"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
معرفی فیلم| جوکر: سینما، نه کمیک
در یک کلام باید گفت: در نیامده!
فیلم جوکر را می گویم. به قول فراستی در نیامده! هرگز آن چیزی نیست که همه منتظرش بودیم. فیلم به عنوان یک فیلم کمیک بوکی بسیار غیر متعهد و به عنوان یک فیلم مستقل بسیار کمیک بوکی بود. شاید در دنیایی که ما هیچ چیز از جوکر نمی دانیم و بازی فوق العاده استثنایی هیث لجر را ندیده ایم بتوانیم بگوییم فیلم فوق العاده است و با کمال میل به آن نمره ای بین 9 تا 10 بدهیم اما ما در چنین دنیایی زندگی نمی کنیم.
دی سی در سردرگمی
در ابتدا باید گفت دی سی تکلیفش را مشخص کند. توماس و مارتا وین را چه کسی کشت؟ در دنیای کمیک هنوز مشخص نیست واقعا چه کسی و برای چه آنها را کشته است اما معمولا گفته می شود آنها نه به خاطر پول بلکه به خاطر امپراتوری وین کشته شده اند. احتمالا به وسیله ی محفل جغدها تا این محفل بتواند با استفاده از قدرت و ثروت این خانواده بر گاتهام حکمرانی کند. اما در دنیای سینمایی دی سی هربار یک داستان در این مورد می بینیم در آخرین ورژن نیز آنها را جوکرنمایی عصبانی از دست سرمایه داران به قتل می رساند.
نمونه ای دیگر از بلاتکلیفی دی سی را میتوان در تعویض مکرر بازیگرانش دریافت. مارول با یک تیم منسجم توانست ده سال بر قله ی سینمای جهان بایستد اما دی سی با تعویض مکرر بازیگرانش باعث گیج شدن مخاطبان می شود. دی سی باید بداند که چه می خواهد؟
جوکر همان چیزی که از دی سی انتظار داریم اما نه آن چیزی که واقعا انتظار داریم:
فیلم جوکر بازگشت به سنت دی سی بود. تمی تاریک و واقع گرایانه، سایه هایی بلند و ترکیب رنگ سرد. این آن چیزی است که ما از دی سی می خواهیم. نه جوک های بی مزه، مسخره بازی های بد موقع و جلوه های ویژه ی افتضاح. همچنین مضمون روانشناسانه ی فیلم یادآور آثار شاخص دی سی است. اگرچه پرش های متعدد فیلم و گپ هایی که در فیلمنامه وجود داشت مانع همذات پنداری با شخصیت میشد.
فیلم با تمام واقعگرایی که دارد هرگز به ما اجازه نمیدهد که با شخصیت اصلی همراه شویم. احتمالا ابتکار کارگردان است تا مانع اتفاقاتی شود که جوکرِ هیث لجر باعث آنها شده بود. اما از طرفی این دوری مخاطب نسبت به شخصیت باعث می شود که نتوانیم اثر را به خوبی درک کنیم. ما عاشق جوکرِ هیث لجر بودیم. او با تمام دیوانگی اش باهوش بود. می دانست چکار میکند و حتی دستگیر شدنش توسط پلیس نیز برنامه ای از پیش تعیین شده بود. جوکرِ واکین فینیکس اما اینگونه نیست. او ابدا باهوش نیست سردرگم است. میخواهد کمدین شود اما لطیفه هایش بی مزه است. حتی هنگامی که در اواخر فیلم می خواهد مانیفست خودش را ارائه بدهد به گریه میافتد. درحالیکه وقتی جوکر، جوکر شده است نباید گریه کند. به شخصه در هیچ کجای دنیای کمیک جوکر را گریان ندیده ام مگر دو جا. یکجا زمانی که بخواهد به شوخی نشان دهد که احساساتش جریحه دار شده است، یا جایی که بتمن او را نادیده بگیرد. هنگامی که جوکر، جوکر می شود دیگر نباید خبری از آن دفترچه یادداشت مسخره باشد. باید بتواند فی البداهه جوک های بامزه بگوید. یکی دیگر از مشکلات شخصیت جوکر خنده های به ظاهر زورکی واکین فینیکس بود. البته قهقهه هایش کاملا خوب و ترسناک بود اما خنده هایش آن حس هیستریک را در بیننده ایجاد نمی کرد انگار گریه است انگار هیچ حسی ندارد.
