سال های زیادی رو برنامه نویس بودم و الان بیش از 6 ساله که به عنوان مدیر محصول در شرکت های داخلی و خارجی فعالیت دارم. اینجام تا تجربه هامو با بقیه به اشتراک بگذارم.
تجربه مدیریت محصول در طراحی و بازتولید ERP برای یک مشتری خارجی
طی چندماه گذشته به عنوان مدیر محصول مشغول طراحی و بازتولید ERP برای یک مشتری خارجی هستم که محصول اون بیش از 15 ساله در شرکت های چند میلیون دلاری استفاده میشه و حکم قلب تپنده اون مجموعه ها رو داره.
توی این مدت با چالش های جذابی دست و پنجه نرم کردم که تو خیلی از موارد تجربه و دانش گذشته به کمکم اومد و خیلی جاها هم نیاز شد دوره های مختلف رو بگذرونم و مهارت های جدیدی کسب کنم.
خوبی اینجور پروژه ها اینه که چالش های پیش روت و درس هایی که ازشون میگیری باعث میشه اون آدم سابق نباشی و در جایگاه مدیر محصول دقیق تر و پخته تر از قبل عمل کنی.
به شخصه بهترین لحظات برام وقت هایی بوده که مشتری از خروجی راضی بوده و تیم تونسته نتیجه تلاش هاش رو ببینه.
و اما نکاتی که بیشتر از همه باید توی اینجور پروژه ها بشون دقت کرد:
ارتباطات
چراکه همه اعضای تیم دورکار هستن و باید بتونی از ابزارها و متدهای درست استفاده کنی و تیم رو بروز نگه داری و خلا عدم ارتباط حضوری رو پر کنی و کماکان اعضای تیم رو با انگیزه نگه داری و حلقه اتصال بین اعضا باشی.
شفافیت
برای اینکه همه در جریان پیشرفت کار باشن و ارزش کار خودشون رو بدونن و اگه بنا به دلایلی نشد روی برنامه زمانی پیش بری به راحتی ریشه یابی و با مذاکره حلش کنی.
درک درست محصول و نیاز های مشتری
چون محصول اصلی در مرحله بلوغ خودش قرارداره، باید بتونی به درستی تمام جنبه های اونو بشناسی و متناسب با نیازهای مشتری و کاربران، اونو طراحی و بازتولید کنی.
برنامه ریزی
سعی کنید با برنامه باشید و با طراحی RoadMap, Gantt Chart و... پیشرفت پروژه رو زیر نظر بگیرید و از مسیر خارج نشید چراکه تحویل دیرهنگام سوختن بوجه و نارضایتی مشتری رو به همراه داره. پس باید کل اعضای تیم متعهد به برنامه زمانی باشه و حتی در صورت نیاز شب ها هم کار کنه.
ایجاد مستندات
چون پروژه خیلی بزرگ هست و هر چقدر هم ذهن خوبی داشته باشید نمیتونید جزییات رو به خاطر بسپرید پس باید هم PRD برای بخش های مختلف آماده کنید هم برای کدها داکیومنت بسازید. وقتی نیازه برگردید به عقب یا نیروی جدید به تیم اضافه کنید یا شخصی رو جایگزین کنید اونوقته که ارزشش رو می فهمید.
تکنولوژی و نیروی متخصص
انتخاب درست تکنولوژی های مورد استفاده برای توسعه محصول و جذب نیروی متخصص که توانایی ها و تجاربش در راستای نیاز شما باشه از اهمیت ویژه ای برخورداره. چراکه اگه تکنولوژی اشتباه رو انتخاب کنید ممکنه پاسخگوی نیاز شما نباشه و اگه نیروی درستی جذب نکنید در روند توسعه به مشکل میخوردید و Technical Debt زیادی براتون به همراه میاره.
تست محصول
باید بتونید انواع مختلف تست از unit test گرفته تا تست تجربه کاربری و... را به درستی انجام بدید و کوچکترین نواقص را برطرف کنید چراکه وقتی محصول شما مورد استفاده قرار میگیره به خاطر ماهیت اون که در حال استفاده در شرکت های بزرگ هست دیگه مثل یک استارتاپ فرصت آزمون و خطا ندارید و به راحتی میتونید اعتماد و اعتبار چندین ساله رو خدشه دار کنید.
شناسایی گلوگاه ها
هرچیزی که باعث بشه کار به درستی پیش نره یک گلوگاهه و باید هرچه سریع تر رفع بشه. برای مثال وقتی میبینید اعضای تیم توی توسعه قسمتی با چالش روبرو هستن باید بتونید راه حل های جایگزین رو پیدا کنید و اون مشکل رو رفع کنید.
خارج از چارچوب فکر کردن
ممکنه رویکرد فعلی که در نرم افزار وجود داره لزوما رویکرد درستی نباشه و در راستای درک درست محصول و شناخت مشتری باید بتونید با نگاهی نو به محصول نگاه کنید و بهترین رویکرد رو پیدا و جایگزین کنید. البته باید این رویکرد عملی باشه و به خوبی بتونید مشتری رو مجاب کنید که این بهتره و تایید اون رو برای جایگزینی بگیرید.
جایگزینی افراد
شاید مجبور باشید افرادی رو به صورت پاره وقت به پروژه اضافه کنید اما باید حواستون باشه اگه بعد از گذشت زمان فردی نتونست خودش رو با روند پروژه وفق بده و علی رقم تلاشی که برای راهنمایی و هماهنگی اون می کنید به جای پیشرفت کار ادامه همکاری باعث کند شدن روند توسعه میشه، باید بتونید به درستی اون رو جایگزین کنید.
امیدوارم این تجارب به شما هم بتونه کمک کنه. خوشحال میشم اگه تجربه مشابهی داشتید یا نکته ای به ذهنتون میاد بام در میون بذارید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
7 اصل مهم مدیریت پروژه برای مدیران محصول
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقشه راه محصول چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا باید سعی کنیم عمر محصول بالغ خود را طولانی کنیم یا یک محصول جدید بسازیم؟