سال های زیادی رو برنامه نویس بودم و الان بیش از 6 ساله که به عنوان مدیر محصول در شرکت های داخلی و خارجی فعالیت دارم. اینجام تا تجربه هامو با بقیه به اشتراک بگذارم.
چگونه یکی از انواع 18گانه MVP را برای توسعه محصول خود انتخاب کنیم
اگر تجربه کار در شرکت های نرم افزاری را داشته و یا علاقه مند به حوزه استارتاپ ها باشید قطعا تا به حال کلمه MVP به گوشتان خورده است با این حال شاید فقط تعداد محدودی از انواع آنرا بشناسید. در این مقاله تمامی مدل های رایج و کاربردی MVP معرفی شده تا بتوانید نمونه درست، که بیشترین تطبیق با ایده شما دارد را برای توسعه محصولتان انتخاب کنید.
کلمه MVP مخفف Minimum Viable Product و به معنی حداقل محصول قابل ارائه می باشد و هدف از بکارگیری آن، موارد زیر می باشد:
- تاکید بر یادگیری از طریق توسعه محصول
- حداکثر میزان یادگیری از مشتری با کمترین تلاش
- اعتبار سنجی ایده و محصول
- نظارت بر رفتار واقعی کاربر
- آگاهی از علایق مشتری بدون نیاز به توسعه کامل محصول
با استناد به موارد بالا با توسعه MVP شما می توانید با صرف کمترین هزینه نمونه اولیه محصول که تمامی نیازهای اصلی مشتری را برآورده می سازد، توسعه داده و دراختیار او قرار دهید تا حین استفاده از آن نقاط قوت و ضعف آنرا شناسایی کرده و با آنچه از رفتار کاربر یاد می گیرید محصول را تکمیل کنید. بدین صورت محصول مطابق با نیاز مشتری توسعه یافته و اگر ایرادی در برآوردهای اولیه شما باشد و ایده مطابق با نیاز مشتری نباشد آشکار شده و قبل از اینکه هزینه های سنگینی متقبل شوید می توانید از اعتبار یا عدم اعتبار ایده مطمین شده و در صورت نیاز Pivot کنید.
گاهی اوقات MVP با MMF که مخفف کلمه Minimum Marketable Product یا حداقل محصول قابل فروش میباشد اشتباه گرفته می شود که تفاوت آنها را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید
علت اینکه اقلب MVP و MMF اشتباه گرفته می شوند این است که تیم ها به جای تمرکز بر انجام کار درست در راستای نیاز مشتری به دنبال این هستند که هرچه سریع تر چیزی را منتشر کنند.
اهداف
یکی از موارد مهمی که در MVP باید در نظر بگیریم این است که وقتی صحبت از Minimum می شود واقعا باید چقدر این محصول اولیه را حدقل و کمینه کنیم؟ در اصل این نکته بستگی به نوع محصول شما دارد اما باید بدانید که :
- در پیاده سازی MVP تاکید بیش از حد برجنبه Minimum می تواند از کیفیت مطلوب محصول نهایی بکاهد.
- تاکید زیاد بر جنبه Minimum به نسبت Viable موجب می شود محصول منتشر شده ارزیابی دقیقی از نحوه استفاده مشتری از محصول ندهد.
- جنبه Minimum بودن MVP به تیم کمک می کند حداقل کار ممکن را برای دریافت بازخورد مفید انجام دهد تا از توسعه محصولی که هیچ کس نمی خواهد جلوگیری کند.
شما نیاز مشتری را شناسایی می کنید و محصولی را توسعه می دهید که نیاز مشتری را برآورده کند. سپس آن را در اختیار مشتری قرار می دهید تا بفهمید آیا مشتری برای رفع نیازش واقعا از محصول شما استفاده می کند یا نه و بر اساس همین استراتژی می توان فهمید که آیا توسعه محصول را ادامه داده یا Pivot کنیم. در نتیجه می توان اهداف زیر را برای استفاده از MVP متصور شد :
- با حداقل منابع یک ایده یا یک فرضیه در رابطه با محصول را آزمایش کنیم
- در اسرع وقت محصول را به دست پذیرندگان آغازین برسانیم
- سنگ بنایی برای محصولات دیگر بگذاریم
- یادگیری را تسریع کنیم
- ایجاد سریع برند
بنابراین با توجه با آنچه تاکنون گفته شد یک MVP خوب باید شامل موارد زیر باشد :
انواع MVP
انواع مختلف MVP به دو دسته Low-Fidelity و High-Fidelity تقسیم می شوند و برای اینکه تشخیص دهیم کدام دسته را انتخاب کرده تا سریع تر و با دیدی بهتر به اهداف خود برسیم می توانیم از نکارت زیر استفاده کنیم.
