جامعه برنامه نویسان ایران
بولتژورنال: سیستمی که برنامهریزی و رشد شخصیتان را متحول میکند (بخش دوم)
در بخش اول این پست از سیستم بولتژورنال گفتیم؛ روشی که برنامهریزی، رشد شخصی، و نظمدهی را برای هزاران نفر در سرتاسر جهان آسان کرده و فقط با یک دفتر و خودکار، یکتنه از پس هر سهی این کارهای متفاوت برمیآید. در پست قبلی نشان دادیم که چطور میشود با بولتژورنال برنامهریزی را راحتتر و مفیدتر کرد و به زندگی نظم داد. در این بخش میخواهیم از برگههای هیجانانگیزی بگوییم که کمک میکنند در هیاهوی زندگی روزمره، از رشد شخصی غافل نمانیم؛ یعنی ترکرها (Trackers) و مجموعهها (Collections). در ضمن، قرار است بعد از آشنایی با این برگههای دوستداشتنی، چند فوت و فن به دردبخور برای کار با بولتژورنال را هم با شما درمیان بگذاریم!
۱. ترکرها (Trackers)
ترکرها صفحات محبوب من در بولت ژورنال هستند. این جدولهای کوچک، حتی بیشتر از برگههای برنامهریزی به درد من خوردهاند. با کمک ترکرها، میتوانید با برداشتن قدمهای خیلی کوچک اما مستمر، عادتهای جدید ایجاد کنید و آدم بهتری از خودتان بسازید!
ترکر عادتسازی
فرض کنیم مدتهاست دلتان میخواسته که کتابخوانتر باشید. اول سال جدید، با خودتان عهد میکنید که «امسال دیگه بیشتر کتاب میخونم». اما وقتی هر روز تا خود شب دارید کار میکنید و فقط جنازهتان به خانه میرسد، تمام کردن حتی یک کتاب هم به نظر غیر ممکن میآید. به جای دویدن به دنبال هدف مبهمی مثل «کتابخوانتر بودن»، میتوانید یک هدف روزانه، مشخص، و خیلی کوچک برای خودتان مشخص کنید؛ چیزی آنقدر ساده که دلتان نیاید به آن نه بگویید! مثلا فقط یک ربع کتابخوانی قبل از خواب، یا هر روز فقط پنج صفحه جلو رفتن. اگر یک ماه هر روز همین کار کوچک را انجام بدهید، بعد از یک ماه 7.5 ساعت / 150 صفحه کتاب خواندهاید! اگر فکر میکنید کم است، بگویید ببینم در کل آن مدتی که آرزوی کتابخوانتر بودن در سر داشتید چقدر کتاب خواندید؟!
حالا نقش ترکر چیست؟ ترکر صرفا یک جدول ساده است که کمک میکند هدف یک ربع کتابخوانی روزانهتان را از یاد نبرید و به آن وفادار بمانید. برای این کار، لیستی از روزهای هفته/ماه/سال را در یک صفحه سفید مینویسید. هر روزی که به قولتان وفادار ماندید و کتاب خواندید، خانه جلوی تاریخ آن روز را پر میکنید. هدف این است که تا میتوانیم روزهای بیشتری به این عادت وفادار بمانیم. به نظر کار خیلی سادهای است، نه؟ اما همین جدول کوچک با حس رضایتی که به آدم میدهد، خودش مشوق و انگیزهای برای کتابخوانی روزانه میشود؛ چون هر روزی که به قولمان وفادار نمانیم، خالی ماندن خانه جلوی آن روز اذیتمان خواهد کرد!
برای هر نوع عادتی که فکرش را بکنید، میشود ترکر ساخت؛ از سیگار نکشیدن و تلفن روزانه به خانواده گرفته تا ورزش کردن، چالش سی روز یوگا، تمرین نویسندگی، و بهتر کردن حافظه با فلشکارت ساختن از استکاورفلو. عادتسازی راه ساده و موثری برای رسیدن به همه آن چیزهایی است که همیشه دلتان میخواسته باشید. اگر دوست دارید در مورد عادتسازی بیشتر بدانید، این پست از جیمز کلیر را بخوانید. خواندن مجموعه پستهای این روانشناس، دیدگاههای من در مورد تغییر خود را متحول کرد و باعث شد شیفته عادتسازی و ترکرها شوم.
