نقد فیلم مطرب

فیلم مطرب به کارگردانی و نویسندگی مصطفی کیایی پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ است.

مقدمه:
در فقه اسلامی موسیقی حرام نیست. چیزی که حرام است غناست و غنا یعنی این که موسیقی به نحوی باشد که انسان را به گناه مثل گناهان شهوانی، رقص و فساد سوق بدهد.
بنابر فتوای مقام‌ معظم رهبری فرقی بین صدای زن یا مرد نیست و تنها مهم، غنا نبودن موسیقی و صداست که حتی اگر آیه قرآن یا اذکار هم به شکل غنا خوانده شوند بر خواننده و شنونده حرام هستند.

خلاصه داستان:
ابراهیم خواننده‌ای گمنام است که در زمان شاه می‌خواند و تا می‌خواهد به جایی برسد و اسم و رسمی پیدا کند درگیر انقلاب شده و سرکوب می‌شود. او به عنوان یک خواننده تنها آرزویش گذاشتن یک کنسرت است که در نهایت با کمک خواننده زن ترکی به نام نازان موفق می‌شود در کشور ترکیه کنسرت مشترک خودش را بگذارد.

مفاهیم کلی اثر:
۱.طنز جنسی:
فیلم مطرب سعی دارد با استفاده از شوخی‌های جنسی مخاطب را جذب خودش کند. جمله‌ای که دائم در فیلم تکرار می‌شود این است که ابراهیم با همسرش می‌روند در اتاق، پرده‌ها را می‌کشند، در‌ها را می‌بندند و ابراهیم برای زنش می‌خواند و ۹ ماه بعد فرزندشان به دنیا می‌آید.
ابتدای فیلم با این جملات شروع می‌شود: یک بار به جلویت لگد می‌زند که آن وقت باید بایستی و درد بکشی.
فیلم مطرب با استفاده از تکنیک‌های سینمایی پا را فراتر گذاشته و روابط جنسی را با شگردهای خود پنهان می‌کند. مثلا در ابتدای فیلم وفتی ابراهیم از زندان بر می‌گردد در پشت پرده سفید که روی بند آویزان است زنش را بغل می‌کند و می‌بوسد، ما نمی‌بینیم چه اتفاقی می‌افتد اما بعدش که زنش لبش را پاک می‌کند متوجه می‌شویم.
یا مثلا وقتی فواد می‌خواهد زیبا را بغل کند صحنه دیده نمی‌شود ولی صدای زیبا می‌آید: تپلی‌هات آب شده!
جامعه امروز ایران هم خودش دارد به سمت تفکر جنسی پیش می‌رود و هم هنرمندان آن را به این سمت بیشتر هل می‌دهند. شاید به جایی رسیده‌ایم که فکر می‌کنیم هیچ چیزی جز مسائل جنسی خنده دار نیست!
اگر ذهن‌ها جنسی شود و دنیا را با نگاه جنسیتی ببینیم قطعا به مشکلات زیادی بر خواهیم خورد.
۲. اعتراض به انقلاب اسلامی
ابراهیم در مجلس شاد زمان شاه دارد می‌خواند و همه خوشحالند که ناگهان صدای تیراندازی می‌آید و مجلس به هم می‌خورد. انقلابی که باعث می‌شود بساط شادی به هم بخورد و تمام آرزوهای ابراهیم که رویای خواننده شدن دارد از بین برود. مونولوگ ابراهیم: من در اوج خوشبختی بودم که همه چیز بهم ریخت...
۳.اعتراض به وضعیت موسیقی در ایران
وقتی ابراهیم دارد از کشور خارج می‌شود به عنوان راوی صدایش می‌آید: رویای من داشت به حقیقت نزدیک می‌شد.
همچنین در دیالوگی زن ابراهیم می‌گوید: مگه زن میتونه توی این مملکت بخونه؟ و در ادامه می‌بینیم که نهایتا دختر ابراهیم(زیبا) می‌تواند در مولودی‌ها بخواند.
زیبا دختری مذهبی نیست اما برای سوء استفاده از مذهب چادری می‌شود و تنها جایی که در فیلم چادر مشکی دارد جایی است که از مجلس مولودی آمده!
ماشاالله که می‌تواند ده ساز را بزند به فواد می‌گوید: ته آرزوها شد این دست‌ها، توی ایران فقط ماشین‌های تصادفی منتظر من هستند.
خود شخص ابراهیم هم نماد هنرمندان موسیقایی هستند که علی رغم تلاش و استعداد نتوانستند در عرصه موسیقی به جایی برسند و فیلم دلیل آن را انقلاب و جمهوری اسلامی می‌داند.
اگر چه موسیقی در کشور ما کج دار و مریز پیش می‌رود اما این طور نیست که هنرمندان همگی به انزوا کشیده شده باشند. در حال حاضر تعداد خوانندگان رو به افزایش است، می‌توانند کنسرت بگذارند و حتی به صدا و سیما دعوت می‌شوند. البته سبک‌هایی مثل هیپ هاپ همچنان اجازه کنسرت گذاشتن ندارند و زیرزمینی شناخته می‌شوند.
مستند رزم بزم نشان می‌دهد در همان سال‌های انقلاب هنرمندان عرصه موسیقی مثل استاد حسین علیزاده و استاد لطفی به شدت مشغول کار و تولید محتوای فرهنگی بودند. شاید بتوان گفت دفاع مقدس و انقلاب مدیون هنر موسیقی در آن سال‌هاست. البته ممانعت‌هایی نیز از طرف تندرویان صورت گرفت اما باز هم موسیقی کج دار و مریز پیش رفت.
ابراهیم در فیلم اثر فرهنگی قابل توجهی تولید نمی‌کند و صرفا محصولش حاصلی جز سرگرمی ندارد و هنری که فرهنگ ساز نباشد همان بهتر که نباشد.
در فیلم عصبانی نیستم هم با جوانان موزیسینی روبرو بودیم که نمی‌توانستند هنرشان را به جایی برسانند و البته که آن‌ها هم اثر قابل توجهی تولید نمی‌کردند که حداقل از نظر ظاهر زیبایی داشته باشد.
مضمون هنرمندان موسیقایی سرخورده در آن فیلم هم تکرار شده بود.
۴.خودتحقیری ایران و ایرانی
ماشاالله نوازنده و دوست ابراهیم از هتل که داخل می‌آید می‌گوید: این‌ها از بس به آدم احترام می‌گذارند آدم حالش خوب میشه(نقل مضمون)
این جا ملت تا صبح زندگی می‌کنند.
استانبول شب‌هاش دیدن داره.
این‌ها همه چیزشون رو نظمه
مگه ایرانه کنسرت لغو کنند؟
این چه فرهنگ اشتباهیه که با زن بچه دار ازدواج نمی‌کنند؟
توی ایران نمی‌تونند دو تا مجرد هم خونه شن.
این‌ها فقط نمونه‌هایی از دیالوگ‌های فیلم‌ مطرب هستند که نهایت سعی خود را می‌کنند ایران را جهنم و مابقی جهان را بهشت نشان دهند.
۵.هنجار شکنی
اگر چه ما ما نمی‌توانیم بازیگر زن ایرانی بی حجاب داشته باشیم اما با وجود بازیگر ترک آن را امکان پذیر کرده‌اند.
اگر چه نمی‌شود بازیگر زن ایرانی در فیلم بخواند اما استفاده از بازیگر زن ترک آن را امکان پذیر کرده است.
البته اگر این یک مرحله را هم وزارت ارشاد اجازه می‌داد خود بازیگران زن ما با کمال میل حاضر بودند هم بی حجاب شوند و هم بخوانند فقط ته مانده قوانین شبه اسلامی مانع‌شان است.
لازم است بگوییم حجاب فقط پوشش نیست و مفهومی به نام بدحجاب غلط است. یک خانم یا با حجاب است یا بی حجاب. و در حجاب هم باید محدوده‌های فقهی پوشیده باشد، هم آرایش و زینت غیر عرفی نباشد و هم طوری نباشد که باعث انگشت نما شدن باشد. بر این اساس خیلی از هنرمندان واقعا بی حجاب هستند و در این میان مفهوم کشف حجاب امثال چمن ماه و طاهریان مضحک است.