اگر به دنبال موارد زیر باشیم دسته Low-Fidelity پاسخ گوی کار ماست :
- درک بهتری از مشکلات مشتری کسب کنیم
- بررسی کنیم که راه حل ما برای این مشکل، چقدر برای مشتری ارزشمند است
- تحقیق کنیم که آیا این مشکل ارزش حل شدن دارد یا نه
- بفهمیم که چه نوع راه حلی برای مشتری موثر تر است
و اگر موارد زیر مد نظرمان باشد، باید دسته High-Fidelity را انتخاب کنیم :
- بفهمیم که مشتریان چقدر مایل به پرداخت هزینه برای محصول ما هستند
- پذیرندگان آغازین که مشتریان اولیه ما هستند را شناسایی کرده و از آنها در راستای توسعه محصول بهره جوییم
- کمک به شناسایی و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی مانند کانالهای ارتباطی
- شناسایی بهترین استراتژی های رشد بالقوه
البته باید در نظر داشته باشید که بسته به نوع ایده شما امکان استفاده از هر دو دسته نیز وجود دارد و می توانید مدل مخصوص خود را با انتخاب چند الگو در توسعه MVP ارائه دهید. بنابراین مطرح کردن سوالات زیر و پاسخ دادن به آنها با در نظر گرفتن هزینه، بازه زمانی و خطر می تواند در این مسیر شما را یاری رساند.
با توجه به دسته بندی های مطرح شده انواع 18 گانه MVP را می توان مطابق با تصویر زیر تقسیم بندی کرد. در ادامه به معرفی ویژگی های اصلی هر کدام از موارد زیر می پردازیم تا با دیدی باز بتوانید الگو مورد نظر را انتخاب کنید.
- مصاحبه با مشتری روشی عالی برای کشف اطلاعات در رابطه با محصول و مشکلاتی که به دنبال حل آنها هستید می باشد
- به فکر پرسیدن سوالاتی درباره قیمت، محصول، تبلیغات و رفتار خرید باشید تا درک کاملی از نیازهای مخاطب خود پیدا کنید
- برای اینکار می توانید از پرسشنامه های فیزیکی و یا آنلاین استفاده کنید
- روشی آسان برای اعتبار سنجی ایده در بازار هدف با کمترین تلاش می باشد
- راه اندازی وبلاگ هزینه پایینی داشته و یک بستر ارتباطی دوطرفه با مشتری آینده شما فراهم می کند
- البته نیاز هست بدانید که چطور ترافیک را به سمت وبلاگ خود بیاورید ولی به شما کمک می کند تا در مورد بهترین کانال ها برای بازاریابی محصول خود اطلاعات کسب کنید
- اگر به دنبال درک بهتری از مشکلات مشتری هستید تالارهای گفتگوی مرتبط با موضوع شما راهی عالی برای یادگیری از مشتریان بالقوه است
- می توانید در بین اطلاعات و داده هایی که قبلا مورد بحث قرار گرفته انجمن را زیر و رو کنید و یا اینکه عضو آن شده و مستقیما با مشتریان تعامل کنید
- طراحی Landing page برای معرفی محصول گزینه مناسبی ایست چراکه اولین چیزی است که مشتری پس از کلیک روی لینک شما می بیند
- بهترین مکان برای معرفی ویژگی ها و مزایای محصول و اعتبار سنجی ارزش پیشنهادی شماست که ارتباط با برند شما را ثابت می کند
یکی از نمونه های خوب برای این نوع MVP وبسایت Buffer است که یک پلتفرم مدیریت شبکه های اجتماعی بوده و به واسطه آن شما می توانید محتوای شبکه های اجتماعی خود را به صورت زمانبندی شده منتشر کرده و مدیریت نمایید. بافر برای اولین بار که تصمیم با پیاده سازی این ایده داشت یک Landing Page ساده طراحی کرد تا ببیند آیا تقاضایی برای آن وجود دارد یانه. آنها در این صفحه ایده اصلی خود را توضیح داده و بسته های قیمتی خود را معرفی کردن تا کاربران با توجه به نیاز یکی را انتخاب کنند. وقتی کاربرها روی یکی از گزینه های کلیک می کردند به صفحه دیگری منتقل می شدند که در آنجمله زیر نوشته شده بود
“Hello, you caught us before we were ready”
و از آنها خواسته شده بود تا اطلاعات تماس خود را وارد کنند تا به محض آماده شدن آنها را مطلع سازند. بدین ترتیب آنها می توانستند تشخیص دهند که اولا کاربران چقدر به این ایده علاقه مند هستند ثانیا کدام دسته برای آنها جذاب تر است درنتیجه با کمترین هزینه می توانستند ایده خود را اعتبار سنجی کرده و پذیرندگان آغازین خود را جذب کنند.