ترکرها را میشود در اندازههای هفتگی، ماهانه، چند ماهه، یا سالانه درست کرد؛ اما من شخصا ترکرهای سالانه را از همه بیشتر ترجیح میدهم، چون آدم را با خودش مهربانتر میکنند. با ترکر سالانه، اگر یکی دو روز حوصله انجام عادت را نداشته باشید، دیگر فکر نمیکنید که دنیا به آخر رسیده و در ساختن عادت جدید شکست خوردهاید. تجربه به من نشان داده که در ماههای اول وفاداری هر عادتی، دورههایی خواهد بود که آدم دلش میخواهد همه چیز را ول کند و زندگی را همانطور که قبلا بود پیش ببرد. اما با گذر زمان، عادت جدید جزوی از روتین زندگی میشود و وفادار ماندن به آن، آسانتر خواهد شد. این استحکام در گذر زمان را فقط ترکر سالانه میتواند نشان دهد. وقتی در بازه یک ساله به قضایا نگاه میکنید، دیگر چند روز تنبلی چیز چندان بدی به نظر نمیآید.
با این حال، این شمایید که باید مشخص کنید با کدامیک از ترکرهای سالانه، ماهانه، و هفتگی بهتر جواب میگیرید. ممکن است دوست داشته باشید هرماه یک چالش متفاوت را دنبال کنید، یا اینکه بدتان نیاید که با ترکرهای هفتگی، هر هفته برای خودتان یک آغاز دوباره بسازید. از دیگر مزیتهای ترکرهای ماهانه و هفتگی این است که میتوانید آنها را در برگهای ماهانه و هفتگیتان بیاورید و به این ترتیب رشد شخصی را هم کنار تسکها و رویدادهایتان مشاهده کنید.
ترکر کارهای تکراری
شما میتوانید برای هر کار تکرارشدنیای ترکر بسازید. مثلا اگر مدیر محصول هستید، میتوانید کارهای هر روز صبح مثل جلسه اسکرام، پیگیری تسکها از هرکدام از اعضای تیم، و برنامهریزی روزانه را در قالب یک ترکر هفتگی یا ماهانه قرار بدهید. همچنین میتوانید وظایفتان در خانه و خانواده مثل ظرف شستن و اینجور کارها را هم به ترکرها اضافه کنید. به این ترتیب، دیگر لازم نیست کل روز در ذهنتان نگه دارید که امروز چه کاری باید انجام دهید؛ بلکه صرفا لازم است بولتژورنالتان روی میز باز باشد!
از دیگر چیزهایی که میشود برایشان ترکر ساخت، پسانداز کردن برای یک هدف است؛ مثلا سفر، خرید لپتاپ، خرید گوشی یا هر خرج هیجانانگیز دیگر! کافی است یک بار سرچ بزنید تا انبوهی از ترکرهای هیجانانگیز برای پسانداز را ببینید و ایده بگیرید. اما اگر حوصله سرچ و انتخاب ندارید، از ترکر پسانداز کوئرا استفاده کنید.
۲. مجموعهها (Collections)
مجموعهها صفحات موضوعی بولتژورنال هستند؛ یعنی لیستی از اطلاعات در مورد یک موضوع واحد. این لیست هر چیزی میتواند باشد؛ از کتابهایی که میخواهید بخوانید و جاهایی که میخواهید ببینید گرفته تا ایدههای پست وبلاگ و ایدههای حالخوبکنی در وقت ناراحتی.
در اغلب موارد، با استفاده مداوم از بولتژورنال است که میفهمید آیا اصلا مجموعه لازم دارید یا نه، و اگر دارید، برای چه موضوعی. یک روز میبینید که مدام دارید صفحات مختلف را ورق میزنید تا اطلاعات مورد نظرتان را از بینشان استخراج کنید؛ آنوقت با خودتان فکر خواهید کرد که کاش همه این اطلاعات را در یک صفحه داشتم. بوم! شما یک مجموعه کشف کردید!
