اشتباهات رایج باسوادها (16): شما «همزادپنداری» نمی‌کنید!

◄ احتمالاً بارها این اصطلاح را شنیده و حتی به کار برده‌اید که مثلاً «من با قهرمان این داستان همزادپنداری می‌کنم» اما شاید خیلی دقت نکرده باشید که ریشه‌ی این اصطلاح کجاست و آیا آن را درست به کار برده‌اید یا نه؟

باید عرض کنم اصل این واژه یعنی «هم‌ذات‌پنداری» اصطلاحی است در علم روانشناسی و روانکاوی (که سپس وارد سایر عرصه‌ها نظیر ادبیات، سینما و... شده است) به معنای «همانندسازی» و تمایل به بالا بردنِ حسِ ارزشمند بودن از طریقِ متصل کردنِ خود به یک شخص، گروه یا سازمانی که مهم محسوب می‌شود.
اصطلاح «همذات‌پنداری» یا «Identification» ریشه در نوشته‌های زیگموند فروید، روانشناس شهیر و پدر علم روانکاوی دارد و جای توضیح آن مفصل است و هدف این نوشتار نیست.

اما «همزادپنداری» که در اصل واژه‌ای است من‌درآوردی و برساخته، تنها به‌سبب شباهت معنایی و آوایی‌اش، به‌جای «همذات‌پنداری» به کار می‌رود.

البته «همزاد» (Doppelgänger) معنا دارد و پایین‌تر آورده‌ام اما به سبب کثرت استعمالِ «همزادپنداری» در نوشتار و گفتارِ رایج، برخی به اشتباه افتاده‌اند که شاید این هم اصطلاح دیگری است و حتی برای آن معنایی نیز برساخته‌اند که امروزه شاید آن را در مقالات روانشناسی نیز ببینید!

♥ بسیار خوب! اشکالی ندارد که یک واژه‌ی فنیِ جدید ساخته شده است! اما این موضوع طبعاً مجوزی نیست برای به کار بردن یکی در معنای دیگری!

توضیح: «همزاد» موجودی خیالی‌ است در افسانه‌ها و باورهای مردمان باستان. پیشینیان بر این باور بودند که هر انسان، همزادی ویژه‌ی خود دارد و ارتباط روانی و عاطفیِ تنگاتنگی بین این دو برقرار است به طوری‌که مثلاً اگر انسانی ناراحت، خوشحال، خشمگین و... شود، همزادش نیز همان لحظه و بی هیچ دلیل خاصی، ناراحت، خوشحال، خشمگین و... می‌شود.
و معنایی که برای «همزادپنداری» برساخته شده است:
«همزادپنداری» یک بیماری روانی است که فرد مبتلا احساس حضور همزاد خودش را در کنارش دارد و حتی معتقد است با او صحبت می کند و یا با او در ارتباط نزدیک است.
... که احتمالاً می‌توان آن را شاخه‌ای از «شیزوفرنی» دانست.