- یک روش بسیار موثر برای اندازه گیری هرگونه تغییری که در محصول یا بازاریابی خود داده اید
- ابزارهای مختلفی در این راستا وجود دارد که به شما نحوه واکنش مخاطبان به تغییرات مختلف اعم از وب سایت، طراحی محصول، قیمت گذاری و... را نشان می دهد
- اگر می خواهید دو نسخه از چیزی را باهم مقایسه کنید استفاده از این روش به شما کمک تا بفهمید کدام بهترین عملکرد را دارد
- ویدئویی ساده و کوتاه است که ویژگی ها و مزایای محصول شما و اینکه چرا مشتری بابت آن باید هزینه کند را توضیح می دهد
- این روش به یکی از محبوب ترین نمونه های MVP تبدیل شده و روشی بسیار موثر و ساده است تا مردم محصول شما را شناخته و در رابطه با آن اطلاعات کسب کنند
یکی از نمونه های معروف برای این مدل مربوط به DropBox می باشد. وقتی که موسسین دراپ باکس برای اولین بار می خواستند ایده خود را اعتبار سنجی کنند مستقیم وارد فاز توسعه نشدند و برای معرفی ایده خود یک ویدئو ساختند. این ویدئو با اینکه کمتر از 3 دقیقه بود ولی فرآیند همگام سازی فایل را از اول تا آخر نشان می داد، به گونه ای که یک کاربر فایل مورد نظر را در پوشه خود در دراپ باکس Drag-Drop می کرد و پس از اینکه تغییراتی روی آن اعمال می کرد می توانست این تغییرات را بر روی سیستم دیگر که با همان اکانت دراپ باکس لاگین کرده بود مشاهده کند. این ویدئو صدها هزار نفر را تقریبا یک شبه به سمت وبسایت آنها سوق داد و ثبتنام های اولیه را از 5000 به 75000 نفر افزایش داد.
- بجای اینکه وارد فرآیند طراحی و توسعه شویم میتوانیم از نمونه اولیه کاغذی که هزینه و پیچیدگی کمتری دارد استفاده کنیم
- این مدل روشی عالی برای آزمایش محصول شماست چراکه با کمترین هزینه می توانید طرح اولیه از UI/UX محصول را روی کاغذ پیاده سازی کرده و در صورت نیاز آن را اصلاح کنید. بدین ترتیب کاربر می تواند محصول شما را قبل از اینکه وجود داشته باشد تجربه کند
- روش مناسبی برای اجرای نظرسنجی های بازاریابی است
- با استفاده از پلتفرم هایی مثل Facebook یا Google می توانید این نظر سنجی ها را برای جامعه هدف مورد نظر ارسال کنید
- با این روش می توانید Split Test ها را هم انجام دهید
- روشی برای جلب توجه مشتری برای ثبتنام در محصول یا خدماتی است که در واقع در دسترس نیست
- کمک می کند تا میزان علاقه کاربران را باتوجه به تعداد افرادی که تمایل به دسترسی به آن دارند بسنجید
در این مدل از MVP کاربران را برای ثبت نام در محصول یا سرویسی که وجود خارجی ندارد ترغیب می کنید. بدین وسیله شما میزان علاقه آنها را به محصول خود از طریق تعداد افرادی که سعی می کنند اینکار را انجام دهند می سنجید. برای مثال شما می توانید یک Landing Page با یک دکمه که کاربر را ترغیب به فشردن آن می کند طراحی کنید و وقتی کاربر بر روی آن کلیک کرد صفحه جدیدی باز می شود که در آن پیام "به زودی..." یا هر پیام دیگری که بیانگر این باشد که شما به زودی این خدمت را در اختیار آنها قرار می دهید، نمایش داده می شود. تعداد افرادی که از این صفحه بازدید می کنند می تواند ایده ای درباره تعداد دانلود یا تعداد سفارش هایی که دریافت می کنید به شما بدهد