مجموعهها بخصوص برای ثبت ایدهها خیلی به درد میخورند. لیست ایدههای پست وبلاگ، پیشنهاد کادوی تولد، ایدههایی برای کارهای مفید اجتماعی، و لیست کارهایی که میشود وقت بیحوصلگی انجام داد، از موضوعاتی هستند که برای من خیلی جذابند و زیاد پیش میآید که برایشان ایده بزنم. با جمع کردن کل ایدههای مرتبط در یک صفحه، دیگر ایدهها بین انبوه کاغذپارههای رندوم گم نمیشوند و میتوانم هروقت که لازمشان داشتم، راحت پیدایشان کنم. البته من از بولت ژورنالم به عنوان برگه بریناستورمینگ استفاده نمیکنم؛ بلکه بعد از پروسه برین استورمینگ، ایدههایی برتری که در پایان کار انتخاب کردهام را در بولت ژورنالم مینویسم.
یکی دیگر از مجموعههای بدردبخور برای من، مجموعه اطلاعات مربوط به حیوانات خانگیام هستند. من در این صفحات همه اطلاعات مربوط به گربهام را یکجا مینویسم؛ مثلا تاریخ واکسنها، تاریخ تولد، واکنش به مارک غذاهای مختلف، سوابق ویزیت دکتر، یا تاریخچه نشان دادن علایم فیزیکی مشکوک. احتمالا مجموعههای مشابهی را میشود برای سوابق دارویی شخصی، ثبت سمپتومهای مشکوک در خودتان یا کودکتان، یا حتی نظراتتان در مورد مارکهای مختلف مواد آرایشی و بهداشتیای که تست کردهاید هم ساخت.
فوت و فنهای کار با بولتژورنال
بیایید با یک واقعیت تلخ روبرویتان کنم: شما هیچوقت قرار نیست همه چیز را در مورد بولتژورنال را یاد بگیرید! اما خبر خوب این است که لازم هم نیست همه چیز را بدانید. بعضی وقتها مطلع شدن از همه گزینههای ممکن بیشتر آدم را فلج میکند تا پرانگیزه. با این وجود، سه استراتژی جالب در سیستم بولتژورنال هست که دانستنشان از همین زمان شروع برایتان خیلی مفید خواهد بود:
1. نمادها (Signifiers)
نمادها، راهی برای دستهبندی اطلاعات درهم و برهمی هستند که در برگههای برنامهریزی مینویسید؛ مثلا قرارها، تسکها، یادآوریها، ایدهها، و چالشها. کافیست برای هرکدام از این دستهها، یک نماد جداگانه مشخص کنید (مثلا تیک، دایره، مربع توخالی) و آن را کنار موارد مربوط به آن دسته بکشید؛ به این ترتیب میتوانید هر چیزی به ذهنتان رسید را بدون نظم و ترتیب در برگهها بنویسید، اما در عین حال بتوانید با یک نگاه سریع، هر موردی که دنبالش بودید را پیدا کنید! دیگر لازم نیست لیستهای مختلف برای تسک و قرار و هزار چیز دیگر داشته باشید، و این یعنی سادگی بیشتر و برنامهریزی آسانتر.
شما میتوانید بینهایت نماد داشته باشید و همه چیز را تا ریزترین جزئیات دستهبندی کنید! اما من پیشنهاد میکنم تا میتوانید تعدادشان را مختصر کنید. نمادهای خیلی زیاد از حافظه پاک میشوند و برگهها را تبدیل به معماهای غیرقابل کشف میکنند. همچنین بهتر است شکل نمادها را هم تا میتوانید ساده انتخاب کنید. در اغلب موارد، نمادهای ساده مثل نقطه، تیک، مربع، مثلت، دایره، و ستاره کار آدم را راه میاندازند. این نمادها نه تنها مهارت نقاشی خاصی نمیخواهند، که اگر اشتباه کردید هم میتوانید به راحتی آنها را به همدیگر تبدیل هم بکنید!
برای اینکه نمادهایتان را از یاد نبرید، دو راه دارید. راه اول و معمولتر این است که یک صفحه «نمادها» در اول بولتژورنالتان بسازید و معنای همه نمادها را آنجا بنویسید. اگر طبقهبندیهایتان بیشتر از سه تاست، این راهکار قطعا جوابگو است. اما اگر مثل من هستید و یکی دوتا نماد بیشتر لازم ندارید، میتوانید کارتان را خیلی سادهتر کنید: هر صفحهای که داخلش از نماد استفاده میکردید، در یک گوشه معنای نمادها را هم بنویسید؛ مثلا مربع برای موارد شخصی، مثلت برای موارد کاری. انتخاب با شماست!
