کاربرد کامپوننت ها در داشتن یک زندگی باحال (زندگی کامپوننتی)


اول از همه بگم که کامپوننت چیه.

کلمه کامپوننت رو کمابیش اینور اونور شنیده بودم تا اینکه تو درس مهندسی نرم افزار با مفهومی به نام برنامه نویسی بر قطعه (component based programming) آشنا شدم. این مفهوم به طور مختصر و تقریبی میگه که شما به جای اینکه هر دفعه بیاید چرخو اختراع کنید، یه بار چرخو بسازید و هر جا لازم بود ازش استفاده کنید. یعنی به جای اینکه بیاید و خط به خط کدنویسی کنید، یه سری قطعه (کامپوننت) از کدها آماده کنید و مثل پازل کنار هم قرار بدید.

چند روز هست که این مفهوم به شدت روی مخمه و توی جای جای زندگی دارم احساسش میکنم. مثلا یه ماشین رو در نظر بگیرید. متشکل از چند قطعه مستقل از هم مثل موتور، بدنه و... میشه که کنار هم چیده میشن و کارو راه میندازن. (اینکه اینجا کار یعنی ماشین یا همون کار رو خودمم نمیدونم!)

جالبه که این نگرش محدود به وسایل نمیشه و شامل کارها هم میشه. مثلا رانندگی رو در نظر بگیرید. عملکرد شما موقع رسیدن به دست انداز یه کامپوننته، موقع ترافیک یه کامپوننت دیگه، موقع رانندگی تو اتوبان یه کامپوننت دیگه و...
هر کامپوننتم شامل یه سری دستورات و پیش فرض ها میشه و قدرت شما توی اون مستقل از بقیس؛ یعنی ممکنه کامپوننت برخورد با دست انداز شما ضعیف باشه و کامپوننت اتوبان شما قدرتمند. چون این دو مستقل از همن و هر کدوم با تمرینات جداگانه تقویت میشن.


بعضی از کامپوننتای یه فوتبالیست
بعضی از کامپوننتای یه فوتبالیست


حالا این نگرش چه تاثیری روی زندگی داره و اصلا به چه دردی میخوره؟ جواب سادس، نظم.
وقتی به زندگی نگاه کامپوننتی داشته باشید میتونید:

خودتونو بهتر بشناسید
این نگرش باعث میشه آدم بتونه تعریف دقیقی از کاری که داره انجام میده ارائه بده. مثلا عملی مثل غذا خوردن شامل چند بخش میشه. نوع نشستن، نوع استفاده از وسایل، سرعت غذا خوردن، میزان توجه به اطراف و... شما میتونید با این نگرش این عملو بخش بندی کنید و بفهمید که تو هر بخش چه وضعیت و رفتاری دارید و این بخشهای مختلفو اگه ضعیفن تقویت کنید. مثلا میفهمید که ضعف شما موقع غذا خوردن مربوط به نشستن میشه و باید این قطعه از عملیات رو روش کار کنید و اگه لازمه کدش رو بازنویسی کنید تا با بقیه قطعات همخونی داشته باشه.

در برخورد با وقایع خونسرد باشید
نگاه کامپوننتی شما رو از شر چندکاره بودن خلاص میکنه. حتما میدونید که مغز انسان در لحظه فقط میتونه روی یک کار تمرکز کنه و به یه چیز فکر کنه. مثال میزنم؛ در حال رانندگی هستید، گوشیتون زنگ میخوره، یه ماشین داره ازتون سبقت میگیره، رو به رو یه چاله هست، بچه روی صندلی عقب داره گریه میکنه و پلیس یه کم جلوتر برگ جریمه به دست وایستاده. اگه قبلا به این موارد فکر نکرده باشید و نوع برخوردتون با هر کدوم از این مسائل رو تعیین و تقویت نکرده باشید، به معنی واقعی کلمه بیچاره میشید! مغز هرگز نمیتونه همه این مسائل رو در زمان محدودی که برای تصمیم گیری دارید حل کنه.
توی نگاه کامپوننتی، رانندگی شما شامل یه سری قطعس که مستقل از همن و البته با هم تعامل دارن. اگه شما همه قطعاتی که فعل رانندگی لازم داره رو روی خودتون نصب کرده باشید و تمامی قطعاتتون توی وضعیت خوبی باشن رانندگی شما بسیار ساده و بدون مشکل میشه و حتی ده تا مسئله دیگه هم به مسائل قبلی اضافه شه اتوماتیک و بدون فکر همه رو حل میکنید. یعنی با تمرین کامپوننتهای مختلف رانندگی رو یاد گرفتید و روی خودتون نصب کردید و حالا خیلی ساده ازشون استفاده میکنید.

رفتار بقیه رو پیش بینی کنید
با نگاه کامپوننتی میتونید رفتار بقیه انسانها رو پیش بینی کنید. آدما وقتی به یه حدی از رشد و بلوغ میرسن معمولا کامپوننتاشون ثابت میشن. شما میتونید خیلی راحت کامپوننتهاشونو بشناسید و محک بزنید و مثل یه هکر هر جا راه نفوذی پیدا کردید ازش استفاده کنید!
مثلا مربی های فوتبال مهارتهای بازیکن ها رو به چند بخش تقسیم میکنن و عملکرد هر بازیکن رو توی هر بخش میدونن؛ میدونن که باگ مهدی رحمتی توی کامپوننت خروج از دروازشه و از این طریق بهش آسیب میزنن، میدونن کامپوننت دایو مهدی طارمی خیلی قویه و دست بهش بزنی یه پنالتی برات هزینه داره.
شما هم میتونید کامپوننتای آدمای اطرافتونو شناسایی کنید و ازشون استفاده کنید.

از کامپوننتا بازم استفاده کنید
توی جهان واقعی تعداد کامپوننتای ضروری خیلی بیشتر از جهان برنامه نویسیه، برای همین شاید استفاده مجدد از قطعات یه کم سخت باشه ولی ممکنه. مثلا یه کامپوننت بیکاری برای خودتون میسازید که شامل رفتاریه که شما رو در بیکاری های چند ساعتی سرگرم میکنه. حالا هر وقت که بیکار شدید این کامپوننت فعال میشه و شما رو خودکار هل میده سمت مطالعه، ورزش، بازی یا هر چیز باحال دیگه ای. یا مثلا یه کامپوننت دزدی طراحی کنید و از شاطر کوچه ما تا مسئول عالی رتبه مملکت، به هر مقامی که رسیدید، دزدی کنید.



در مجموع میخوام عرض کنم که جهان ما، چه مادی و چه غیرمادی از یه سری کامپوننت تشکیل شده که هر کدوم از یه سری کامپوننت دیگه تشکیل شدن و الی آخر. این نوع نگرش به رفتار و نوع زندگی میتونه نظم خوبی به رفتار بده، برنامه ریزی رو برای آینده راحت تر کنه و تکلیف شما رو با خودتون و نقاط ضعفتون روشن کنه.


پی نوشت ها
اولا که سال نوی همگی مبارک.
دوما که خیلی متن علمی ای نبود، دوستان کامپیوتری منو اعدام نکنن :)) چون ذات کامپوننتو خیلی جاها بردم زیر سوال


مطلب قبلی منو هم بخونید، اگه دوست داشتید:

http://vrgl.ir/mCYPJ