گه جور میشود خود آن بیمقدمه / گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست / گاهی تمام شهر گدای تو میشوند
قدرت سگ: وسترنی متفاوت
تحلیلی بر فیلم قدرت سگ
(The power of the dog)
ساخته جین کمپیون، محصول ۲۰۲۱ آمریکا
بیاییم قبل از هر چیز اشاره کوتاهی به مفهوم پوزیتیویسم داشته باشیم.
خیلی ساده و راحت بخوایم بگیم، پوزیتیویسم یا همون اثبات گرایی یک اصطلاح فلسفی بود که بر اساس اون، تنها روش معتبر شناخت، روش علوم تجربیه. ریشه های پوزیتیویسم در تحولات عصر روشنگری قرار داره. زمانی که وحی الهی و ایمان جای خودشون رو به عقل انسان می دهند.
پوزیتیویست ها عنوان رشته علمی رو صرفا به اون دسته از علومی می دادند که بر محور تجربه گرایی باشند. علومی مثل فیزیک و شیمی و زیست.
این مقدمه رو داشته باشید تا سر جای خودش ازش استفاده کنیم.
معرفی فیلم
فیلم قدرت سگ درامی عاشقانه در ژانر وسترن است. قدرت سگ، فیلمی اقتباسی از رمانی با همین نام و نوشته توماس ساویچ می باشد. جین کمپیون در این فیلم بر خلاف جریان مرسوم ژانر وسترن حرکت کرده است. قدرت سگ هیچ یک از مولفه های اصلی فیلم های وسترنی را ندارد؛ بزن و بکش و دوئل، هفت تیر کشی، درگیری در کافه های وسط بیابان، قطار حامل اشیاء قیمتی، صخره ها و کاکتوس های بزرگ و ... (حتی فیلمبرداری در نیوزلند انجام شده است!). بنظر می رسد جین کمپیون حرف تازه ای برای گفتن دارد. داستانی که اگرچه مکان و زمانش مونتانای سال ۱۹۲۵ است، اما محتوایش قابلیت اشاعه به همه مکان ها و زمان ها را دارد.
خلاصه فیلم
جورج و فیل بربنک دو برابر متول و مرفهی هستند که مزرعه گاوداری بزرگی دارند. آنها دور از پدر و مادرشان در این مزرعه باهم زندگی می کنند و شراکت دارند. جورج (برادر کوچکتر، مهربان تر و آرام تر) به رُز گوردن ابراز علاقه می کند و بعد از مدت کوتاهی با هم ازدواج می کنند. رُز تا از قبل از ازدواج با جورج، به همراه پسرش جوانش (پیتر) رستوران خانگی کوچکی داشتند که بعد از ازدواج آنجا را فروخته و به مزرعه گاوداری بربنک ها می آیند. فیل (برادر بزرگتر و خشن تر) به ازدواج این دو حسادت می کند و خود را تنها تر از همیشه و جدا شده از برادرش می بیند. او به طرق مختلفی رُز را می رنجاند تا جایی که رُز به مشروبات الکلی اعتیاد پیدا می کند. پیتر متوجه رنجش مادرش می شود و با فیل وارد رابطه دوستی شده و کم کم ارتباط میانشان عمیق تر می شود. نهایتا در یک فرصت مناسب نقشه کشته شدن فیل را عملی می کند.
Deliver my soul from the sword; my darling from the power of the dog
روحم را از شمشیر نجات بده و عزیزانم را از دست بدکاران.
هسته اصلی و مفهومی فیلم را باید در این بخش از دعای داوود نبی در عهد عتیق دانست. قدرت سگ می تواند استعاره ای از قدرت شیطان یا دشمنان مسیح (حمله ی گله ای از سگ ها) در نظر گرفت.
این استعاره در فیلم نیز بخوبی قابل فهم است. پیتر در ابتدای فیلم مونولوگ کوتاهی دارد که می گوید: «وقتی پدرم مُرد، من هیچ چیزی رو بیشتر از خوشحالی مادرم نمی خواستم. نمی تونستم خودم رو مرد بدونم اگر به مادرم کمک نمی کردم.»
مادرش، عزیزترین فرد زندگی اش بود که نمی توانست شاهد رنج های جسمی و روحی اش باشد. او به خوبی فهمیده بود تا زمانی که فیل زنده است، مادرش روی آرامش و شادی را نخواهد دید. او بر خلاف داوود نبی رهایی از چنگال بدکاران را از خداوند درخواست نکرد، بلکه خودش دست به کار شد و نقشه کشته شدن فیل را کشید و اجرا کرد.
بنابراین منظور از اصطلاح «عزیزانم»، «رُز، مادر پیتر» است و منظور از استعاره «قدرت سگ»، «فیل و دار و دسته گاوچرانش» است.
مطمئنا فیل هیچ وقت فکر نمی کرد هدیه ای که برای پیتر آماده کرده بود (طناب دست بافت خودش) سبب ساز کشته شدنش شود.
نکته قابل تامل دیگر، شخصیت فیل بربنک با بازی تحسین برانگیز بندیکت کامبربچ می باشد. با اینکه داستان فیلم با محوریت جورج و ازدواجش با رز آغاز می شود، اما هرچه خط داستانی فیلم به جلو می رود نقش جورج کمرنگ تر شده و به نظر می رسد داستان فیل، داستان اصلی فیلم است.
اگرچه فیل به ظاهر دارای شخصیتی خشن، بی رحم و بددهان است اما در پشت این حجم از مردانگی خشونت آمیز، از نگاه بیننده شخصیت منفوری نیست! بر خلاف ظاهر آرام و لطیف پیتر که مستعد کشتن و خونریزی بود!
حالا اشاره ای به مقدمه ابتدای نوشته ام می کنم.
فیل بربنک با اینکه گاوچرانی تحصیل کرده بود اما از دنیای متمدن و متشخص اطرافش دست کشیده و خود را به طبیعت سپرده است. از اینکه بوی بد دام بدهد خجالت زده نیست، در رودخانه حمام می کند، وقتی به کوه می نگرد تصویری فراتر از نگاه عادی و تکراری دیگران می بیند و در خلوت خودش ساز می نوازد.
فیل نماینده «غرب وحشی» است که از قضا درس خوانده رشته ادبیات و زبان کلاسیک است. رشته ای که با منطق و ملاک پوزیتیویسم اوایل قرن بیستم (یعنی همون سال هایی که فیلم روایتشان می کند) علم تجربی نیست، پس زیر قدرت علوم تجربی له می شود. پیتر نمادی از «غرب متمدن» با ماهیتی تجربی و دقیق است. پیتر پزشکی می خواند و با معیارهای آن دوره، یک رشته تماما تجربی و واقعی است.
قدرت سگ نشان دهنده دوگانه هایی نظیر غرب وحشی-غرب متمدن و علم و غیر علم است.
جین کمپیون در قدرت سگ تلاش کرده تا کاراکتر متفاوتی از مرد وسترنی را به نمایش بگذارد؛ شخصیتی ظاهراً خشن با درونیاتی عمیق و لایه لایه اما به نظر می رسد علی رغم طولانی بودن فیلم (حدودا دو ساعت) نتوانست تمام آنچه را در ذهن داشت به خواننده منتقل کند. بسیاری از فکت های فیلم در همان ابتدای راه، نامشخص باقی ماند و به نظر می رسد کارگردان در بخش هایی از فیلم بجای «نشان دادن»، ما را به فهمیدن «هُل داده» است.
پایان
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم ژن خوک ۱۳۹۷
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی فیلم The Whale
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزی خواهد آمد که شیرها،شکارِ آهو می شوند!