?پادشاهی در نیویورک

??فیلم کمترشناخته‌‌شده‌ی چاپلین، نقدی به آمریکا و سیاست‌هایش.
پادشاهی در نیویورک از آخرین فیلم‌هایی است که چاپلین می‌سازد و در آن بازی می‌کند.
?داستان درباره‌ی شادو، پادشاه کشور استرویا است که پس از انقلاب مردم، خزانه را خالی می‌کند و به آمریکا می‌گریزد. آمریکایی که از ورودش استقبال می‌کند اما در ادامه بسته به شرایط مواضعش را تغییر می‌دهد.
کسی که تمام پول‌ها به او سپرده شده است، به پادشاه مخلوع خیانت می‌کند و پادشاه که همان چاپلین است مجبور می‌شود به هر کاری دست بزند تا پولی به دست بیاورد تا هتل مجللش را ترک نکند.
در این فیلم چاپلین مستقیم و بدون هیچ حاشیه رفتنی وضعیت اجتماعی و اقتصادی حاکم در آمریکا را هدف قرار می‌دهد و با صراحت و طنز نیش‌دارش دو اَبَر قدرت آن دوران و سیاستشان را به سخره می‌گیرد. سیاستی که فقط آدم‌ها را جان هم می‌اندازد و هیچ کدام در واقعیت سبب تعالی انسان و جوامع نمی‌شوند.
پادشاه متهم به کمونیست بودن می‌شود چیزی که در واقعیت برای چاپلین اتفاق افتاده و سبب اخراجش از آمریکا شده بود.
? فیلم‌های چاپلین همیشه از زمانه‌ی خودش جلوتر بوده‌اند. علاوه بر نقد سیاسی‌ای که فیلم دارد، صنعت تبلیغات را هم نقد می‌کند. نمایش دروغینی که فقط به دنبال کسب درآمد است. پادشاه به اجبار در دام بازی تبلیغاتی عده‌ای می‌افتد و به خواست آن‌ها سراغ عمل زیبایی می‌رود. سکانس عمل زیبایی یکی از بهترین‌ سکانس‌های فیلم است. پوست صورت او را تا پشت گوش‌هایش می‌کشند تا جوان‌تر شود و هیچ خط و خطوطی در صورتش نباشد و حالا دیگر پادشاه( چاپلین ) نمی‌تواند لبخندی معمولی بزند چون ممکن است صورتش بریزد. دماغش را سربالا می‌کنند، لب‌هایش را تزریق می‌کنند و او دیگر نمی‌تواند نوشیدنی‌‌ای را به راحتی سر بکشد.
وقتی چاپلین جلوی آینه می‌ایستد و می‌گوید دیگر حتی نمی‌تواند بخندد، تصویری از آدم‌هایی را در نسل‌های بعد به نمایش می‌گذارد که همه صورت و بدنشان را در اختیار تیغ جراح می‌گذارند.

و یکی دیگر از سکانس‌های درخشان این فیلم جایی است که پادشاه برای بازدید به مدرسه‌ای پسرانه می‌رود که مدیرش اذعان می‌کند این مدرسه با روش تعلیم و تربیتی نمونه، کودکانی نمونه تحویل جامعه خواهد داد. اما هر طرف پسر بچه‌ای در حال نشان دادن عکس این قضیه است.
مؤدب‌ترین و باهوش‌ترین دانش‌آموز که مدیر هم او را بهترین و نابغه خطاب می‌کند، چون عروسک‌ کوکی حرف‌هایی را پشت سر هم قطار می‌کند که مشخص است از آموزه‌های پدر و مادر کمونیستش هستند.
و چاپلین اینجا معصومیت کودکی را به نمایش می گذارد که روح بی‌ غل و غش‌‌اش اسیر دنیای سیاست‌زده و زشت بزرگ‌ترهایش شده است. چیزی که این روز‌ها هم زیاد می‌بینیم. هر گروهی با هر اندیشه‌ای کودکش را جلوی دوربین می‌نشاند تا چیز‌هایی را تکرار کند که ربطی به دنیای زیبای کودکانه‌اش ندارد.
#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✅️