دست از سرزنش کردن خودت بردار

مالی برنی یک آموزگار بالینی است که از گذشته‌ای سخت و دوران جوانی پرماجرایی جان سالم به در برده است! بعد از سال‌ها دست و پنجه نرم کردن با مشکلات متعددی مثل اختلال تغذیه، برنی به جایی رسید که بتواند به دیگران برای رهایی از مشکلاتشان کمک کند. برنی که خود با دیسیپلین‌های سخت‌گیرانه والدینش مواجه بوده و تجربه‌های زیادی از عیبجویی‌های فردی دارد، در این مقاله درباره معایب و مضرات سرزنش بیش از حد می‌نویسد. به عقیده او، برای هدف والایی مانند رشد و توسعه فردی نباید به سراغ استراتژی غلطی مثل رفتار سخت‌گیرانه برویم. به جای این کار پیشنهاد جذاب‌تری را ارائه می‌دهد که می‌تواند برای همه ما در مواجه با فراز و نشیب‌های زندگی سودمند باشد.


پیش درآمد:

چقدر در گوش ما داستان عشق به همنوع و دوست داشتن دیگران را خوانده‌اند و بزرگترها هم همیشه در اصول تربیتیشان از اهمیت احترام و ملاحظه کردن دیگران گفته‌اند، آنقدر که خودمان از این قافله جا مانده‌ایم! کمتر کسی از اهمیت مهربانی با خودمان، اینکه خودمان را به باد انتقاد و عیبجویی نگیریم، و از خودمان توقعات بی‌جایی نداشته باشیم به ما چیزی گفته است. خیال می‌کنیم اگر حتی ذره‌ای خودمان را دوست داشته باشیم دیگران فکر می‌کنند آدم خودخواه یا نازپرورده‌ای هستیم. در فرهنگ‌های شرقی هم که رنج و ریاضت نقش پررنگی دارد، سرزنش بیش از حد می‌تواند تبدیل به رفتار مخربی شود که نه تنها عواقب روان‌شناختی فراوانی دارد، بلکه جلوی رشد و بالندگی فرد را نیز خواهد گرفت.


چند روز پیش بود که پشت پیانو نشسته بودم. از آخرین باری که تمرین کرده بودم مدتی می‌گذشت. قبلا عادت داشتم به طور مرتب تمرین کنم ولی این روزها فرسنگ‌ها از آنچه که یک موزیسین واقعی می‌نامند فاصله گرفته‌ام. گاهی وقت‌ها با همسرم تمرین بداهه‌ای دارم، به صورت شنیداری بداهه‌نوازی می‌کنم و کمی با آکوردها بازی می‌کنم. اما سال‌ها از زمانی که یک برگه نت موسیقی دستم گرفته باشم و ببینم که هنوز می‌توانم نت‌ها را بدون آمادگی قبلی بنوازم یا نه گذشته است.

توضیح اضافه: لطفاً این برداشت را نداشته باشید که من یک زن رنسانسی هستم! و چون نجیب و همه‌فن حریف‌ام مثل اشراف‌زاده‌ها هنرهای متفاوتی را در اوقات فراغتم دنبال می‌کنم. فقط چون در دوران قرنطینه به سر می‌بریم به سراغ پیانو رفتم. همه اپیزودهای America’s Next Top Model را با همسرم تماشا کرده بودیم و دیگر واقعا حوصله‌ام سر رفته بود.


پس این شد که یکی از پیش‌درآمدهای باخ را بیرون آوردم و آماده بودم که با دقت و آهستگی لازم تمرینم را شروع کنم، مثل آدم‌های عاقل و بالغ بستر یک تمرین