فونیکس جوکر خوبی نبود:
نکته ی دیگر اینکه بازی فونیکس به طرز عجیبی هرز رفته است. همگی از توانایی فونیکس در نشان دادن دیوانگی آگاه هستیم این را در "مرد غیرمنطقی" و "او" دیده ایم اما چرا نتوانسته آن حس دیوانگی را در نقش جوکر انتقال دهد؟ شاید به خاطر اینکه اساسا کارگردان چنین چیزی نمیخواسته. شاید کارگردان میخواست جوکر یک انسان معمولی به نظر برسد. یکی مانند تمام ما. جوکر فونیکس نه دیالوگ ماندگاری مانند "Why so seriuos son?" یا "Do you want to know how I got these scars" دارد و نه سکانس ماندگاری مانند تشویق کردن کمیسر گوردون. تنها چیزی که از جوکر در ذهن بیننده باقی مانده است رقصیدن بر روی پله هاست آنهم به خاطر اینکه آنقدر در تیزرها دیده است که حفظ شده است. جوکر فونیکس به خودی خود سوژه نیست بلکه شخصیت و روند جوکر شدن سوژه است و این به کاراکتر اصلی ضربه ی سنگینی وارد آورده.
در مجموع میتوان گفت که فینیکس توانسته است به خوبی نقش جوکر را درک و بازی کند اما راه زیادی تا رسیدن به هیث لجر و بازی جاودانه اش دارد. به شخصه بازی کامرون موناگان در سریال گاتهام را خیلی پسندیدم.
اما فیلم نکات مثبت زیادی نیز دارد. حس ترسی که به خوبی به بیننده منتقل می شود، حرکات دوربین بسیار خوب به جاست استفاده ی محدود و حرفه از جلوه های ویژه، واقع گرایی بسیار مناسب همه و همه ما را به فیلم نزدیک می کند. حتی شخصیت جوکر با تمام ضعف هایش طوری پردازش شده بود که بتوانیم این تغییر را باور کنیم. انگار هرکس دیگری که در کنار ما زندگی می کند می تواند تبدیل به جوکر شود فقط قدری بدبیاری نیاز دارد. به قول آلن مور در کمیک جوک کشنده: تنها یک بدبیاری، «یک روز بد» کافی است تا موجهترین انسانها نیز به دیوانگی و جنون کشانده شوند.
جوکر بی بتمن؟
جوکر بدون بتمن یک چیز کم دارد. حتی اگر داستان در مورد چگونه جوکر شدن باشد باز هم باید بتمنی باشد. سکانسی که جوکر مقابل عمارت وین با بروس وین نوجوان روبرو می شود همین موضوع را نشان می دهد که جوکر نمی تواند بدون بتمن وجود داشته باشد. در کمیک جوک کشنده و آرخام سیتی نیز این وابستگی را می بینیم. می توان گفت یکی از دلایل افت فیلم همین بی بتمن بودن آن است. اینکه جوکری داریم که رقیبی ندارد، بروس وین نوجوان آنقدر کوچک است که به صورت منطقی نمی تواند رقیبی برای جوکر باشد و جوکر آنقدر رقت انگیز تصویر شده است که حتی در صورتی که بتوانیم باور کنیم رقیب بتمن است نمی تواند آنچنان رقیب جدی ای برای او محسوب شود. تمام اینها باعث شده است که بگوییم جوکر بدون بتمن نتوانسته است تمام استعدادهای خود را بروز دهد.
جوکر چه می گوید؟
جوکر خیزش علیه دنیای سرمایه داری است. تمام حرف جوکر این است که تمام افرادی که در این دنیا نادیده گرفته شده اند را دوباره به صحنه آورد. جوکر یک شخص نیست جوکر یک نماد است. کسی که همه چیز را به سخره می گیرد. حتی ماسک جوکر نیز نماد انسان های نادیده گرفته شده ای است که ما هرروز از کنار آنها رد می شویم بدون اینکه آنها را ببینیم. او پس از جوکر شدن نیز همچنان بی هویت است چرا که دیگر برایش مهم نیست چه هویتی دارد شاید اصلا هویتی ندارد. به راستی هویت چیست؟ چه فرقی می کند انسان ها پشت نقابی باشند یا چهره ی واقعی خودشان را داشته باشند؟ آیا تفاوت های چهره است که به ما هویت می دهد؟
جوکر با تمام خباثت خود می خواهد به ما یادآور شود که افراد نادیده گرفته شده ی اجتماع را دریابیم تا قبل از آنکه دیر شود. کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد خطرناک ترین فرد دنیاست. جوکر روح فراموش شده ی گاتهام بود و همه می دانیم که این روح فراموش شده می تواند در هر جایی از دنیا حضور داشته باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
متضادها همدیگر را جذب می کنند: یادداشتی بر فیلم دست نیافتنی ها (untouchables)
مطلبی دیگر از این انتشارات
?قوی سیاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم درخت گلابی وحشی| ساخته نوری بیلگه جیلان