- با ایجاد مخاطب قبل از ساخت محصول می توانید بینش خوبی درباره وجود علاقه یا تقاضا در مورد مشکلی که درصدد حل آن هستید کسب کنید
- رویکردی بسیار ساده و کم هزینه بوده و اگر بازخورد خوبی بگیرید می توانید برای توسعه یک High-Fidelity MVP از مخاطب های فعلی استفاده کنید و آنها را در آزمایش ها، مصاحبه ها و پرسشنامه ها شرکت داده تا به شما در توسعه یک محصول با ارزش کمک کنند
در این روش شما از طریق کانال های ارتباطی خود نظیر وبلاگ یا شبکه های اجتماعی جوامعی پیرامون خدمتی که می خواهید ارائه دهید، ایجاد می کنید. اگر تعداد کافی از علاقه مندان وجود داشته باشد می توانید قدم بعدی و سرمایه گذاری در تولید محصول را انجام دهید. این مدل MVP برای محصولات آنلاین بهترین عملکرد را دارد مخصوصا اگر مبتنی بر شبکه های اجتماعی باشد. اگر تیم شما محتوای زیادی را تولید کرده و یا می تواند تولید کند، این مدل ممکن است روشی نسبتا ارزان و آسان برای تایید برخی از مفروضات اساسی محصول شما باشد. این مدل همچنین برای برخی از مشاغل آفلاین مثل مشاوره، مطب پزشکان و... به خوبی کار می کند.
برای مثال یک صفحه اینستاگرام ایجاد کرده و شروع به تولید محتوا پیرامون خدمت خود و معرفی آن می کنید اگر در زمان مناسب توانستید تعداد کاربران قابل قبول را جذب کنید این بدان معناست که این ایده برای کاربران جذاب بوده و می توانید در آن سرمایه گذاری کنید.
- این نوع نظر سنجی معمولا نرخ پاسخ بالاتری دارد چراکه اغلب فقط یک یا دو سوال دارد
- با کوتاه کردن نظر سنجی انتظار دریافت پاسخ های قابل اعتماد تری داشته باشید
- مطمئن شوید که سوالات خاص، اما Open-Ended باشند
برای مثال فرض کنید وبسایتی دارید که امکان باز کردن Modal یا Pop-Up در آن دارید و میخواهید قابلیتی یا خدمت جدیدی به آن اضافه کنید اما هنوز آنرا اعتبار سنجی نکرده اید. در این صورت می توانید پرسشنامه کوتاهی برای رسیدن به اهداف خود طراحی کرده و در ازای پاسخ به آن نیز هدیه ای به کاربر بدهید.
- همانند Paper Prototypes بوده با این تفاوت که توسط ابزار دیجیتال و لایبرری های آماده تولید می شوند که موجب صرفه جویی در زمان و هزینه می شود
- معمولا به صورت Wireframe و Mock-Up هستند
- این MVP احساس حرفه ای تری به نمونه اولیه شما می بخشد اما هزینه اولیه شما را بالا می برد
- اگر محصولی فیزیکی را تولید می کنید می توانید از این روش استفاده کنید
طراحی 3بعدی نمونه اولیه به شما کمک می کند تا پیش از صرف هزینه های سنگین برای ساخت نمونه فیزیکی جنبه های مختلف آن را مورد آزمایش قرار داده و محصول خود را راحت تر معرفی کنید تا کاربران و یا سرمایه گذاران بهتر با آن ارتباط برقرار کنند.