2. انتقال (Migration)
انتقال، سیستم فیلترینگ شماست؛ یعنی تصمیمگیری در مورد اینکه چه چیزهایی را در برنامه نگه داریم، چه چیزهایی را دور بریزیم، و در چه استراتژیهایی تجدید نظر کنیم.
در پایان هر ماه که میخواهید برگ ماهانه ماه بعد را آماده کنید، به ماه قبلی (و حتی ماههای قبلتر از آن، اگر کارهای ناکردهای باقی مانده باشد) برمیگردید، رویدادها و تسکهای انجامناشده را پیدا میکنید، و یادداشتها و ایدههایتان را میخوانید. هر تسک و رویدادی که هنوز هم میخواهید انجامش بدهید، به برگ ماه جدید منتقل میشود. هر یادداشت و ایدهای که مال مجموعه بخصوصی است، به برگ آن مجموعه اضافه میکنید. اگر به تسک انجامنشدهای رسیدید و دیدید دلتان نمیخواهد یا حوصله ندارید آن را از نو بنویسید، احتمالا آنقدر برایتان مهم نیست که بخواهید در زندگیتان نگهش دارید. اگر دیدید ماههای متوالی دارید یک کار را منتقل میکنید، شاید باید ببینید که چه مانعی در راه انجامش قرار دارد.
فقط یادتان نرود که کنار تمامی چیزهایی که منتقل کردهاید (چه به ماه بعد، چه به کالکشنها، و چه به سطل آشغال) حتما یک نماد از قبل مشخص شده بگذارید تا مشخص شود که در موردش تصمیمگیری شده است (مثلا میتوانید روی نماد قبلی کنار جمله، یک فلش بکشید). اگر در آخر هرماه این کار را انجام دهید، در صفحات ماههای قبلی همیشه کنار همه چیز این نماد وجود خواهد داشت.
3. پیوند زدن (Threading)
پیوند زدن، راهکار بینظیری برای گم نشدن لابلای صفحات بولتژورنال است. فرض کنید یک سری صفحات با محتوای مشابه دارید (مثلا ترکرهای مختلف روزانه)، اما این صفحهها پشت سر هم قرار نگرفتهاند. یک راه این است که هربار سراغ فهرست بروید و ببینید ترکرهای بعدی کجا هستند، مثلا: 12-14، 22، 35. این کار غیرممکن نیست، اما هر بار یک عالمه باید ورق بزنید.
پیوندها این پروسه را خیلی راحتتر میکنند. تنها کاری که باید بکنید، این است که کنار شماره صفحه فعلی یک فلش بکشید و شماره صفحه مرتبط بعدی را کنار آن بنویسید. به این ترتیب اگر الان در صفحه 14 هستید، با یک نگاه به پایین صفحه، عدد 22 را کنار 14 میبینید و متوجه میشوید که صفحه مرتبط بعدی22 است.. صفحه 22 هم عدد 35 را پایین خودش خواهد داشت. این کار همیشه لازم نیست، اما وقتی صفحات پراکنده زیادی داشته باشید حسابی به دردتان میخورد.
نکته: اگر دیدید کلی اطلاعات مشابه در یک عالمه صفحه پراکنده دارید، شاید وقتش رسیده که یک مجموعه جدید بسازید! یادتان نرود که وقتی همه این اطلاعات را منتقل کردید، نماد انتقال را کنارشان بگذارید تا مشخص شود که صفحه جدیدی دارند.
توصیههای پایانی
1. بولتژورنالهای رنگارنگ سطح وب را نادیده بگیرید. اینستاگرام و پینترست سرشار است از عکس بولتژورنالهایی که صفحاتشان پر از طراحیهای شگفتانگیز و خوشنویسیهای نفسگیر است؛ صفحاتی که دیدنشان باعث میشود بولتژورنال ساده و سرراست خود آدم به نظرش خیلی مبتدی و مسخره بیاید، و شاید حتی فکر کند که دارد بولتژورنال را اشتباهی انجام میدهد. اما یادتان باشد که هدف بولتژورنال سادهتر کردن زندگیاست، نه تمرین نقاشی. آن طراحیها به درد آدمهای فوق هنرمندی میخورد که میتوانند در مدت زمانی که من هنوز دارم دنبال خودکار میگردم، کلمه ژانویه را با پیچ و تاب بنویسند و تازه یک صحنه برفی زیبا هم کنارش خلق کنند. برای آنها، این یک تفریح آرامشبخش است. برای منی که دستخط حوصلهسربری دارم و مهارت نقاشی کشیدنم هیچوقت از کشیدن موز فراتر نرفته، این کار چیزی جز یک مانع استرسزا نیست و ارزش وقت و انرژیای که ازم میگیرد را ندارد. کل چیزی که من و شما لازم داریم، یک خودکار ساده است. همین کافیست.
