دو فیلم با یک بلیط
هشدار: این پست نه مطلب علمی و بدردبخوری توش هست، نه دغدغه اجتماعی داره، نه مشکلی حل میکنه، نه اصول نگارش توش رعایت شده، نه باعث اعتلای زبان فارسی میشه، فقط جو گیر شدن بعد از دیدن دو فیلمه و ابراز ارادت به دو نفره که دوستشون دارم، تارنتینو و تام کروز، همین. علاوه بر اینکه محاسن نداره(منظورم ریش نیستا) بخشی از حجم سرور ویرگولو هم اشغال کرده.
برادر تارنتینوی عزیز(بقول رضای فیلم مارمولک)
دیروز بعد از مدتها "هشت نفرت انگیز" رو دیدم و بسی حال کردم. دمت گرم. از همون آهنگ اولش معلوم بود که چطور فیلمیه و مُهرت روش بود. ممکنه دلگیر باشی که چرا بعد 4 سال!!! خوب می دونی که دیدن فیلمهای تو یه وسواس و تمرکز خاصی میخواد، در حقیقت نباید فیلم تورو دید، باید بلعید. این بود که شرمنده دیر شد.
از فیلمهایی که توی سرما و برف و یخبندان هستن زیاد خوشم نمیاد(بخاطر همین رغبتی به دیدن سریال فارگو ندارم) و با اینکه فیلمت فضاهای خیلی بسته و محدودی داشت، باعث نشد خسته بشم و حوصلهام سر بره. خشونت فیلم هم درسته که زیاد بود، ولی خوب فیلم تارنتینویی هست دیگه، وقتی فیلم تارنتینویی میبینی باید منتظر دیدن صحنههای خیلی خشن و پاشیدن خون اینور اونور و شنیدن حرفهای خیلی رکیک باشی، غیر از این بود که باید میرفتیم کارتون نگاه می کردیم. بقول دوستمون خشونت فیلمهای تارنتینو یه جورایی شاعرانهاس.
به ظاهر "ساموئل ال جکسون" نقش نفرت انگیز ترین آدم فیلمو بازی می کرد، اما به نظرم کارکترش خیلی تودل برو بود، شاید بخاطر بازی قشنگ، یا گریم زیبا و یا دیالوگهای دلنشینش هست. صحبت دیالوگ شد باید بگم که مثل همیشه عالی و پر از دیالوگ و چرت و پرت گویی. آخ آخ از اون حرف "ساموئل ال جکسون" که در مورد خلع سلاح کردن اون آدمکشه توی زیرزمین گفت خیلی خوشم اومد. حیف که خیلی بی ادبیه وگرنه مینوشتمش. خخخخخخخ
اول فیلم نوشته بودی هشتمین فیلمت هست. اما شمردم دیدم خیلی بیشتر از هشت فیلم بلند ساختی. داستان چیه؟ اگه وقت نداری بگی اشکال نداره، میرم توی اینترنت پیدا می کنم.
خیلی دوست دارم هرچه زودتر آخرین فیلمت یعنی "روزی روزگاری هالیوود" رو دانلود کنم و ببینم. گفتم دانلود ناراحت نشو. ما نمی تونیم بریم سینما اینجور فیلمهارو ببینیم. وضعیت نسل ماس دیگه. پدرانمون میرفتن و بهترین فیلم هارو همزمان با آمریکا توی پرده سینما، با کیفیت و صدای خوب میدیدن و لذت میبردن، ما خیلی هنر کنیم توی صفحه کوچیک تلویزیون میتونیم ببینیم و از هیجان دیدن و به نوعی گم شدن توی فیلم محرومیم. البته سینما داریم نه که نداریم، اما فیلمهاش فیلم نیستن و دیدنش توی سینما و تلویزیون هیچ فرقی با هم نداره(اونوقت شاکی هستن که چرا مردم سینما نمیرن و فیلم های ایرانی رو هم دانلود می کنن). یعنی احساسش فرقی نمی کنه. راسی می گن سینماهای شما وقتی فیلم شروع میشه، چراغارو خاموش میکنن و تاریک میشه، راسته؟، اینجا معمولا چند تا چراغ روشن می کنن که مبادا... بیخیال.
وقتی فیلم شروع شد گفتم خوشبحالت. چرا؟ چون هرچی تو ذهنت میگذره رو می تونی پیاده کنی. خلاصه مرسی که هستی.
نمک در نمکدان شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد
دیِر تام.
دلمون واست تنگ شده بود کا. یه سفر بیا بریم ساموسه فلافل بزنیم. حتما بیا.
آقا این فیلم آخرت فوقالعاده بود. یه فیلم سر راست و اکشن ناب و با اینکه حدود 3 ساعت بود، اینقدر حوادث و اتفاقات خوب چیده شده بودن که نمیذاشت احساس خستگی کنیم. اون صحنه موتور سواریت عالی بود، چقدر دلم خواست که یه موتور اینجوری داشتم و تو شهر ویراژ میدادم(به درک اگه جریمه می شدم)، اونجایی هم که از روی موتور افتادی زمین خیلی دلم سوخت و ناراحتت شدم، اما می دونستم تو قوی تر از اینایی که با یه افتادن ساده چیزیت بشه. با این همه یه نگاهی به شناسنامه ات بکن. واسه سند و سالت خوب نیست این کارا.
راسی حرف از اسم فیلم شد، دوستان اسم فیلمو بد میگن. اسم این سری فیلمها "ماموریت: غیر ممکن" هست. نه "ماموریتِ غیرممکن" یعنی غیرممکن صفتِ ماموریت نیست، اسم ماموریت هست. قدیما هم سریالش به اسم "بالاتر از خطر" پخش میشد، بهمین خاطر قدیمیا اونو به این اسم میشناسن و با شنیدن آهنگ معروفش می گفتن که بالاتر از خطر.... راسی به کارگردانا بگو توی فیلم بیشتر از این آهنگ استفاده کنن. ماموریت غیرممکنه و آهنگش. دِرِرِن...دِرِرِن....دِرِرِن....دِرِن...
(خطر اسپویل شدن):اونجایی که گفتن خائنی دلم گواهی میداد که این صحبتا تو گروه خونیت نیست، اگه هم بخوای نمی تونی خیانت کنی. حالا درسته قدت کوتاس و دماغت بزرگ، اما خوب خصائل اخلاقیت به همشون می چربه. نمی دونم نیکل چرا ولت کرد رفت. شوهر به این خوشتیپی چی می خواست. اگه بودش راه می رفت و واست می خوند "آقامون جنتلمنه جنتلمنه....".
با السا وقتی آخر فیلم با اون حال نزار روی تخت بودی و بهت گفت "هیچوقت خوشگلتر از این نبودی" خیلی موافقم. حرف نداریی خدایی. بگو یه اسفند واست دود کنن.
می دونم از دستم دلگیری که چرا "تاپ گان" رو هنوز ندیدم. داستانش مفصله. دلگیری آهنگش هم بی تاثیر نیست. قول میدم نسخه جدید تاپ گان اومد هر دوتاشو با هم ببینم.
خوب من برم دیگه.
سینسرلی یورز
ای نامه که میروی به سویش
از جانب من ببوس رویش
چند تا از نوشته های قبلی در مورد سینما:
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی انیمیشن| فردیناند، داستان آدم هایی که گاو می شوند
مطلبی دیگر از این انتشارات
?پادشاهی در نیویورک
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم آمیلی ( Amelie )- لذتی دو ساعته در بهشت درونگرایان