- پوسته ای ظاهری از محصول در اختیار کاربر قرار می دهید با این پیش فرض که کاربر احساس می کند محصول شما واقعا کار میکند و درحال تجربه چیزهای واقعیست
- زمان و هزینه بیشتری نیاز دارد اما روش موثری است تا قبل از ساخت متوجه شوید که آیا محصول یا خدمات مطلوبی دارید
- در این روش از یک نیروی انسانی برای انجام کاری که قرار است فناوری آن را انجام دهد استفاده می کنید. این کار به شما کمک می کند در عین پایین نگه داشتن هزینه های فنی، مطلوبیت محصول خود را ثابت کنید
خیلی از ایده های نوپا پیرامون خودکار سازی خدمات به ویژه سرویس های مبتنی بر یادگیری ماشین و هوش مصنوعی می چرخند. برای نمونه فرض کنید قرار است یک سرویس پیشنهاد دهنده هدیه به کمک هوش مصنوعی راه اندازی کنیم. کاربر چند جمله در رابطه با شخصیت و علایق گیرنده هدیه نوشته و سرویس ما بهترین هدیه متناسب با شخصیت فرد را از سایتهای فروشگاهی پیدا کرده و پیشنهاد می دهد. پیاده سازی این سرویس پیچیدگی بالایی دارد و شما نیز نمی خواهید قبل از اینکه بفهمید آیا کسی مایل به استفاده از خدمات شما هست یا نه زمان و هزینه بالا برای تولید محصول صرف کنید. اینجاست که این مدل MVP به کمکتان می آید.
شما کافیست یک پوسته ظاهری طراحی کنید و پشت آن فردی با دریافت اطلاعات کاربر آنها را تحلیل کرده و متناسب با آن تعدادی محصول از سایت های فروشگاهی انتخاب و به کاربر پیشنهاد دهد(خروجی حتی می تواند در قالب یک ایمیل برای کاربر ارسال شود). در این حالت کاربر متوجه حضور عامل انسانی پشت سیستم نمی شود و فکر می کند فرآیند کاملا اتوماتیک است و با سیستمی هوشمند و تعاملی سروکله می زند. در اصل ما نمایشی صادقانه از خروجی نهایی محصول را با کمترین هزینه به کاربر نشان داده و می توانیم واکنش او را بسنجیم. نتایج به دست آمده قابل استناد برای اعتبار سنجی ایده می باشد چراکه کاربر اهمیت نمی دهد که پشت سیستم هوش مصنوعی بوده یا انسان! برای او فقط خروجی کار ارزشمند است و به این اهمیت می دهد که مشکلش با استفاده از سرویس ما حل شده است.
- اغلب با Wizard of Oz اشتباه گرفته می شود
- همانند Wizard of Oz از یک منبع انسانی برای انجام کاری که به صورت الگوریتمی باید انجام شود استفاده می کنیم و مشتری نیز می داند که در حال دریافت خدمات انسانی است
- در صورتی که از راه حل دقیق مطمئن نبوده و از درک خود از مشکلات مشتری نیز کاملا مطمئن نیستید باید از Concierge MVP استفاده کنید اما وقتی که درک دقیقی از راه حل داشته و قصد بررسی بازار را دارید باید از Wizard of Oz استفاده کنید
زیبایی این مدل در آن است که می توانید بدون ساخت محصول، فرضیه های محصول خود را آزمایش کنید. از آنجاکه فرآیند به صورت دستی انجام می شود شما می توانید با مشتری تعامل داشته و درک عمیقی از چیزی که با آن سروکار دارید بدست آورید. این امر به شما کمک می کند تا قدم های اولیه را محکم برداشته و از آنجایی که آزادی بیشتری در ارتباطات خود دارید احتمالا منجر به ایده پردازی بیشتر در راستای حل مشکلات مشتریان می شود.