2. خودتان را با یک عالمه برگه گوناگون بمباران نکنید. میدانم، امتحان کردن همه برگهها، ترکرها، و تمپلیتهای مختلف آنها خیلی هیجانانگیز است! اما عاقبت ایجاد این همه تغییر در روند معمول برنامهریزیتان، چیزی نخواهد بود جز دفن کردن بولتژورنال در کشو. الان که تازهکارید، فقط به همان برگهای برنامهریزی ساده و فوقش یک ترکر قناعت کنید. کمی که ازشان استفاده کردید، به مرور میفهمید که چه صفحاتی کم دارید و چه بخشهایی برایتان مفیدترند. آن وقت است که میتوانید مثلا بخشهای به درد بخور مختلف را در یک برگ هفتگی ترکیب کنید. بخصوص در مورد ترکرهای عادتسازی، شروع کردن چند عادت به طور همزمان، نتیجهای جز جز ول کردن همه آن عادتها ندارد! از یک عادت شروع کنید و فقط زمانی عادت بعدی را اضافه کنید که حداقل چندین ماه به عادت اول وفادار مانده باشید.
3. از تغییر نترسید. در هرجای مسیر ممکن است چیزی که داشته برایتان جواب میداده، دیگر جواب ندهد. ناراحت نشوید و به خودتان فحش ندهید. آدمها تغییر میکنند، و همزمان با آنها بولتژورنالها هم باید تغییر کنند. این دفتر شخص شماست، قرار است بر مبنای نیازهای شما تعیین شود، و زیباییش هم دقیقا همینجاست. همچنین قرار نیست چیزی که برای یک نفر دیگر جواب داده، حتما برای شما هم جواب بدهد. مثلا من یک لیست از تاریخهای مهم را به نوشتن همان تاریخها در یک تقویم کامل ترجیح میدهم. هر دو را امتحان کردم و به این نتیجه رسیدم. اما در عین حال دوست دارم آن دید جامع ازکل سال را هم داشته باشم؛ بنابراین اول بولتژورنال من یک تقویم ساده با تاریخ تولدها هست، اما لیست دیگر تاریخهای مهمام در یک صفحه دیگر قرار دارد. هرچه که لازم دارید، خب همان را استفاده کنید. برنامهها و تقویمهایتان را درست همان شکلی بسازید که بهترین نتیجه را برایتان داشته باشد.
پایان
احساس میکنم الان باید یک چایی برایتان دم کنم تا این حجم انبوه اطلاعات هضمتان شود. میدانم، خیلی طولانی بود. اما زمانی که ما با بولتژورنال آشنا شدیم، دوست داشتیم مطلبی بود که کمک میکرد همه آن روشها را راحت بفهمیم. امیدوارم این پست به شما کمک کند تا دقیقا همین کار را بکنید.
بولتژورنال میتواند زندگیتان را متحول کند؛ فقط باید شانسی بهش بدهید. برنامهریزی ساده اما جامع، واقعا ممکن است. استرس روزهای شلوغ را واقعا میشود آرام کرد. این روش محبوب ما برای نظم بخشیدن به زندگی است، و امیدوارم شما هم همانقدر آن را دوست داشته باشید که ما داریم.
این مطلب توسط تیم تولید محتوای کوئرامگ به سرپرستی مریم مقدس برهان نوشته شده و بخشهایی از آن برگرفته از مطلب زیر است:
"How to Bullet Journal: The Absolute Ultimate Guide" @ The Lazy Genius Collective
مطلبی دیگر از این انتشارات
بولتژورنال: سیستمی که برنامهریزی و رشد شخصیتان را متحول میکند (بخش اول)
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای یک استخدام موثر؛ داغترین روندهای استخدام سال ۲۰۲۰
مطلبی دیگر از این انتشارات
کوئرا تلنت؛ نفس تازه میکند