سال های زیادی رو برنامه نویس بودم و الان بیش از 6 ساله که به عنوان مدیر محصول در شرکت های داخلی و خارجی فعالیت دارم. اینجام تا تجربه هامو با بقیه به اشتراک بگذارم.
اصطلاحاتی که مدیران محصول باید با آن آشنایی داشته باشند
مدیر محصول در قبال توسعه محصول و رساندن موفق آن به بازار مسئول است. نقش مدیران محصول معمولا شامل مدیریت مسئولیت های روزمره ایست که برای اجرای استراتژی و چشم انداز محصول نیاز است و به دنبال آن باید تمام شرکت کنندگان و ذی نفعان محصول را با این استراتژی مرتبط کنند. در همین راستا هر مدیر محصولی باید با اصطلاحات رایج این زمینه آشنا باشد تا با توجه به هر یک از نقش هایی که در لحظه بر دوش دارد بتواند از آنها به درستی بهره گیرد. در زیر به معرفی رایج ترین اصطلاحات این حوزه پرداخته شده است.
ورود به بازار (GTM : go-to-market)
برنامه استراتژیکی شامل تاکتیک ها و منابع اصلی است که شرکت برای انتشار، تبلیغ و فروش محصول استفاده میکند. برنامه GTM می تواند شامل جزئیات در مورد قیمت گذاری، فروش، کانال های توزیع، بازاریابی و پروموشن باشد.
دسترسی عمومی (GA : general availability)
منظور از GA یا دسترسی عمومی انتشار یک محصول برای عموم مردم است که به واسطه آن محصول از طریق کانال فروش عمومی شرکت در دسترس قرار می گیرد و در مقایسه با انتشار محدود یا نسخه بتا که عمدتا برای آزمایش و دریافت بازخورد کاربر است مورد استفاده قرار می گیرد.
حداقل محصول قابل ارائه (MVP : minimum viable product)
یک MVP نشان دهنده اولین مرحله در چرخه توسعه محصول است که در آن شرکت معتقد است محصول ویژگی های کافی برای متقاعد کردن مشتریان آغازین (early-adapter) را دارد. در شرکت های نرم افزاری و یا استارتاپ ها، MVP می تواند به تیم محصول برای دریافت بازخورد کاربر در اسرع وقت کمک کند تا بتوانند از آن برای بهبود و توسعه محصول استفاده کنند.
پرسونا (Persona)
در مدیریت محصول یک پرسونا درواقع پروفایلی از نوعی از کاربران محصول می باشد و یک محصول می تواند پرسوناهای مختلفی داشته باشد. نوشتن خلاصه ای از پرسوناهای محصول می تواند به مدیر محصول (ویا سایر افراد درگیر با محصول) در فهمیدن ویژگی های اصلی، رفتارها، اهداف، مسئولیت ها و نیازمندی های نوع خاصی از کاربر کمک کند. مدیران محصول اصولا پرسوناهای مختلف نظیر: پرسونای مشتری، پرسونای خریدار، پرسونای تصمیم گیرنده و... را در نظر می گیرند تا بتوانند نیازمندی های هر بخش را بهتر بشناسند و راهی برای پاسخ گویی به آن بیابند.
مورد استفاده (Use Case)
یک Use Case درواقع سناریویی فرضی (اما قابل قبول) است که نشان می دهد چگونه یک کاربر ممکن است با محصول ارتباط برقرار کند تا به یک هدف خاص دست یابد. مدیران محصول اغلب از Use Case ها برای بیان قابل هضم اینکه چگونه و چرا مشتریان از بخش های مختلف محصول استفاده می کنند بهره می جویند.
هوش تجاری (BI : business intelligence)
هوش تجاری یک روش جمع آوری، تجزیه و تحلیل و تغییر داده های کسب و کار برای تصمیم گیری های آگاهانه تر است. داده های BI معمولا از طریق تحقیقات گسترده در طیف وسیعی از منابع شامل ابزار گزارش گیری، بازخورد مشتریان، اطلاعات استفاده واقعی از محصولات شرکت و تحقیقات رقابتی جمع آوری می شوند.
چابک (Agile)
اغلب در شرکت های نرم افزاری مورد استفاده قرار می گیرد و یک روش تکرار پذیر و افزایشی برای توسعه محصول می باشد که در آن به طور خلاصه تیم ها در یکسری دوره های افزایشی (Sprint) به طور مرتب گروه بندی می شوند تا کار را بازبینی کرده و توسعه دهند و تغییرات را اعمال کنند. این بازخورد مکرر و توانایی تغییر سریع فوکاس و اولویت بندی، به مدیران محصول کمک می کند تا در مقایسه با روش های سنتی مثل سلسله مراتبی و آبشاری بتوانند برنامه های بلند مدت را به فازهای گسسته بشکنند و توسط تیم های توسعه اجرا نمایند.