فرض کنید میخواهید یک سیستم مشاوره پزشکی مبتنی بر هوش مصنوعی پیاده سازی کنید اما مطمئن نیستید که کاربران بدون رفتن به مطب پزشک و معاینه حضوری میتوانند این فرآیند را بپذیرند یا نه. از طرف دیگر نیز فرضیه اطمینان یا عدم اطمینان به راهکارهای درمانی پیشنهادی توسط هوش مصنوعی مطرح است. پیاده سازی چنین سیستمی پیچیدگی بالایی دارد، در این حالت می توانید از این مدل MVP استفاده کنید. شما یک پوسته ظاهری می سازید تا از طریق آن از حال عمومی بیمار مطلع شوید و او نیز می داند راهکار مقابله با بیماری توسط پزشک ارائه می شود. بدین ترتیب اولین فرضیه را می توانید بررسی و اعتبار سنجی کرده و با توجه به نتایج حاصله پس از مدتی تصمیم به ادامه یا توقف ایده بگیرید.
- چیزی مابین Concierge MVP و Wizard of Oz MVP است
- از ابزارها و سرویس های موجود برای ارائه محصولی کارآمد به مشتری استفاده می کنید که موجب صرفه جویی در وقت و هزینه می شود
- برای پیاده سازی نمونه اولیه ایده در این روش به طور معمول از تعدادی از فناوری های موجود استفاده می کنید که اغلب به خوبی باهم ادغام نمی شوند در نتیجه برای مدیریت فرآیند به نیروی انسانی بیشتری نیاز دارید
یک مثال کلاسیک برای این نوع MVP وبسایت Groupon می باشد که در واقع یک Marketplace برای اتصال فروشگاه های محلی، خرده فروشان، آژانس های مسافرتی و... به مشتریان و خرید گروهی هست (مثل تخفیفان خودمون). نمونه اولیه گروپان با یک وبسایت وردپرس برای فروش تیشرت شروع به کار کرد و تنها راه خرید از آن ارسال ایمیل بود. کوپن های خرید را هم توسط برنامه FileMaker ایجاد کرده و با اجرای یک اسکریپت آنها را به لیست ایمیل ها ارسال می کردند.
مثل پیش خرید ایده شماست. به شما این امکان را می دهد که برای پیاده سازی ایده خود سرمایه اولیه را جمع کرده و در عین حال میزان تقاضا برای آن را نیز آزمایش کنید
بهترین مثال برای این مورد وبسایت www.kickstarter.com می باشد. دراین وبسایت شما محصول خود را برای کاربران معرفی می کنید و مبلغی که برای پیاده سازی آن نیاز دارید را اعلام می کنید. هرکس از ایده شما خوشش آمد بنا به خواست خود مبلغی برای کمک به پیاده سازی ایده به شما پرداخت می کند. در عوض شما نیز وقتی محصول را ساختید می توانید خدمات ویژه ای برای این افراد در نظر بگیرید. برای مثال می توانید با ارائه تخفیف ویژه و یا اشتراک رایگان از محصول برای مدتی خاص و یا درج نام آنها در صفحه حامیان از آنها قدردانی کنید.
- اغلب اگر یک ویژگی اساسی محصول را مورد آزمایش قرار دهیم خیلی موثر تر است
- تمرکز بر یک ویژگی خاص از ایجاد حواس پرتی در کاربران توسط سایر ویژگی ها جلوگیری کرده و موجب می شود تمرکز کاربر بر آن ویژگی خاص معطوف شود و این باعث می شود درک کاملا واضحی از مشکل و راه حل بدست آورید
- مقرون به صرفه تر از محصولی با چند ویژگی است که کسی آنرا نمی خواهد
دراصل ایده کلیدی خود را توسعه می دهید و به قول معروف برگ آس خود را همان اول رو می کنید تا مشتریان آینده شما از همان ابتدا ارزش محصولتان را ببینند. در این حالت جلب توجه هدف شماره یک شماست. پس از دستیابی به آن به مشتریان خود اجازه دهید به شما کمک کنند تا محصول را به شکلی توسعه داده و پروبال دهید که آنها دوست دارند ببینند.
توی این مقاله سعی کردم مرجع کاملی برای ساخت MVP تهیه کنم تا هر وقت نیاز به توسعه یک ایده یا اضافه کردن یک فیچر به محصول خودتون داشتین بتونید به اون رجوع کنید و ازش بهره ببرید. امیدوارم مفید باشه و خوشحال میشم اگه میدونید به درد کسی میخوره براش بفرستید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تسلط در یوزر انگیجمنت
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه بهترین فیچرها را برای توسعه محصول خود انتخاب کنیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
اصطلاحاتی که مدیران محصول باید با آن آشنایی داشته باشند