم را در سینما ببینید. هم به خاطر اینکه از جناب حجازیفر حمایت کنید که الحق و والانصاف در اولین تلاش خود شاهکار کرده است. و هم به خاطر اینکه تجدید پیمانی کرده باشید با آنان که خالصانه جنگیدند برای این خاک برای این مردم و برای این جامعه. ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که میبینیم و میدانیم سقوط شهرهای بزرگ چه راحت رخ میدهد. اما مردانی بودند که تلاش کردند، جنگیدند و شهید شدند تا ما امروز بدون ترس از بمب و خمپاره زندگی کنیم. مردانی که ما را در منطقهای جنگ زده دور از جنگ نگه داشتند. مردانی که تا ابد مدیون آنها هستیم. (البته فقط مدیون آنها نه مدیون فرزندان، نوهها و یادگارهایشان).
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی فیلم| تنت: بیمنطق، بیمفهوم، بیمعنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مُهر هفتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نور زمستانی، در جستجوی خدا