اسپرینت (Sprint)
در متدولوژی چابک، Sprint یک دوره زمانی (برای مثال 14روز) است که در آن یکسری وظایف تایید شده، انجام و مورد بررسی قرار می گیرند. تیم های محصول و توسعه معمولا با یک جلسه برنامه ریزی برای اسپرینت شروع می شوند و در این جلسه تیم ها با مجموعه ای از وظایف مورد نیاز که باید در این اسپرینت انجام شود موافقت می کنند.
اسکرام (Scrum)
اسکرام یک چارچوب توسعه تکراری نرم افزار برای مدیرت توسعه محصول است. اسکرام یک استراتژی توسعه محصول انعطاف پذیر را تعریف می کند که در آن تیم های توسعه به عنوان یک واحد برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم عمل می کنند. این امر تیم ها را قادر می سازد تا به صورت خود سازمان ده (Self-Organize) در یک فضای کاری مشترک یا به صورت آنلاین باهم کار کرده و همه اعضای تیم به خوبی ارتباط رو در رو و روزانه داشته و مسائل را حل کنند.
آبشار (Waterfall)
در مقابل چابک، مدل توسعه آبشاری یک روش دراز مدت برای توسعه محصول است که توسط یکسری از فاز ها یا مراحل پیوسته (ادراک، آغاز، تجزیه و تحلیل، طراحی، ساخت، آزمایش، پیاده سازی، نگهداری) مشخص می شود. تمایز کلیدی این مدل با مدل چابک این است که در یک محیط توسعه آبشاری هنگامی که یک مرحله کامل می شود تیم نمی تواند به عقب برگردد و توسعه باید به مرحله بعدی حرکت کند.
سند مورد نیاز بازار (MRD : market requirements document)
سند مورد نیاز بازار، یک سند استراتژیک بوده که توسط مدیر محصول تهیه می شود تا بتواند نیازهای بازار یا تقاضا برای یک محصول خاص را تعریف کند. MRD معمولا حاوی اطلاعاتی درباره چشم انداز محصول، چشم انداز رقابتی، تجزیه و تحلیل کسب و کار، فرصت های درآمدی و همچنین لیستی از فیچرها (یا حدقل فیچرهای سطح بالا) است.
صورت حساب مواد (BOM : bill of materials)
در تولید محصولات فیزیکی، BOM لیست کاملی از مواد مورد نیاز برای ساخت محصول است.
نقشه راه (Roadmap)
در مدیریت محصول، نقشه راه یک سند استراتژیک سطح بالاست که مدیران محصول آن را ایجاد و نگهداری می کنند تا دیدگاه استراتژیک و اهداف محصول را در اختیار ذی نفعان قرار دهند. نقشه راه برای اهداف استراتژیک مشابه برای مواردی غیر از توسعه محصول، مانند: ارتقا فناوری شرکت، برنامه های بازار یابی و یا لانچ محصولات نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
تست آلفا (Alpha Test)
اغلب در صنایع نرم افزاری مورد استفاده قرار می گیرد. زمانی که توسعه محصول تقریبا تمام شده است، معمولا مدیر محصول تست آلفا را انجام می دهد که در آن یک گروه کوچک از کاربران، محصول را برای پیدا کردن اشکالات و سایر موارد تست می کنند.
تست بتا (Beta Test)
تست بتا یک pre-lunch از محصول است که در آن از کاربران خواسته می شود محصول را امتحان کنند و نظرات خود را ارائه دهند تا تیم محصول از آن برای بهبود محصول قبل از GA بهره جوید.
ارزش پیشنهادی (Value Proposition)
در مدیریت محصول، ارزش پیشنهادی یک بیانیه سطح بالاست که اغلب به عنوان وعده ای برای مشتری نوشته می شود و بیانگر این است که چگونه یک محصول نیازهای مشتری را برآورده می کند.
پیشنهاد های فروش منحصر به فرد (USP : unique selling proposition)
میتوان گفت USP مزیت رقابتی منحصر به فرد یک محصول بوده و دلیلی است برای اینکه مشتری محصول ما را از بین سایر محصول های موجود انتخاب می کند. به طور کلی USPها به عنوان مزایایی (benefits) برای مشتری یا کاربر در نظر گرفته می شوند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه یکی از انواع 18گانه MVP را برای توسعه محصول خود انتخاب کنیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقش مدیر محصول در هر مرحله از چرخه حیات محصول
مطلبی دیگر از این انتشارات
تعیین بودجه محصول