نتیجه گیری:
فیلم مطرب فیلم سرگرم کننده و خوش ساختی است که آقای کیایی الحق آن را خوب ساخته اما کج دهنی به انقلابی که خودش باعث شده این آدم بتواند رشد کند و بالا بیاید، تحصیل کند و بعد فیلم‌هایش را اکران کند کار پسندیده‌ای نیست.
نشان دادن یک مسئول فاسد مثل مسئول سفارت ترکیه، تحقیر ایران و ایرانی با چند جمله، نشان دادن انقلاب به عنوان بدبختی هیچ چیز را تغییر نمی‌دهد.
اثری خوب است که دقیق‌تر مسئولی را بکوبد مثل سریال گاندو و آقازاده، اثری خوب است که اگر یک هنرمند تحقیر شده را نشان داد یک هنرمند موفق را هم نشان دهد، ایران را محل بدبختی و بیچارگی نشان ندهد و همه چیز را در آمریکا و ترکیه و اروپا نبیند و منصفانه هم سفیدی‌ها را ببیند و هم سیاهی‌ها را نقد بزند.
مطرب فیلمی دور از انصاف، با شوخی‌های جنسی، بی تاثیر فرهنگی، بدون ایجاد مطالبه گری و البته سرگرم کننده و خوش ساخت است که می‌توان آن را چند مرتبه دید؛ همان طور که دیدم افراد اعتراف کرده بودند فیلم را تا ۹ بار هم دیده‌اند!